راه و رسم طلبگی کتابخانه قایمیه اصفهان.pdf
4.61M
کتاب «راه و رسم طلبگی» اثر حجتالاسلام والمسلمین استاد محمد عالمزاده نوری
👌 خواندن این کتاب را به همه طلاب عزیز پیشنهاد میکنم.
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
در مسیر بندگی به سبک شهدا
خاطرات و داستان هایی از شهدا در سبک زندگی اسلامی
کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
گزیده ای از کتاب :
احترام عجیبی به پدرش می گذاشت.طوری که همه می گفتند: او به هر جایی برسید در نتیجه احترامی است که برای پدر و مادرش قائل است.
در عملیات کربلای ۴ محاصره شدند.
او بود که با شجاعت پشت تیربار قرار گرفت .
آتش سنگینی ایجاد کردتا سه گردان به عقب برگردد.
اما خودش همانجا شهید شد.
پیکرش دو هفته بعد به عقب آمد اما اشتباهی به شهر دیگری اعزام شد.
پدرش همراه با برادرش به تهران و تبریز رفتند اما پیکر پسر را پیدا نکردند.
شب بود که پدر با ناراحتی گفت : جلیل تو در دنیا همیشه احترام مرا داشتی.
اینقدر اذیتم نکن.پیکرت کجاست؟
صبح فردا عازم اهواز شدند.
جلیل همان شب به پدر گفته بود : سالن دوم شهدای گمنام پیکر چهارم برای من است.
شهید جلیل ملک پور به نقل از کتاب دیدار با ملائک
همسر شهید میثمی: بعد از نماز صبح، زیارت حضرت زهرا علیهاالسلام خواند.
پرسیدم: مگر شهادت حضرت زهراست؟ گفت: نزدیکه! وقتی خواست برود.
پسرم حسین (که کوچک بود) گریه کرد.
بردش بیرون.
چیزی برایش خرید و آرامش کرد.
گریه ام گرفت، گفتم: تا کی ما باید این وضع را داشته باشیم؟
گفت: تا حالا صبر کرده ای، باز هم صبر کن، درست می شه! حضرت زهرا علیهاالسلام را خیلی دوست داشت.
روضه اش را هم دوست داشت، روضه او را که می خواندند، به سومین زهرا علیهاالسلام که می رسید، دیگر نمی توانست ادامه دهد.
ترکش که خورد و بردنش بیمارستان، زنده ماند تا روز شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام و در روز شهادت مادرش به شهادت رسید.(۱)
* همسر شهید میثمی: هادی و حسین، ۲ فرزند کوچکمان، دعوایشان شده بود، موهای هم را می کشیدند، گفت: «آماده شان کن ببرمشان بیرون.» یک ساعت بعد که آمد، دیدم سَرِ دو تای آنها را کچل کرده است. گفت: نمی خواهم [من که نیستم و در جبهه هستم] تو حرص بخوری!؟»(۲)
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
سرچشمه تربیت
دانستنی های پزشکی، اخلاقی و تغذیه قبل از بارداری
مولف : محمدعلی قاسمی
ناشر کتاب : نورالزهراء (س)
سال نشر : 1391
تعداد صفحات : 294
گزیده کتاب
این اثر دانستنی هایی پزشکی، اخلاقی و تغذیه قبل از بارداری است. کتاب حاضر درصدد بیان برنامه ریزی برای بارداری است تا نشانه های آمادگی روحی و جسمی را ارایه کند. همچنین مراقبت های پزشکی قبل از بارداری به منظور ایجاد آمادگی روحی و جسمی نیز مد نظر نویسنده در این نوشتار است. مهم ترین فصل کتاب، به مراقبت های عبادی و معنوی قبل از بارداری اختصاص دارد که از نظر نگارنده توجه به آن زمینه های تربیت دین و آینده فرزند را فراهم می کند و به بیان راه و روش ایجاد زمینه های عفت و پاکدامنی، عبودیت و عشق آنان اهتمام می ورزد. برنامه ریزی برای بارداری، مراقبت های پزشکی و عبادی و معنوی، آداب هم بستری، تعیین جنسیت، بهار بارداری و درمان پزشکی و معنوی نازایی از موضوعات اصلی این کتاب است.
🆔جهت سفارش
#قیمت_۱۴۰۰۰_تومان
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
.
🔸عنوان کتاب: #ملاصالح
🔸پدیدآورنده: #رضیه_غبیشی
🔸ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی
🔸تعداد صفحات: 288 صفحه
🔸قیمت پشت جلد: ۲۰۰۰۰تومان
.
