بچگیهای ما در ایام محرم، در هیات ها گذشته و داستان شهادت امام حسین علیه السلام و خانواده و یارانشان رو بیشتر در همین مجالس شنیدیم یا از زبان مادر و پدرمان.
اما این روزها و در این زمانه کتابهایی با زبان کودکانه به چاپ رسیدن تا کودکانمان با فهم بیشتر به شناخت اهل بیت برسند.
🌹📗مجموعه ۶ جلدی #قهرمانان_کربلا از این دست کتابهاست.
که هر جلد به معرفی یکی از یاران امام حسین علیه السلام می پردازد.
این مجموعه پیشنهاد ویژه #ننه_آغا برای کودک دردانه ۵ سال به بالای شماست🥰👇👇
❤️ کتاب #قهرمانان_کربلا
🏵️«کودک ۵ سال به بالا»🏵️
مجموعه ۶ جلدی
نویسنده: منصوره مصطفی زاده
با قلمی روان و کودکانه و مصور
👌قیمت با ۱۰ درصد تخفیف: ۱۸۹۰۰۰ تومان
❤️قهرمانان کربلا (حسین(ع))🌹
ماجرای سالار قهرمانان کریلا حسین(ع) است، او که در تمام عمرش سعی کرد آدم ها را از بدی ها و بد اخلاقی هایشان نجات بدهد و به آدم های خوب و نیکو تبدیل کند حسین(ع) حتی دلش برای فرماندهان و سربازان سپاه دشمن نیز می سوخت و سعی می کرد به ییادشان بیاورد که چقدر می توانند خوب باشند،،، آخر حسین قهرمان نجات انسان ها است…
❤️قهرمانان کربلا (حبیب)🌹
ماجرای حبیب است مردی که چشم امید حسین(ع) است مردی که همه هستی اش حسین (ع) است و از آن حسین(ع) است
❤️قهرمانان کربلا (حر)🌹
ماجرای یک عذر خواهی شجاعانه است،ماجرای یک شرمساری سرنوشت ساز… ماجرای حر را برای کودکانتان بخوانید.
❤️قهرمانان کربلا (زهیر)🌹
ماجرای زهیر است مردی که ته دلش عاشق امام حسین بود
شما زهیر را می شناسید؟ کودکانتان چطور؟
❤️قهرمانان کربلا (مسلم)🌹
ماجرای مردی است که در همه شرایط گوش به فرمان امام بود،ماجرای مسلم بن عقیل، یاوری در دیاری غریب…
❤️قهرمانان کربلا (زینب (س))🌹
ماجرای بانویی است که یک ماموریت خیلی سخت به عهده داشت؛ ماموریتی که برادر و امامش حسین (ع) به عهده او گذاشته بود…ماموریتی از جنس ماندن و مبارزه کردن
کانال#کتاب_خاص
https://eitaa.com/ketabe_khas
سفارش در سایت آنی نو👇👇:
https://onino.ir/ghahramanan-karbala/
💥وابستگی به رأی خود، مانع نجات
🌹تمثیل:چاه و طناب
قرآن را برای این آوردهاند که ما را از رأی خود نجات دهد، و با متکی شدن به رأی قرآن، خود را رها کنیم و از زندان رأی خود بیرون بیاییم. فرض کنید من درون چاهی هستم و برای آنکه مرا از این چاه بیرون بکشند، باید طنابی بیاورند تا بیرون بیایم.
رأی من چاه، و قرآن همان طناب است. من اگر بخواهم از این چاه خارج شوم، باید دستم را به این طناب بگیرم تا خود را از چاه آزاد کنم، و باید هیچ گیری به این چاه نداشته باشم تا بتوانند مرا بیرون بکشند. اگر به رأی خودم وابسته باشم، در چاه رأی، نظریات، افکار و تعصبات قومی خودم میمانم.
