eitaa logo
کتاب سرای فانوس شب
4.8هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
458 ویدیو
141 فایل
کتاب دوست عزیز📚 ممنون که برای خدمت انتخابمون کردی اگه سوال یا سفارش کتاب داریدروی لینک زیربزنید @Patogshohada فانوس شب یعنی کتابه که مارو ازتاریکی نجات میده اینم کانال رضایت مشتریمون eitaa.com/rezayatfanosshab شماره تماسمون 09373925623
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین رمان در حسرت دست هایت کرونا نه فقط سبک زندگی و بینش ما به دنیا را دستخوش تغییر کرده که از همان روزهای اول موتور تخیل ذهن ما را به کار انداخته است. اینکه از کجا آمده، چه کسانی آن را ساخته‌اند یا چه کسانی از شیوع آن نفع می‌برند، تا کی هست و اصلاً قرار است با آن چه کنیم؟! قبل از کرونا که بزرگ‌ترین همه‌گیری تاریخ بشریت است، در قاموس داستان‌ها و فیلم‌های بسیاری درباره‌ی پاندمی‌ها ماجراهایی را دیده بودیم و حالا انگار هر روز درون خوابی مشوش یا داستان و فیلمی تخیلی بیدار می‌شویم. «میچ آلبوم» نویسنده‌ی امریکایی که با کتاب «سه‌شنبه‌ها با موری» در ایران به شهرت رسیده است، در حرکتی هوشمندانه همزمان با کرونا دست به نگارش رمانی زد که تصویری نمادین از احوال مردم جهان در این روزهاست. او داستانش را «human touch» نامیده و در یکی از شهرهای امریکا می‌گذرد ولی جهان داستان او به وسعت زندگی همه مردمان و نوع بشر است. میچ آلبوم این داستان را به صورت بخش‌بخش روی وبسایتش بارگذاری می‌کرده و به‌طور رایگان در اختیار خوانندگان قرار می‌داده است. حالا بعد از پایان این رمان کوتاه داستان میچ آلبوم به زبان‌های زیادی از جمله فارسی ترجمه شده است. انتشارات کتابستان هم ترجمه‌ی شایسته و مطلوبی از این کتاب به بازار نشر ارائه کرده است. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
کشتی پهلو گرفته نوشته سید مهدی شجاعی ناشر انتشارات نیستان کشتی پهلوگرفته، پرفروش‌ترین اثر سید مهدی شجاعی و هم‌چنین پرتیراژترین کتاب ادبیات داستانی ایران – طبق آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بیش از ششصدهزار – ، ضمن مروری بر نقاط عطف حیات حضرت فاطمه ی زهرا(س)، روایت مصائب زندگی ایشان از زبان اطرافیانشان و نیز شخص خودشان است. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
بال های مهربانی نویسنده: زینب سوداچی ناشر شهید کاظمی "قصه های واقعی از مردان واقعی" محموعه ای داستانی از زندگی و خاطرات شهداست که با سبک و سیاق کودکانه و در قالبی نو به رشته ی تحریر درآمده است. مجموعه ی پیش رو حاصل تلاش های فراوان کارشناسان آموزشی، برورشی، دینی و هنری بر اساس توصیه های رهبر انقلاب است. در این داستان ها به دنبال آنیم که کودکانمان با ساخت قهرمانانی جدید در بستر رویدادهای مخلف، سعی در الگوبرداری هر چه بهتر از فرهنک و سبک زندگی ایرانی- اسلامی کنند. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