📚درباره کتاب
روایت پر شوری است از زندگی و خاطرات آزاده سرافراز، ملاصالح قاری که در سه دوره تاریخ انقلاب اسلامی، اسیر و زندانی میگردد. یک بار قبل از انقلاب که در پی مبارزات سیاسی، ساواک او را به دام میاندازند. بار دوم در دوران دفاع مقدس در مأموریتی برون مرزی، اسیر رژیم بعث عراق میشود و سرانجام پس از آزادی و بازگشت به میهن، توسط اطلاعات دستگیر و به جرم خیانت به وطن محاکمه میگردد. آری ملاصالح مردی از تبار عشق، پرندهای اسیر و زخم خورده که مونس پرستوهای اسیر قفس دشمن بود، همدمی در سایه و مردی صبور و بیادعا که شکرگزار الطاف خفیه خدا بوده و است. او ستاره درخشان شهر آبادان و همیشه در تاریخ حماسهها خواهد درخشید.
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
.بر مدار حرم: زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم مرتضی کریمی شالی
ناشر کتاب : دفتر نشر معارف
سال نشر : 1396
تعداد صفحات : 176
#قیمت_۱۳۰۰۰_تومان
معرفی کتاب
کتاب «بر مدار حرم» در سه فصل به زندگی و خاطرات شهید مرتضی کریمی شالی می پردازد. در این کتاب خاطرات اعضای خانواده، دوستان، همرزمان و فرماندهان از زندگی و فعالیت های این شهید می آید و کتاب با وصیت نامه و تصاویر دوره های مختلف شهید به پایان می رسد.
«جاذبۀ مرتضی خیلی زیاد بود. از پیرمرد هشتادساله تا بچۀ کوچک، همه را جذب خودش میکرد. با همه رفیق بود. بعد از شهادتش کسانی آمدند به خانۀ ما و از کارهای مرتضی گفتند که باورش برایمان سخت است. نمیشناختمشان. میگفتند که شما نمیدانید مرتضی برای ما چه کار کرده. مرتضی بچۀ ما را از انحراف نجات داد. میگفتند مرتضی فقط مال شما نبوده، مرتضی برای همۀ ما بوده.»
«مرتضی روحیۀ انقلابی داشت، آدم محافظهکار و محتاطی نبود. کاری را که میگرفت، تا آخرش میرفت و انجام میداد. مرتضی شَمّ مدیریتی خوبی داشت. تفکر انقلابی داشت. کار که به او میسپردیم، لنگ نمیگذاشت. نمیگفت من گیر نیرو هستم، یا گیر پول و ابزار هستم. میرفت و کار را با تمام توان انجام میداد.»
کتاب «بر مدار حرم» زندگی شهید مدافع حرم مرتضی کریمی شال در 176 صفحه با قیمت 10 هزار تومان توسط دفتر نشر معارف منتشر شده است.
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
🔸عنوان: #اکنون
🔸نویسنده: #فاضل_نظری
🔸ناشر: #انتشارات_سوره_مهر
🔸تعداد صفحه: 87 صفحه
🔸قیمت: ۲۲۰۰۰تومان
📚برشیازکتاب
مرا تو راحت جانی و من تو را نگران
گناه کیست که من با توام تو با دگران
اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن
به جستجوی تو در چشم خلق خیره شدم
غریبهاند برایم تمام رهگذران
نهان چگونه نگهدارمت ز چشم رقیب
چقدر راهزن اینجاست بین همسفران
عجب ز عشق که هر کس روایتی دارد
از این گدازۀ آتشفشان در فوران
خموش باش که با دیگران نمیگویند
رموز تجربۀ وحی را پیامبران
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
درباره کتاب:
عنوان: مگر چشم تو دریاست!
پدیدآورنده: جواد کلاته عربی
ناشر : شهید کاظمی
قطع : رقعی
نوع جلد : شومیز
تعداد صفحات: 270 صفحه
شابک: 9786226609531
شهیدان جنیدی در خانوادهای مجاهد و روحانی متولد میشوند. پدر شهدا پس از سالها تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم در سال 1354 به زادگاهش شهرستان پیشوا بازمیگردد. ایشان پس از انقلاب به پیشنهاد آیتالله محمدی گیلانی و با حکم امام خمینی به امامت جمعه شهرستان رودسر منصوب میشود و بعد از رحلت امام هم با حکم مقام معظم رهبری تا پایان عمرش در سال 1377 در این سنگر مقدس خدمت میکند.
