راز انگشتر: خاطراتی از سبک زندگی شهیدمدافع حرم سعید بیاضی زاده
مولف : گروه تبلیغی فاطمه الزهرا (س) شهرضا
ناشر کتاب : موسسه فرهنگی هنری مطاف عشق
سال نشر : 1398
تعداد صفحات : 120
#قیمت_35000_تومان
معرفی کتاب
کتاب حاضر، مروری بر خاطرات و سیره شهید مدافع حرم سعید بیاضی زاده می باشد.
شهیدی که وقتی خاطراتش را مرور می کنی خاطرات سرداران و بزرگ مردان دوران دفاع مقدس برایت زنده می شود. خاطراتی سرشار از اخلاص، مردانگی، کارایی و معنویت.
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
#راز_انگشتر
کتاب سرای فانوس شب
راز انگشتر: خاطراتی از سبک زندگی شهیدمدافع حرم سعید بیاضی زاده مولف : گروه تبلیغی فاطمه الزهرا (س)
راز انگشتر ۳۰ تومان
با تخفیف ۳۰درصدی ۲۱ تومان
کتاب تنها گریه کن
به صورت تک فروش و سفارشات عمده با تخفیف ویژه موجود می باشد
چرا تو
نوشته محمد رضا حدادپور جهرمی
انتشارت حداد
تعداد صفحات 195
#قیمت_60000_تومان
معرفی کتاب چرا تو؟!
محور اصلی داستان «چرا تو؟!»، نگاه مجدد و دقیق به روزگار امام حسن مجتبی (ع) و اطرافیان خائن آن امام همام و مظلوم است. نویسنده صرفاً وقایع را از چشم و اندیشۀ موجودی خطرناک به نام «محمدبن اشعث» و دربارۀ زندگانی و تصمیمات و موقعیت یکی از سگان دستآموز آلیهود به نام «شمر» بیان کرده است. هدف این کتاب ارائۀ ذهنیت درست برای تشخیص و کشف پدیدۀ شوم نفوذ است که از دیرباز جهان اسلام و بلکه بشریت، بدان گرفتار بوده و همین امر سبب انقطاع حکومت اسلامی در زمان امام حسن مجتبی (ع)، توسطِ عوامل دشمن در لباس و جبهۀ خودی، و سرقت آشکار و انتقال جریان خلافت نبوی به دودمان منحوس آلامیه گردیده است.
گزیدهای از کتاب چرا تو؟!
آنچه بدان مأموریم ارائه ذهنیت درست و به دوران هیجانزدگی و تعصبات کورکورانه برای تشخیص و کشف پدیدۀ شوم نفوذ است که از دیرباز جهان اسلام و بلکه بشریت، بدان گرفتار بوده و همین امر سبب انقطاع حکومت اسلامی در زمان امام حسن مجتبی ، توسط عوامل دشمن در لباس و جبهه خودی، و سرقت آشکار و انتقال جریان خلافت نبوی به دودمان منحوس آل امیه است.
کتاب سرای فانوس شب
چرا تو نوشته محمد رضا حدادپور جهرمی انتشارت حداد تعداد صفحات 195 #قیمت_60000_تومان معرفی ک
وقتی مردم و رزمندگان اطلاع پیدا کردند که حسن ابن علی در حال رفتن و بازدید از مناطق است خیلی به وجد آمدند و استقبال خوبی شد. استقبالی نزدیک به آنچه از استقبال مردم نسبت به امیرمؤمنان در گذشته دیده بودیم. شنیدم که یکی از رزمندهها با چشم گریان به بغل دستیاش میگفت:«همیشه دیدن صورت مثل ماه ائمه اطهار دل آدم رو به وجد میآره و غرور خاصی به آدم دست میده» من خیلی معنی این چیزها را نمیفهمیدم. شاید به خاطر این بود که خیلی به مجتبی حسن نزدیک بودم و اینقدر جلوی چشمم بود که برایم عادی شده بود. حتی یادم است که یکی از رزمندهها وقتی فهمید من در بیت حضرت هستم و هر روز ایشان را میبینم گفت: «خوش به حالتون! دیدن چهرۀ مبارک امام مجتبی مثل دیدن و خوندن کل قرآنه! قدر خودتون رو میدونید؟» من که نمیدانستم چه جوابی باید بدهم یاد یکی دوتا حقوق معوقه و حجم زیاد دیدوبازدیدها و جلسات نفسگیر ایشان افتادم و اینکه شبها مجبورم دیر به خانه بروم و حتی بعضی روزهای تعطیل هم باید کار کنیم و دیدارها را جفتوجور کنیم. سپس سری تکان دادم و گفتم:«آره... چه جورم». آن بندۀ خدا چشمانش از جواب من ده تا شد. به خاطر اینکه دیگر خیلی سؤال پیچم نکند بلند شدم رفتم.
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد
https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7