هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
🔸 در موفقیت یکدیگر سهیم باشیم
📬 شما میتوانید کتاب های کمک آموزشی کنکور خود را به صندوق پستی ۱۸۸۱-۱۹۳۹۵ (برنامه سمت خدا) ارسال فرمایید تا در اختیار سایر دانش آموزان مدارس قرار گیرد.
#کتاب
#برنامه
☑ @samtekhoda3
☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼
... تو می توانی از همین روزهای ساکت و شب های بلند نوجوانی، برای هدف های بلند و کارهای بزرگ فردایت حساب باز کنی و برنامه بگذاری. بزرگان که به کارهای بزرگی دست یافتند، از همین روزهای خلوت و کارهای کوچک شروع کردند. آتش های بزرگ، از یک جرقه آغاز می شود.
تو می توانی برای فراغت ها و بی کاری ها و برای کارهایت برنامه بریزی.
در فراغت ها، می توانی به ارزیابی حالت ها و کارهای خودت بپردازی. نقطه ضعف ها، وابستگی ها، بت پرستی ها و خود پرستی هایت را بشناسی. آنچه را که باعث خوشحالی و یا ناراحتی تو شده، شناسایی کنی و آن گاه، خودت را به محاکمه بکشی. می توانی کارهایی که کرده ای و کارهایی که نکرده ای را بررسی کنی و به جمع بندی و تصمیم گیری در رابطه با گذشته و جبران آن و آینده و کارهای آن بپردازی.
در فراغت ها، فکر و مطالعه، انس با خدا، انس با قرآن، انس با دعاهایی که هنوز چیزی از آن نمی دانی و رفته رفته باید بیاموزی، می تواند ذهن و قلب و روح تو را سرشار نماید.
#صفایی_حائری
#نامه_های_بلوغ
#نوجوان
@ketabe_khoub
49.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب_خوب
.
در این دنیا، آدم هایی که بیشتر بدانند، آرام تر و ساکت ترند.
#کتاب #موسیقی #خاویر_نابارته #هنر
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 لوح | رهبرانقلاب: #شهریار، شاعر حق پرست، پارسا و صادق بود كه حاضر نشد كالای شعرش را به كسی بفروشد.
📥 نسخه باکیفیت: khl.ink/ocqAU
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌹
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌹
از رقیبان کمین کرده عقب میماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌹
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌹
مادرم بعد تو هی حال مرا میپرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌹
عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرایندش را
🌱🌱🌱🌱🌱🌹
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
🌱🌱🌱🌱🌹
حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را
🌱🌱🌱🌹
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
🌱🌱🌹
#کاظم_بهمنی
@ketabe_khoub
🌱ای عزیز!
تو با تربیت و پرورش صحیح فرزندت که ادامه وجود پدر و مادر می باشد، می توانی در نشئه آخرت نیز همواره بهره مند باشی و باب خیرات به رویت گشوده و برکات برایت جاری و ساری باشد.
🌱ای عزیز! پس از مرگ، پرونده انسان بسته می شود و کار نیکی به آن افزوده نمی گردد، مگر یک سری کارهایی که از مصادیق باقیاتُ الصالحات بوده که فرزند صالح یکی از بهترین مصادیق آن می باشد و برای سرای آخرتش، راه گشا خواهد بود.
🌱از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمود: پس از مرگ دست انسان از عمل کوتاه میشود مگر از سه طریق: عملی که مردم از آن سود برند ( از قبیل تدریس، تالیف کتاب) و صدقه جاریه ( اعمال خیری که اثرش باقی باشد، نظیر راه سازی، ساختن حمام و مسجد و پل و موسسات فرهنگی و مدرسه سازی و بیمارستان) و فرزند صالح و درست کاری که برای پدر و مادرش دعا کند.