📗#تمثیلات_اخلاقی_تربیتی۱
#تمثیلات_تربیتی۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌صحنه فوق العاده زیبا ببینیم🥰😍
🎥جادهی ساحلی بریس مابین دریای مُکران (دریای عمان) و کوههای مریخی( کوههای مینیاتوری هم بهشون گفته میشه و از پدیده های زیبای کوههای جنوب شرق ایران هستن)
#ننه_آغا یک معلم😚
#ایران_زیبا
کانال#کتاب_خاص
https://eitaa.com/ketabe_khas
📖کتاب خاص📚
سلااااااام ظهرتون بخیر😌
با توجه به این توصیه رهبر انقلاب تعدادی کتاب در مورد شهدا و مادران آنها براتون آوردیم با قیمتهای خوب☺️
📖کتاب خاص📚
سلااااااام ظهرتون بخیر😌 با توجه به این توصیه رهبر انقلاب تعدادی کتاب در مورد شهدا و مادران آنها برا
💥💥مادرای عزیز کانال یه سوال!!!!!!
حاضرید برا بهشت رفتن فرزندتون از همسرتون کتک بخورید؟ زیر مشت و لگدش بارها برید ولی بهشت فرزندتون رو براش بخرید؟؟😔
کدومتون حاضرید؟
کی حاضره در یک زندگی مشترک پر از سختی با بی مهری و تندخویی همسرش فرزندش رو نه! فرزندانشو فدا کنه ، و بهشتی بکنه اما بعدش بی کس بشه و بی پناه؟؟😭
طاقتش دارین؟
تحملش دارید؟
اصلا میتونید تصورش کنید؟؟
#ننه_آغا😭😭😭
یکی رو میشناسم
یه مادری هست👇👇👇
اسمش زهراست بهش میگن #ننه_علی
زهرا مادر چند فرزند بود. دوتا از فرزندان پسر زهرا، به نامهای علی و امیر قصد حضور در جبهه را داشتند و برای کسب رضایت پدر دست به دامان مادر شدند.
زهرا برای اجابت خواستهٔ فرزندانش با ترفندهای زنانه و قربان صدقه رفتن پا پیش میگذاشت و با کتک جواب میگرفت؛😭
اما با اصرار زیاد و تحمل سختیهای این مسیر بالاخره موفق شد تا مجوز بهشت را برای فرزندانش بگیرد؛ و حالا او مادر دو شهید.
.
.
.
.
.
💥در دل طوفان زندگی میشود گل بهشتی تربیت کرد.
#ننه_آغا😭
قصه این زن رو باید با اشک خوند و نهیب بزنیم به خودمون زندگی سخت تر از زندگی من هم هست.
در شوک کار این مادرم😭😔
💥این کتاب رو از دست ندید،حتما بخونینش،خانمها حتما بخونینش
📗#قصه_ننه_علی👇
❤️ کتاب #قصه_ننه_علی
نویسنده: مرتضی اسدی
قیمت: ۷۱۱۰۰
«به طرفم حمله کرد، تعادلم را از دست دادم و از پلههای طبقه اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج میرفت. حسین از پلهها پایین آمد؛ اشاره کردم، برگردد. میدانست هروقت من و پدرش دعوا میکنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریهٔ امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد؛ گفتم حتما ترسیده و میخواهد دلجویی کند. گوشهٔ لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دستوپا میزدم، نفسم بالا نمیآمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بیانصاف! یه چادر بده سرم کنم.» زنجیر پشت در را انداخت و چراغهای خانه را خاموش کرد.
پشت در نشستم. از خجالت سرم را پایین میانداختم تا رهگذری صورتم را نبیند. پیش خودم گفتم: «اینم عاقبت تو زهرا! مردم با این سر و وضع ببیننت چه فکری میکنن؟!» یکی دو ساعتی کنار پیادهرو نشستم. آخر شب کسی جز من در خیابان دیده نمیشد. سرما به جانم افتاده بود. گاهی چند قدم راه میرفتم تا دست و پایم خشک نشود.
ماشین پلیس از کنارم رد شد و کمی جلوتر توقف کرد. دندهعقب گرفت و برگشت. مأمور پلیس نگاهی به من انداخت و گفت: «خانوم! چرا اینجا نشستی؟! پاشو برو خونهت؛ دیروقته!» سرم را بالا گرفتم و گفتم: «من خونه ندارم، کجا برم؟!»