رئیس بازی قصه های واقعی از مردان واقعی (شماره دوم) ناشر شهید کاظمی بر اساس خاطراتی از زندگی سردار شهید مدافع حرم "حاج شعبان نصیری" درباره كتاب "قصه های واقعی از مردان واقعی" محموعه ای داستانی از زندگی و خاطرات شهداست كه با سبک و سیاق كودكانه و در قالبی نو به رشته ی تحریر درآمده است. مجموعه ی پیش رو حاصل تلاش های فراوان کارشناسان آموزشی، برورشی، دینی و هنری بر اساس توصیه های رهبر انقلاب است. در این داستان ها به دنبال آنيم كه كودكانمان با ساخت قهرماناني جديد در بستر رویدادهای مخلف، سعی در الگوبرداری هر چه بهتر از فرهنك و سبك زندگی ایرانی- اسلامی کنند. بخش های پایانی و تکمیلی این كتاب عبارت است از: فیلسوفانه: گشتمانی دوسویه برای قدم گذاشتن كودك در عرصه ی تفكرو خردورزی؛ هوشمندانه: توصیه های علمی برای ورود والدین به عرصه ی فعالیت عملی در حوزه های مربوطه؛ حدیث اشارہ : بیاں کلام معصومین (ع) با ترجمه ی قابل فهم برای گروه سنی موردنظر
خانه ای با عطر ریحان روایتی داستانی از خاطرات شهید روحانی مدافع حرم؛ محمدهادی ذوالفقاری ناشر:خط مقدم نویسنده:الناز نجفی  معرفی محمدهادی سومین فرزند خانواده بود، او شب جمعه مصادف با 13 بهمن 1367، مصادف با شهادت امام هادی (ع) به دنیا آمد و به همین دلیل نامش را هادی گذاشتند. محمدهادی 23 بهمن 1393 در روستای مکیشفیه در 20 کیلومتری سامرا به شهادت رسید. و طبق وصیتش حوالی حرم امیرالمومنین به خاک سپرده شد. کتاب حاضر خاطراتی را از شهید روحانی محمدهادی ذوالفقاری فراهم کرده است 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
بهترین میوه قصه های واقعی از مردان واقعی (شماره سوم) بر اساس خاطراتی از زندگی سردار شهید مدافع حرم "حاج شعبان نصیری" درباره كتاب "قصه های واقعی از مردان واقعی" محموعه ای داستانی از زندگی و خاطرات شهداست كه با سبک و سیاق كودكانه و در قالبی نو به رشته ی تحریر درآمده است. مجموعه ی پیش رو حاصل تلاش های فراوان کارشناسان آموزشی، برورشی، دینی و هنری بر اساس توصیه های رهبر انقلاب است. در این داستان ها به دنبال آنيم كه كودكانمان با ساخت قهرماناني جديد در بستر رویدادهای مخلف، سعی در الگوبرداری هر چه بهتر از فرهنك و سبك زندگی ایرانی- اسلامی کنند. بخش های پایانی و تکمیلی این كتاب عبارت است از: فیلسوفانه: گشتمانی دوسویه برای قدم گذاشتن كودك در عرصه ی تفكرو خردورزی؛ هوشمندانه: توصیه های علمی برای ورود والدین به عرصه ی فعالیت عملی در حوزه های مربوطه؛ حدیث اشارہ : بیاں کلام معصومین (ع) با ترجمه ی قابل فهم برای گروه سنی موردنظر. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
قصه های واقعی از مردان واقعی (شماره چهارم) بر اساس خاطره ای از شهیدان "علی اکبر توتونچی" و "غلامرضا رضاپور" ناشر شهید کاظمی درباره كتاب "قصه های واقعی از مردان واقعی" محموعه ای داستانی از زندگی و خاطرات شهداست كه با سبک و سیاق كودكانه و در قالبی نو به رشته ی تحریر درآمده است. مجموعه ی پیش رو حاصل تلاش های فراوان کارشناسان آموزشی، برورشی، دینی و هنری بر اساس توصیه های رهبر انقلاب است. در این داستان ها به دنبال آنيم كه كودكانمان با ساخت قهرماناني جديد در بستر رویدادهای مخلف، سعی در الگوبرداری هر چه بهتر از فرهنك و سبك زندگی ایرانی- اسلامی کنند. بخش های پایانی و تکمیلی این كتاب عبارت است از: فیلسوفانه: گشتمانی دوسویه برای قدم گذاشتن كودك در عرصه ی تفكرو خردورزی؛ هوشمندانه: توصیه های علمی برای ورود والدین به عرصه ی فعالیت عملی در حوزه های مربوطه؛ حدیث اشارہ : بیاں کلام معصومین (ع) با ترجمه ی قابل فهم برای گروه سنی موردنظر. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
هدایت شده از  کتاب سرای فانوس شب
📘کتاب ! داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه؛ مهدی (ادواردو) آنیلی مولف : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ناشر کتاب : شهید ابراهیم هادی سال نشر : 1397 تعداد صفحات : 96 قیمت کتاب| 9500 تومان 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
آمبولانس پنج ضلعی خاطرات داستانی سرهنگ حمید بوربور از امدادرسانی در کربلای 5 ناشر:روایت فتح نویسنده:قدیسه پائینی معرفی کتاب «آمبولانس پنج ضلعی» به خاطرات سرهنگ حمید بوربور اختصاص دارد، این اثر از ابتدای دوران دفاع مقدس تا پایان آن را در دو عرصه متفاوت به نمایش می گذارد. عملیات کربلای پنج یکی از بزرگ ترین عملیات های رزمندگان در طول جنگ تحمیلی بود که در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۶۵ با رمز مبارک «یا زهرا (س)» در منطقه شلمچه و شرق بصره آغاز شد. کتاب « آمبولانس پنج ضلعی » خاطرات داستانی حمید بوربور را از امداد رسانی در عملیات کربلای پنج روایت می کند.  گزیده حمید کنار گودال آب بود نگاهی به گل و لای چاله انداخت. شیرجه رفت، سرما تا مغز استخوانش فرو رفت. دندان هایش از سرما به هم می خورد. به میدان صبحگاه که رسیدند, دیدند فقط بچه های آن ها نیستند, از همه گردان ها در میدان بودند. چند لحظه مبهوت ایستاد و نگاه کرد. چند هزار نفر در میدان ایستاده بودند. همه جوان, همه آماده رزم؛ احساس می کرد قلبش محکم شده است... 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
کتاب انسان ۲۵۰ ساله حلقه دوم مدتی است چاپ نمی شود تعداد محدود از چاپ قبل موجود می باشد
علی عبداللهی نژاد: 😔«مردم چه می گویند⁉️» می خواستم به دنیا بیایم در زایشگاه دولتی، پدر بزرگم به مادرم گفت : فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟ پدر بزرگم گفت: مردم چه می گویند؟ می خواستم به مدرسه بروم ،مدرسه سر کوچه مان. پدرم گفت : فقط مدرسه غیر انتفاعی. مادرم گفت: چرا ؟ پدرم گفت: مردم چه می گویند؟ رشته ی انسانی علاقه داشتم. مادرم گفت: فقط ریاضی. گفتم چرا ؟ گفت: مردم چه می گویند ؟ میخواستم با دختری روستایی ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم چرا ؟ گفت: مردم چه می گویند ؟ می خواستم پول مراسم عروسی مان را سرمایه زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند : از روی نعش ما بگذر ، ولی این کار را نکن. گفتم چرا ؟ گفتند : مردم چه می گویند؟ می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من! گفتم چرا ؟ گفت: مردم چه می گویند؟ اولین مهمانی پس از ازدواجم بود، می خواستم ساده باشد و صمیمی. زنم گفت : شکست ؟ به همین زودی؟ گفتم چرا؟ گفت: مردم چه می گویند؟ می خواستم ماشین مدل پایین بخرم تا عصای دستم باشد! زنم بر صورتش زد و گفت : خدا مرگم بدهد! گفتم چرا؟ گفت : مردم چه می گویند؟ بچه ام می خواست به دنیا بیاید در زایشگاه عمومی . پدرم گفت : فقط بیمارستان خصوصی. گفتم چرا ؟ گفت: مردم چه می گویند؟ فرزندم می خواست به مدرسه برود رشته تحصیلی اش را برگزیند و ازدواج کند و ... . می خواستم بمیرم ، بر سر قبرم بحث شد؛ پسرم گفت : پایینِ قبرستان. زنم جیغ کشید، دخترم گفت: چه شده ؟ زنم گفت: مردم چه می گویند؟ مُردم، برادرم برای مجلس ترحیم مسجد ساده ای را در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت : مردم چه می گویند ؟ سنگ قبر ساده ای بر روی مزارم گذاشتند اما برادرم گفت: مردم چه می گویند ؟ خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کرده بودند. حالا من در اینجا در حفره تنگی خانه کردم و تمام سرمایه ام برای ادامه زندگی تا ابد یک جمله بیش نیست *« مردم چه می گویند»* مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم حالا لحظه ای نگران من نیستند. 😔 این است متاسفانه خلاصه ای از سرگذشت زندگی برخی ما انسان ها «مردم چه می گویند؟» ✅منبع: گرفته شده از کتاب : تا ساحل آرامش . کتاب اول صفحه ۱۰۹ محسن عباسی ولدی
😔«مردم چه می گویند⁉️» می خواستم به دنیا بیایم در زایشگاه دولتی، پدر بزرگم به مادرم گفت : فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟ پدر بزرگم گفت: مردم چه می گویند؟ می خواستم به مدرسه بروم ،مدرسه سر کوچه مان. پدرم گفت : فقط مدرسه غیر انتفاعی. مادرم گفت: چرا ؟ پدرم گفت: مردم چه می گویند؟ رشته ی انسانی علاقه داشتم. مادرم گفت: فقط ریاضی. گفتم چرا ؟ گفت: مردم چه می گویند ؟ میخواستم با دختری روستایی ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم چرا ؟ گفت: مردم چه می گویند ؟ می خواستم پول مراسم عروسی مان را سرمایه زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند : از روی نعش ما بگذر ، ولی این کار را نکن. گفتم چرا ؟ گفتند : مردم چه می گویند؟ می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من! گفتم چرا ؟ گفت: مردم چه می گویند؟ اولین مهمانی پس از ازدواجم بود، می خواستم ساده باشد و صمیمی. زنم گفت : شکست ؟ به همین زودی؟ گفتم چرا؟ گفت: مردم چه می گویند؟ می خواستم ماشین مدل پایین بخرم تا عصای دستم باشد! زنم بر صورتش زد و گفت : خدا مرگم بدهد! گفتم چرا؟ گفت : مردم چه می گویند؟ بچه ام می خواست به دنیا بیاید در زایشگاه عمومی . پدرم گفت : فقط بیمارستان خصوصی. گفتم چرا ؟ گفت: مردم چه می گویند؟ فرزندم می خواست به مدرسه برود رشته تحصیلی اش را برگزیند و ازدواج کند و ... . می خواستم بمیرم ، بر سر قبرم بحث شد؛ پسرم گفت : پایینِ قبرستان. زنم جیغ کشید، دخترم گفت: چه شده ؟ زنم گفت: مردم چه می گویند؟ مُردم، برادرم برای مجلس ترحیم مسجد ساده ای را در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت : مردم چه می گویند ؟ سنگ قبر ساده ای بر روی مزارم گذاشتند اما برادرم گفت: مردم چه می گویند ؟ خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کرده بودند. حالا من در اینجا در حفره تنگی خانه کردم و تمام سرمایه ام برای ادامه زندگی تا ابد یک جمله بیش نیست *« مردم چه می گویند»* مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم حالا لحظه ای نگران من نیستند. 😔 این است متاسفانه خلاصه ای از سرگذشت زندگی برخی ما انسان ها «مردم چه می گویند؟» ✅منبع: گرفته شده از کتاب : تا ساحل آرامش . کتاب اول صفحه ۱۰۹ محسن عباسی ولدی