✅بخشی از کتاب سلوک با فرزند
🔹 @ketabe_khoub
_عشق به بازار روزگار برآمد،
دمدمه حسن آن نگار برآمد
عقل که باشد کنون چو عشق خرامید؟
صبر که باشد کنون چو یار برآمد؟
نام دلم بعد چند سال که گم بود
از خم آن زلف مُشک بار برآمد
شیخ بیت آخر را میان اشک و لبخند تکرار می کرد و شانه های سید علی شوشتری را می فشرد.
شب زمستانی به سحری بهاری بدل شده بود. سرما جای خود را به گرمایی مطبوع داده بود که از شعله شوق زبانه می کشید. قلب شیخ به شعف آمده و جان تازه گرفته بود. نمی دانست چه مدت است که شانه به شانه سید علی قدم می زند. سید علی آرام و با طمانینه سخن می گفت و شوق می آفرید و جان می افزود. او قدری جوان تر از شیخ بود؛ ولی چونان کسی که در ذره ذره ی عمر شیخ همنشین فکر و خیالش بوده باشد، تقویم تاریخ شیخ را ورق می زد و راز می گشود.
_تمام رویاهای تو، آن ها که به دریایی در نجف ختم می شد، صادق بود.
_اگر نبود، تو را از صدا و چشم هایت نمی شناختم.
_سال ها منتظر چنین شبی بودم. خداوند عجب طرحی برای عاشقان ریخته؛ من را با جرقه نگاه ملا قلی جولای دزفولی آتش می زند و به نجف می فرستد و تو را با کلمه ای که از دهان صدرالدین کاشف بیرون می آید آواره می کند...
_تو دعای مستجاب منی سید! دعا همان لحظه که از در خانه سید صدرالدین بازگشتم مستجاب شده بود، ولی گویا برای امروز ذخیره اش کرده بودند.
لینک خرید کتابِ نخل و نارنج از نمایشگاه کتاب 👇👇👇👇👇👇
https://b2n.ir/m95251
🌴🍊نخل و نارنج
📿
...
آبادان.
به مدرسهیی میآییم که دیگر مدرسه نیست. چرخفلک زنگزدهی ایستادهی خاموش. تکهپارههایی از آهن و چوب روی چرخفلک افتاده. علی تکهها را برمیدارد و چرخ زنگزده را میچرخاند. چه صدای ساییدن سوزندهیی بلند میشود. میخواهم فریاد بزنم: «علی جان! نگهش دار! قلبم را با این صدا ریش ریش میکنی.» اما علی، قبل از من میگوید: انگار کنید که مدرسه مدرسه است و چرخفلک، چرخفلک. ببینید چندتا بچه سوارند و میچرخند. چه جیغ و دادی هم راه انداختهاند. پسر! دستت را بگیر به لبهی صندلی. میافتیها! آهای! پاهایت را اینطور آویزان نکن! شلوغ نکن بچه جان شلوغ نکن. نوبت تو هم میشود. به همه میرسد... آخر کمی صبر داشته باشید. نوبت همه میشود...
آنجا را نگاه کنید؛ چطور از سر و کول هم بالا میروند تا لیوانشان را آب کنند. به. چه تشنگی شیرینی. بچه اینطور سر و صدا نکن! چرخ، بچرخ! آب، شره کن!
خدایا! چقدر بچه... چقدر بچه...
و صدای عظیم و خونین یک انفجار.
زیر پایم خرده شیشههای پنجرهها صدا میکنند.
زیر پایم زمین از ظلم انسان به انسان مینالد.
🔹با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ
نادر ابراهیمی
#دفاع_مقدس
🍁🍁🍁🍁
درست آن لحظه که سختی و رنج تو را فرا میگیرد، یک پرسش اضطراب آمیز مثل علفی خودرو از دل ناشکیبا سر بر می آورد:
" آیا این انتخاب به رنجی که در پی دارد می ارزد؟"
نسخه الکترونیک ارتداد👇
https://taaghche.com/book/106890?utm_source=saberin&utm_medium=106890&utm_campaign=publishers-linkexchange
🍁🍁🍁🍁