ادامه.......👇👇
کانال#کتاب_خاص
https://eitaa.com/ketabe_khas
فروش در سایت آنی نو👇👇
https://onino.ir/nane-ali/
📖کتاب خاص📚
❤️ کتاب #قصه_ننه_علی نویسنده: مرتضی اسدی قیمت: ۷۱۱۰۰ «به طرفم حمله کرد، تعادلم را از دست دادم و از
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
.........از ماشین پیاده شد و به طرفم آمد. کنارم ایستاد. از زمین بلند شدم. تمام تنم میلرزید؛ سرما تا مغز استخوانم رفته بود. ابرو در هم کشید و گفت: «یعنی چی خونه ندارم؟! بهت میگم این جا نشین!» دستانم را بردم زیر بغلم تا کمی گرم شوم، گفتم: «تا صبح هم بگی، جواب من همونه که شنیدی! من خونه ندارم. بچههام شهید شدن. شوهرم از خونه بیرونم کرده. از امشب خونهٔ من بهشت زهراست.» جا خورد، انتظار شنیدن همچین جوابی را نداشت. رفت سمت ماشین، کمی ایستاد، دوباره به طرفم برگشت.
- کمکی از دست من برمیاد مادر؟! میخوای با شوهرت حرف بزنم؟!
- فایده نداره پسرم. خون جلوی چشمش رو بگیره، استغفرالله خدا رو هم بنده نیست. به حرف هیچکس گوش نمیده.
سرش را پایین انداخت و گفت: «حاجخانوم! نمیشه که تا صبح تو این سرما بمونی! دوستی، فامیلی، کسی رو داری ببرمت اونجا؟!» با گوشهٔ روسری، بینیام را پاک کردم؛ معلوم بود سرما خوردهام. در جوابش گفتم: «یه داداش دارم که چند ساله با هم رفتوآمد نداریم. خیلی وقته ندیدمش...» با احترام درِ ماشین را برایم باز کرد. نشستم داخل تا گرم شوم. بارانْ نمنم میبارید. پیش خودم گفتم: «ببین زهرا! آسمون هم داره به حال تو گریه میکنه.»
آدرس خانهٔ برادرم را به مأمور پشت فرمان دادم. حرکت کردیم. از گذشتهام پرسیدند، از شهادت بچهها، و رجب. صدای باران شدیدی که به سقف ماشین میخورد، مرا به خاطرات خانهٔ دایی و کودکیام برد. چشمانم را بستم و دیگر صدایی نشنیدم.
📗 #قصه_ننه_علی
https://onino.ir/nane-ali/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال و احوال خاص پسندها خوبه؟
خداروشکر☺️
👻غذای روحِ خودتون و بچه ها چطوره؟ خوب بوده امروز؟
غذای روحِ #ننه_آغا امروز به خیر و خوبی گذشته خدا روشکر👌
چرا تعجب میکنید 😌غذای روح👻 !!
بله روح هم غذا لازمه از نوع خوبش،از نوع سالمش
میخواید بفهمید منظورم از غذای روح چیه بفرما مطلب بعدی👇👇
♥️اثر تربیتی کار
💥تمثیل غذا:
کار بهمنزلهٔ غذای قلب است. اگر کار لغو باشد، مثل غذای فاسد و مسموم مضر است و روی قلب اثر میگذارد. اگر کار صحیح و سالم باشد، مثل غذای مناسب برای قلب اثر تقویتکننده دارد. بیکاری مانند غذا نخوردن است. چطور وقتی انسان غذا نخورد، قلبش ضعیف میشود و میمیرد، بیکاری هم دل انسان را میمیراند. ازاینرو اخلاق بچهها را باید به کار صحیح زنده کرد. زندگی بچه باید از کار پر باشد؛ زندگی بزرگترها نیز باید همینطور باشد. شما وقتیکه یک، دو یا چند ساعت بیکار بنشینید، فکر میکنید انرژی از دست ندادهاید؛ پس قوای شما از بین نرفته و خسته نشدهاید؛ اما برعکس، دل و روح از بیکاری خسته میشود، و بیکاری مانند بیقوتی برای روح انسان است.
