eitaa logo
کتاب خوب📚
5.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
206 ویدیو
32 فایل
📚مجموعه کتاب هایی که دوست شان داریم 🔔این کانال زیر نظر مستقیم دکتر وحید یامین پور اداره می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب خوب📚
نام کتاب:آغازی بر یک پایان نویسنده:سید مرتضی آوینی کتاب «آغازی بر یک پایان» نوشته سیدمرتضی آوینی (۱۳۷۲-۱۳۲۶) است. آوینی فیلم‌ساز مستند و روزنامه‌نگار حوزه دفاع مقدس بود که در سال ۱۳۷۲ بر اثر ترکش مین به شهادت رسید. از او آثار بسیاری به‌جامانده است، کتاب «آغازی بر یک پایان» مجموعه‌ای از مقالات او است که بیش‌تر وجهه‌ی نظر اعتقادی و سیاسی او را نشان می‌دهد و در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اول حاوی نوشته‌هایی در سوگ حضرت امام خمینی (ره) و تبیین جایگاه ایشان در «تاریخ حیات باطنی انسان» است. بخش دوم مقالاتی درباره مبانی حکومت دینی و نظام ولایت فقیه، خصوصاً در تقابل با نظم سیاسی غالب در عالم متجدد و غربی را در بر می‌گیرد. بخش سوم کتاب به فاجعه نسل‌کُشی مسلمانان در بوسنی اختصاص یافته و تشکیل «امت متحد اسلامی» به‌مثابه‌ راهی برای مواجهه با «سیطره نظم نوین آمریکایی بر جهان» پیشنهاد شده است. و بالاخره در بخش چهارم و پایانی کتاب، نگارنده انقلاب اسلامی را دلالتی تأویلی بر سپری شدن عصر تمدن غرب می‌داند. در بخشی از کتاب «آغازی بر یک پایان» می‌خوانیم: «بهاران از کجاست که روح روییدن و سبز شدن ناگاه در تن خاک مرده را پیدا می‌‌آید؟ و از کجاست که روح شکفتن ناگاه از تن چوب خشک چندین برگ‌های سبز و شکوفه‌های سفید و آبی و زرد و سرخ بر می آورد؟ بهاران رازدار رستخیر پس از مرگ است و قبرستان‌ها مزارعی هستند که در آنها بذر مردگان افشانده‌اند و جسم تا نمیرد، کجا رستخیز پذیرد؟ اين بار انقلاب ربيع و انقلاب صيام به هم بر افتادهاند تا آن يكي هستة جسم را بشكافد و اين يكي هستة جان را، و زندگان از بطن مردگان سر برآورند. با بهاران روزی نو می رسد و ما همچنان چشم به راه روزگاری نو. اکنون که جهان و جهانیان مرده‌اند، آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سر رسد؟». @ketabe__khoub
📚 کرونا نه فقط سبک زندگی و بینش ما به دنیا را دستخوش تغییر کرده که از همان روزهای اول موتور تخیل ذهن ما را به کار انداخته است. اینکه از کجا آمده، چه کسانی آن را ساخته‌اند یا چه کسانی از شیوع آن نفع می‌برند، تا کی هست و اصلاً قرار است با آن چه کنیم؟! قبل از کرونا که بزرگ‌ترین همه‌گیری تاریخ بشریت است، در قاموس داستان‌ها و فیلم‌های بسیاری درباره‌ی پاندمی‌ها ماجراهایی را دیده بودیم و حالا انگار هر روز درون خوابی مشوش یا داستان و فیلمی تخیلی بیدار می‌شویم. «میچ آلبوم» نویسنده‌ی امریکایی که با کتاب «سه‌شنبه‌ها با موری» در ایران به شهرت رسیده است، در حرکتی هوشمندانه همزمان با کرونا دست به نگارش رمانی زد که تصویری نمادین از احوال مردم جهان در این روزهاست. او داستانش را «human touch» نامیده و در یکی از شهرهای امریکا می‌گذرد ولی جهان داستان او به وسعت زندگی همه مردمان و نوع بشر است. میچ آلبوم این داستان را به صورت بخش‌بخش روی وبسایتش بارگذاری می‌کرده و به‌طور رایگان در اختیار خوانندگان قرار می‌داده است. حالا بعد از پایان این رمان کوتاه داستان میچ آلبوم به زبان‌های زیادی از جمله فارسی ترجمه شده است. انتشارات کتابستان هم ترجمه‌ی شایسته و مطلوبی از این کتاب به بازار نشر ارائه کرده است. این کتاب که در ترجمه‌ای ‌دقیق به نام «در حسرت دست‌هایت» برگردانده شده در حجمی