نصرالله، نخستین شهید خانواده جنیدی در سال 1359 در جبهه آبادان به شهادت میرسد. نصرالله جنیدی عضو ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران بود. رضا، کوچکترین پسر خانواده، از بسیج رودسر به جبهه غرب اعزام میرود و در همان اعزام اول به شهادت میرسد. ضدانقلاب با آگاهی از اینکه او فرزند امامجمعه است، بر سر تبادل پیکر او از نیروهای ایرانی طلب پول میکند، اما با مخالفت پدر و مادر شهید روبهرو میشود. محمد، سومین شهید و پسر ارشد خانواده، به عنوان بسیجی لشکر 27 محمد رسولالله (ص) در عملیات خیبر در حالی به شهادت میرسد که برادرش عبدالحمید، ناظر شهادتش است و نمیتواند پیکر برادرش را به عقب برگرداند. در نهایت، عبدالحمید هم پس از سالها تحمل جراحتهای جنگ، در سال 1379 به جمع برادران شهیدش میپیوندد.
بخشهایی از متن این کتاب، به فعالیتهای حاجآقا جنیدی، حاجخانم جنیدی،دامادها و عروسهای این خانواده مجاهد در پشت جبهه میپردازد.
معرفی کتاب
کتاب «مگر چشم تو دریاست!» عنوان کتابی است که اگر چه سرشار از زلال احساس و عاطفه مادرانه در واگویه های مادری شهید داده است؛ اما در عین حال از باطنی بسیار ژرف وعمیق، از توأمان بودن علم وعمل، برخوردار است.
این کتاب، روایت یک مادر است. روایت مادر چهار جوان برومندِ یکی از یکی گیراتر، که روزگاری از زیر قرآن ردشان کرد، آب پشت شان ریخت و ازشان دل کَند و دل نکَند. مادری که وقتی تنهاست، راه می رود، با گوشه چادرش قاب عکس جوان هایش را پاک می کند، درددل هایش را به آنها می گوید و با گوشه همان چادر، چشمش را خشک می کند. اما مادری که وقتی می نشینی کنارش، مثل روزهای اول جنگ، آتشین حرف می زند و وقتی از چهار فرزند شهیدش می گوید، سر بالا می گیرد، محکم حرف می زند و زینب وار روایت فتح می کند.
مادری که وقتی پرپر شدن گل هایش را یکی پس از دیگری می بیند، رمق از پایش می رود، زانو می زند، اما دوباره می ایستد و به راهش ادامه می دهد. مادری که مادری هایش مال وقتی است که تنهاست.
این کتاب، روایت یک همسر است از یک مرد. مردی که وقتی پشت تریبون نماز جمعه می ایستاد و تفنگ به دست مردم را به جنگ و جهاد و حمایت از امام و انقلاب فرا می خواند، خودش پیشاپیش بچه هایش را فرستاده بود جنگ و شهید داده بود.
مردی که پس از شهادت سومین فرزندش، فکر نکرد که دیگر تکلیفش را در قبال اسلام و انقلاب انجام داده و این آخرین فرزندش را بگذارد برای روز پیری، عصایش باشد. کسی که فکر می کرد اگر جانمازش را جلوتر از مردم می اندازد و پیش نمازشان می شود، باید در همه کارهای دیگر هم جلوتر از همان مردم بایستد و پیش قدم شان باشد.
در بخشی از این کتاب آمده است: «کوموله ها گفته بودند اگر پول بیاورید، بدن شهید را صحیح و سالم تحویل تان می دهیم. آن موقع 30 هزار تومان خیلی بود. حاج آقا خودش رفت کردستان؛ روستای قمچیان. از آنجا زنگ زد و جریان را برایم گفت.
- می گن سی هزار تومن بدید تا شهیدتون رو تحویل بدیم.
- بعد با پول ما برن تجهیزات بگیرن، بر ضد خود ما استفاده کنن؟!!
من یادم نیست، اما کسانی که اطرافم بودند، می گویند شما گفتی «بگو شهید منو آتیش بزنید، اما من به شما پول نمی دم.» من نتوانستم بپذیرم به خاطر پیکر شهیدم به ضدّانقلاب پول بدهم. حاج آقا هم همان اول، تصمیم من را گرفته بود، اما به من زنگ زد تا حرفی باقی نماند. اصلاً خود حاج آقا راضی نبود برای این مسئله به کردستان برود. اجبار و اصرار پاسدارها و برادرم، اسدالله، بود که رفت برای پیدا کردن رضا. ما پول ندادیم و آن ها هم رضا را تحویل نداند و حاج آقا برگشت.
این ماجرا گذشت تا اینکه سیزده ماه بعد، زنگ زدند و گفتند پیکر رضا توی پاک سازی روستا پیدا شده است.»
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab