هدایت شده از کتاب سرای فانوس شب
تب ناتمام
به قلم زهرا سادات حسینی مهر آبادی
#قیمت_75000_تومان
روایت زندگی خانم شهلا منزوی مادر جانباز شهید حسین دخانچی، که 17 سال عاشقانه و صبورانه از فرزند جانبازش، پرستاری میکند.
🌹 شهید «حسین دخانچی» سال 1363 در عملیات بدر قطع نخاع شد و پس از تحمل 17 سال درد و رنج جانبازی در سال 1381 به شهادت رسید.
بخشی از کتاب
«مامان! بچه ی خودت رونشناختی؟»برگشتم.صورت رنگ پریده ی علی را که دیدم دلم هری ریخت. انگشت اشاره اش سمت راست راهرو را نشان می داد .
مردد علی و بعد حاجی را نگاه کردم و راه افتادم . قلم داشت از جا کنده میشد صدای قدم های توی سرم می پیچید من که آن اتاق را دیدم من که شش مجروحش راخوب نگاه کردم .حسین مگر چه وضعی داشته که من مادر نشناختمش ؟؟..
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
لینک کانال ما در بله
https://ble.ir/patogfanosshab
لینک کانال ما در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
غرفه ما در سایت باسلام
https://basalam.com/patohgketab
شاه بی شین
مولف : محمدکاظم مزینانی
ناشر کتاب : سوره مهر
تعداد صفحات : 420
#قیمت_100000_تومان
معرفی کتاب
رمان «شاه بی شین» اثری است که بر اساس زندگی محمدرضا شاه پهلوی نگاشته شده است. داستان این کتاب از بیماری شاه آغاز می شود و سپس با نگاهی به گذشته از کودکی تا لحظه مرگ محمدرضا پهلوی را روایت می کند آن هم روایت اول شخص، همچنین نوع نگاه شاه به زن، جامعه، دنیا، اطرافیان و حتی روابطش با اشیا و حیوانات در این رمان بخوبی به تصویر کشیده شده اند.
«شاه بی شین» در واقع روایتگر لحظات آخر زندگی مردی است که در نظر همگان از همه مواهب زندگی مادی برخوردار بوده، اما وقتی با مرگ تنها می شود درمی یابیم که این مواهب چندان چیز دندان گیری هم نبوده است و به قول رضا امیرخانی این رمان توانسته حقارت یک انسان مقام گرا را در روند از دست دادن مقام به تصویر کشد.
رمان "شاه بی سین" سال 1386، در نخستین جشنواره داستان انقلاب، جزو آثار برگزیده معرفی شده است.
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دردناکترین ماجرای زندگی شاید آن جایی باشد که ناباورانه سرمان را از زیر برف بیرون بیاوریم و آدمهایی را ببینیم که دلشان برایمان میسوزد. ترحم، بیرحمانهترین احساسیست که میتوان به یک آدم داشت و حس ِ انکار ناپذیر حقارت را به او هدیه داد. حسی که مثل خون در رگ هایش جاری میشود. حسی که میرود تا همه ی وجودش را بگیرد و نابودش کند. حقارت، حسی است که نمیشود از آن فرار کرد، نمیشود پنهانش کرد، نمیشود فراموشش کرد و شاید تنهاترین راه ممکن روبه رو شدن با آن باشد و درد کشیدن. رو به رو شدن با حسی که در تمام لحظه لحظههای زندگی جا میگیرد و آنچه به آدم میدهد ترس است و تردید
"شاه بی شین" داستان زندگی مردی ست که همه ی عمر به خیال پرواز، دل به آسمان دنیا میسپرد و آرام آرام سقوط میکند و در دریای حقارت غرق میشود و آنچه برایش میماند زخمیست به وسعت همان آسمان بر روحش و حسرتی به عمق همان دریا بر دلش. "شاه بی شین" روایت یک "آه" است از زندگی شاهی که در آخرین لحظات عمرش در همه ی خاطراتش جاری شد و آهسته نابودش کرد
داستان وقتی شروع میشود که همه چیز دارد تمام میشود. تمام میشود و نمیشود. اولش فکر میکنیم همه چیز تمام میشود. توی بیمارستان، زیر تیغ جراحی، با یک دنیا درد و زخم و .... فکر میکنیم تمام میشود و همه دردها فراموش میشوند. تمام نمیشود ولی. همه چیز با یک "آه" شروع میشود. خاطرات روزهای دور، آدمهای رفته، سالهای تلخ...از یک گوشه شروع میشود و بزرگ و بزرگ تر میشود. آنقدر بزرگ میشود تا تمام زندگی را پر کند و سرریز شود و تمام. و چه میماند؟ داستان مردی که زندگی اش با یک آه تمام شد.