کم داستانی را روایت ‌می‌کند که همدلی هر مخاطبی را از هر زبان و منشی برمی‌انگیزد و حس همذات‌پنداری مخاطبان را به خوبی با خود همراه می‌کند. ترجمه پاکیزه و خواندنی این رمان حاصل کوشش «فاطمه مدیحی بیدگلی» است که به خوبی از پس برگرداندن زبان و انتقال حس داستان برآمده است. داستان حول محور چهار خانواده می‌گذرد که هر کدام در گوشه‌ای از خیابان زندگی می‌کنند و روابط صمیمانه و نزدیکی دارند؛ روابطی که با شیوع ویروس کرونا دستخوش تغییراتی می‌شود که عجیب اما باورپذیر است. خواندن احوال زندگی این چهار خانواده را در رمان «در حسرت دست‌هایش» از دست ندهید. @ketabe__khoub
📚 نام کتاب:دوره سه جلدی آینه جادو نویسنده:سید مرتضی آوینی دسته بندی:سینما -تئاتر این مجموعه ، ثمره ی تجربه ی ده سال مستند سازی آوینی است. اما آن چه این کتاب را از دیگر کتب سینمایی متمایز می سازد، نگاه فلسفی-عرفانی حاکم بر مباحث آن است. نگاهی که برای طرح آن، تنها داشتن تخصص سینمایی کافی نیست. آینه ی جادو تنها کتابی است که در زمان حیات آوینی و با نظارت خود وی منتشر شده است. ماده ی اولیه ی مباحث کتاب، جزوه ای دانشگاهی بوده که برای یک ترم تدریس در مجتمع دانش گاهی هنر، توسط نگارنده فراهم شده بود که بعدها به صورت کنونی بسط پیدا کرد و در فاصله ی میان مهر ماه 1367 تا اردیبهشت ماه 1369 در فصل نامه ی سینمایی "فارابی" و ماه نامه ی "سوره" منتشر شد. جلد اول از مجموعه سه جلدی « آینه جادو» مقالات نویسنده در طی سالهای 67 تا 69 را در بر می گیرد. تجربیات نویسنده در زمینه نویسندگی، کارگردانی و بالخصوص مونتاژ بوده است و خودش می گوید که کلمه به کلمه این حرفها را در پای میز «موویلا» تجربه کرده است. و البته برای نگاشتن مقالاتی اینچنین، فقط تجربه سینمایی نمی تواند کافی باشد. نگاه کتاب را از آن لحاظ که دارای هویتی فلسفی و مذهبی نیز هست می توان بدیع و بی سابقه دانست. عناوین بعضی از بخش های کتاب عبارتنداز: جذابیت در سینما؛ مونتاژ به مثابه معماری سینما؛ آینه جادو؛ قاب تصویر و زبان سینما؛ جادوی پنهان و خلسه نارسیسی؛ زبان، تلویزیون و سینما، و اوقات فراغت؛ درباره ارتباطات؛ رمان، سینما و تلویزیون؛ تاملاتی در ماهیت سینما. جلد دوم از مجموعه سه جلدی « آینه جادو»، نقدهای سینمایی شهید سید مرتضی آوینی را طی سالهای 71-1368 دربر می گیرد. بخش عمده مقالات این کتاب به نقد و بررسی فیلم های ایرانی در طول پنج دوره جشنواره فیلم فجر71-67 (جشنواره های هفتم تا یازدهم) و ارزیابی سیاستگذاری سینمای ایران در این سال ها اختصاص یافته. نویسنده در چند مورد به آثار سینماگران خارجی که در جشنواره فجر به نمایش درآمده و یا در ایران اکران عمومی گرفته اند نیز پرداخته است. عناوین بعضی از بخش ها عبارتنداز: فرزندان انقلاب در برابر عرصه های تجربه نشده سینما؛ چرا جهان سومی ها «هامون» می سازند؟؛ ایمان یا نیهیلیسم هامونی؟؛ مضمون عشق در جشنواره نهم؛ سینمای ایران در (دهمین) جشنواره فجر؛ نامه ای به دوست زمان جنگ؛ هبوط به روایت آقای ویم وندرس؛ رقصنده با سرخپوستان؛ عالم هیچکاک. در جلد سوم، سینما و مردم" عنوان اولین یادداشت این جلد است که به پیوندهای تاریخی سینما و مردم اشاره دارد و حفظ این ارتباط را شرط لازم حیات سینما می داند. به اعتقاد نگارنده، سینمای ایران، بعد از انقلاب، در بازسازی خویش چشم به سینمای آوانگارد اروپا داشته و به همین علت، نتوانسته است مردم را با خود همراه کند. این یادداشت در ویژه نامه سینمایی مجله سوره، سال 1370 به چاپ رسیده است. امیدواریم که خواندن این مجموعه لذت ببرید.