روح انسان آفریده نشده که بیکار باشد. این است که گاهی انسان در نتیجهٔ بیکاری دیوانه میشود و عقلش از بین میرود. اگر به دیوانهای کار مناسب بدهند، حتی ممکن است عقلش بهتدریج به او برگردد و احیا شود. کار بهخودیخود غذایی برای روح است، و انسان بهتدریج با کار رشد میکند و جان میگیرد و زندگی جدید پیدا میکند.
شما باید برای بچههایتان کار مناسب داشته باشید. بازی برای بچه یک نوع کار و اسباببازی وسایل کار است. باید کاری کرد که بچه در خود احساس نیاز بکند و بعضی از کارهای خانه را خودش از روی تشویق و علاقه به عهده بگیرد.
#تمثیلات_تربیتی_اخلاقی_جلد_۲
#تمثیلات_تربیتی۲
🌹آیت الله حائری شیرازی
🔴کانال#کتاب_خاص
https://onino.ir/temsilat-akhlaghi-tarbeiati-2/
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
موقع خداحافظی مجال نبود که تنها باشیم و خداحافظی کنیم. تا سر کوچه بدرقه اش کردم. وقتی از شلوغی و سرو صدای بچه ها و آبجی ها و بقیه دور شدیم، دستش را دراز کرد و گفت:«هوای خودت و بچه ها و خانم بزرگ را داشته باش» دست که دادم، متوجه شدم انگشتر سر عقدمان توی انگشتش نیست!
گفتم:«ابوالفضل انگشتر فیروزه ت کو؟» جا خورد. خندید و دستش را از دستم کشید بیرون و گفت:«ای وای! بالاخره فهمیدی؟ نمدنم! توی آموزش گمش کردم. نهفمیدم کجا افتاد. خیلی هم دنبالش گشتم، اما توی بیابونا مگه پیدا مره» سری تکان دادم و گفتم:«دگه انگشتر بختمان رگم کردی، بختمان هم گم مشه» زد زیر خنده و گفت:«ای چه حرفیه!؟ خرافاتی نشو فاطمه. برمگردم مرم یکی دگه مخرم. فعلا که بختمان خوش و خرم در جیک جیک مکنه»
📗#دریا_دل
💥💥کتابی دیگر با قلم خانم مریم قربانزاده نویسنده کتاب #خاتون_و_قوماندان
🌹کتاب دریادل، دریایی از درد و دلهای همسرانه و مادرانه خانم فاطمه دهقانی همسر فداکار سردار شهید ابوالفضل رفیعی به قلم مریم قربانزاده است. سوژههای متنوع، دیالوگهایی با لهجهی مشهدی، ترسیم فضای اوائل انقلاب و شیرینیها و سختیهای آن زمان، جذابیت این کتاب را چند برابر کرده است.🌹
💥کانال#کتاب_خاص
https://eitaa.com/ketabe_khas
💥سفارش در سایت آنی نو👇👇
https://onino.ir/daryadel/
📗 #دریا_دل
نظر مخاطب:👇👇
دریادل روایتی قریب است از غریبی خانواده شهدا. آنهایی که به اسم سهمیه شاهد با طعنه در مدارس و دانشگاهها خون به دلشان کردیم و بیخبر بودیم از خوندلهایی که در روزهای تنهایی پس از پرکشیدن پدر کشیدند. دریادل از چند جهت کتابی است بیبدیل و ارزشمند اول آنکه پر است از سبک زندگی سنتی یک خانواده اصیل مشهدی و روابط شیرین بردران و خواهران در یک خانوادهی شلوغ! دوم کتابی است به لهجه مشهدی و پر از واژگان در دست فراموشی! سوم روایت مجاهدتهای شیرزنی است که تمام سختیها نبودن همسر در جنگ را با چند بچه قد و نیم قد به جان خریده است که شویش در کسوت جانشین لشکر از ادای تکلیف به اسلام بازنماند و سختیهای دوچندان دوران مفقودالاثری را با هزار و یک مشکلات اقتصادی و عاطفی پس از جنگ را تحمل کرده است و نگذاشته است مرام فرزندان از راه پدر تخطی کند