کتاب خوب📚
📚 کتاب سول مولتان نوشته‌ی زینب عرفانیان، به روایت زندگی پرفراز و نشیب شهید سید محمدعلی رحیمی می‌پردازد، مرد شریف و بزرگواری که بیشتر عمر خود را صرف ترویج ارزش‌های انقلاب اسلامی کرده و در این راه به مقام شهادت نائل گردیده است. کتاب رسول مولتان به روایت زندگی شهید سید محمدعلی رحیمی، از زبان همسرش می‌پردازد. روایتی جذاب و ماندگار از دورانی که در غربت، زیر تیغ وهابیت سپری می‌کرد اما میدان را برای دشمن خالی نکرد تا سخنان ارزشمند امام (ره) زمین نماند و صدای انقلاب اسلامی به گوش همگان برسد. برای او عرصه‌ی فرهنگ، میدان جنگ و مبارزه‌اش و قلمش سلاحش شد. این اثر تنها بخشی از جهاد و شرافتش است که در هفت فصل گردآوری شده است. پایان زندگی‌نامه‌ و شهادت این مرد فرهیخته، نقطه‌ی اوج زندگی اوست. در این کتاب ، فصل مربوط به شهادت، فاجعه‌ی ترور و صحنه‌های سرخ حمله‌ی تروریستی سپاه صحابه به ساختمان رایزنی فرهنگی ایران،‌ در مولتان پاکستان را به تصویر می‌کشد که بسیار تاثیرگذار است. روایت جذاب و شیرین این کتاب از زبان همسر شهید، خانم مریم قاسمی زهد شرح داده می‌شود و به حق ایشان از امانتی که از شهید شریف در دل و جانشان داشتند به خوبی دفاع و به درستی روایت کردند. این کتاب از آشنایی شهید با همسرش و سپس ازدواج و کار فرهنگی در ایران، هندوستان، افغانستان و مولتان پاکستان سخن می‌گوید و روابط مذهبی و دینی حاکم بر زندگی 18 ساله این زوج را که انعکاس یک نوع سبک زندگی اسلامی است را شرح می‌دهد تا تمامی افراد علاقمند به آشنا شدن با الگوهای زندگی قرآنی و معنوی با آن آشنا شوند. در واقع، دختران و پسران ایرانی باید با شنیدن این کتاب با داشته‌ها و سرمایه‌های معنوی ایران اسلامی و انقلاب اسلامی آشنا شوند. کتاب رسول مولتان، بیشتر مظلومیت‌ها و محرومیت‌های شیعیان در خارج از ایران را به نمایش می‌گذارد. رحیمی شهیدی است که تمام طول عمر خود را در کشورهای گوناگونی صرف رواج ارزش‌های انقلاب اسلامی کرده، او با منش و سخنان باارزش خود بر وحدت و نزدیکی بین تمام مذاهب اسلام تاکید نموده است. سید محمدعلی رحیمی را بیشتر بشناسیم: شهید سید محمدعلی رحیمی در سال 1336 در شهر اهواز چشم به جهان گشود. در همان دوران کودکی به خاطر شغل پدرش به تهران مهاجرت کرد. بعد از پیروزی انقلاب در مراکزی هم‌چون کمیته انقلاب اسلامی، کانون بعثت، وزارت ارشاد و سپاه به فعالیت پرداخت و سرانجام در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان کارمند رسمی کار خود را شروع کرد. او از نوجوانی فعالیت‌های فرهنگی - انقلابی انجام می‌داد. شهید رحیمی در طی فعالیت خود در سازمان، ماموریت‌های مختلفی به کشورهای گوناگونی داشت. آخرین مأموریت او در سال 1374 به کشور پاکستان به عنوان رایزن فرهنگی و سرپرست خانه فرهنگ ایران بود که بعد از گذشت هجده ماه از مأموریت، در دفتر کارش به دست گروهک وهابی به نام جهنگوی به درجه رفیع شهادت نائل شد. در قسمتی از کتاب رسول مولتان می‌خوانیم: «یادم نیست چند بار مسیر بین دفتر علی و راهرو را رفتیم و بدن‌های خونی را دیدیم و برگشتیم. می‌آمدم خانه و با خودم فکر می‌کردم صحنه‌هایی که دیدم، واقعیت ندارد. برمی‌گشتم تا دوباره ببینم و مطمئن شوم. طفلک مهدی هم پا به پای من می‌آمد. حیران و سرگردان، پای برهنه روی خون‌ها، بین بدن‌های بی‌جان راه می‌رفتیم و برمی‌گشتیم خانه...» ناشر این کتاب؛ انتشارات میباشد؛این کتاب در ۲۱۵ صفحه به چاپ رسیده است. @ketab__khoub
کتاب خوب📚
📚 نام کتاب: کوچه نقاش ها نویسنده:راحله صبوری موضوع خاطرات سیدابوالفضل کاظمی کتاب کوچه نقاش‌ها حاصل سه ماه مصاحبه راحله صبوری با سیدابوالفضل کاظمی است. کاظمی فرمانده گردان بسیجی لشگر 27 محمد رسول الله (ص) بوده وی در طول جنگ در چندین عملیات به صورت نیروی آزاد شرکت داشته و در عملیات کربلای 5 و 8 فرمانده گردان عملیاتی میثم بوده است. ایشان بارها در عملیات مختلف آماج تیر و ترکش دشمن قرار گرفته و دچار محرومیت‌های سخت و جان فرسا شده است. ابوالفضل کاظمی متولد کوچه نقاش‌ها در محله گارد ماشین دودی بین خیابان صفاری و خیابان خراسان است به دلیل علاقه‌اش به این محله و کوچه نام کتاب را کوچه نقاش‌ها گذاشته است. خاطرات ایشان از آن جهت سزاوار تأمل و توجه است که فرمانده گردان هم با فضای قرارگاهی و رده‌های بالای فرماندهی جنگ و هم با فضای درون گروهی نیروهای رزمنده و خط شکن ارتباطی تنگاتنگ دارد و بازنمایی حضور وی در این دو فضای پیچیده جذابیت خاصی به کتاب بخشیده است.در بخشی از کتاب کوچه نقاش‌ها می‌خوانیم: دوازده‌ساله بودم که به دبیرستان جهان رفتم. صبح‌ها درس می‌خواندم و بعدازظهرها در قهوه‌خانهٔ دایی سیدعلی کار می‌کردم. تازه الفبای لاتی را یاد گرفته بودم و برای زندگی‌ام تصمیم می‌گرفتم. قهوه‌خانهٔ دایی سیدعلی، سرِ خیابان گارد ماشین دودی بود و صفای لب‌ِ خط را داشت. یک باغچهٔ نسبتاً کوچک بود که چند تخت در اندرون و بیرونش در فضای باز گذاشته بودند. روزی یک تومن مزد می‌گرفتم. سوگلی بودم و کارهای سخت انجام نمی‌دادم. دایی دو تا قهوه‌چی داشت که بیشتر کارها، روی دوش آن‌ها بود. دایی هم فقط پشت دخل می‌نشست و مایه می‌گرفت. دم ظهر، چند طایفه، مشتری قهوه‌خانه بودند. لات‌ها و جاهل‌ها و دستمال‌به‌دست‌ها، کلاه‌مخملی‌ها و مشتی‌ها و عبابه‌دوش‌ها می‌آمدند برای گپ و صحبت و چای قندپهلو؛ فقیر و پولدار؛ هر کس از هر جا خصوصاً آن‌ها که از غرغر زن و بچه کلافه و خسته بودند، به قهوه‌خانهٔ دایی پناه می‌آوردند تا نفسی بگیرند.آن زمان، چای کلکته و لاهیجان مرسوم بود. قهوه‌چی، بیست تا استکام کمرباریک چای را با خبرگی و مهارت از سر آرنج تا روی مچ و کف دست قطاری می‌چید و بعد بین مشتری‌ها پخش می‌کرد؛ استکامی ده شاهی. @ketabeh__khoub