#معرفی_کتاب 📚
کرونا نه فقط سبک زندگی و بینش ما به دنیا را دستخوش تغییر کرده که از همان روزهای اول موتور تخیل ذهن ما را به کار انداخته است. اینکه از کجا آمده، چه کسانی آن را ساختهاند یا چه کسانی از شیوع آن نفع میبرند، تا کی هست و اصلاً قرار است با آن چه کنیم؟!
قبل از کرونا که بزرگترین همهگیری تاریخ بشریت است، در قاموس داستانها و فیلمهای بسیاری دربارهی پاندمیها ماجراهایی را دیده بودیم و حالا انگار هر روز درون خوابی مشوش یا داستان و فیلمی تخیلی بیدار میشویم. «میچ آلبوم» نویسندهی امریکایی که با کتاب «سهشنبهها با موری» در ایران به شهرت رسیده است، در حرکتی هوشمندانه همزمان با کرونا دست به نگارش رمانی زد که تصویری نمادین از احوال مردم جهان در این روزهاست. او داستانش را «human touch» نامیده و در یکی از شهرهای امریکا میگذرد ولی جهان داستان او به وسعت زندگی همه مردمان و نوع بشر است.
میچ آلبوم این داستان را به صورت بخشبخش روی وبسایتش بارگذاری میکرده و بهطور رایگان در اختیار خوانندگان قرار میداده است. حالا بعد از پایان این رمان کوتاه داستان میچ آلبوم به زبانهای زیادی از جمله فارسی ترجمه شده است. انتشارات کتابستان هم ترجمهی شایسته و مطلوبی از این کتاب به بازار نشر ارائه کرده است.
این کتاب که در ترجمهای دقیق به نام «در حسرت دستهایت» برگردانده شده در حجمی کم داستانی را روایت میکند که همدلی هر مخاطبی را از هر زبان و منشی برمیانگیزد و حس همذاتپنداری مخاطبان را به خوبی با خود همراه میکند.
ترجمه پاکیزه و خواندنی این رمان حاصل کوشش «فاطمه مدیحی بیدگلی» است که به خوبی از پس برگرداندن زبان و انتقال حس داستان برآمده است.
داستان حول محور چهار خانواده میگذرد که هر کدام در گوشهای از خیابان زندگی میکنند و روابط صمیمانه و نزدیکی دارند؛ روابطی که با شیوع ویروس کرونا دستخوش تغییراتی میشود که عجیب اما باورپذیر است. خواندن احوال زندگی این چهار خانواده را در رمان «در حسرت دستهایش» از دست ندهید.
#کتابخوانی #کتاب_خوب
@ketabe__khoub
#معرفی_کتاب 📚
نام کتاب:دوره سه جلدی آینه جادو
نویسنده:سید مرتضی آوینی
دسته بندی:سینما -تئاتر
این مجموعه ، ثمره ی تجربه ی ده سال مستند سازی آوینی است. اما آن چه این کتاب را از دیگر کتب سینمایی متمایز می سازد، نگاه فلسفی-عرفانی حاکم بر مباحث آن است. نگاهی که برای طرح آن، تنها داشتن تخصص سینمایی کافی نیست.
آینه ی جادو تنها کتابی است که در زمان حیات آوینی و با نظارت خود وی منتشر شده است. ماده ی اولیه ی مباحث کتاب، جزوه ای دانشگاهی بوده که برای یک ترم تدریس در مجتمع دانش گاهی هنر، توسط نگارنده فراهم شده بود که بعدها به صورت کنونی بسط پیدا کرد و در فاصله ی میان مهر ماه 1367 تا اردیبهشت ماه 1369 در فصل نامه ی سینمایی "فارابی" و ماه نامه ی "سوره" منتشر شد.
جلد اول از مجموعه سه جلدی « آینه جادو» مقالات نویسنده در طی سالهای 67 تا 69 را در بر می گیرد. تجربیات نویسنده در زمینه نویسندگی، کارگردانی و بالخصوص مونتاژ بوده است و خودش می گوید که کلمه به کلمه این حرفها را در پای میز «موویلا» تجربه کرده است. و البته برای نگاشتن مقالاتی اینچنین، فقط تجربه سینمایی نمی تواند کافی باشد. نگاه کتاب را از آن لحاظ که دارای هویتی فلسفی و مذهبی نیز هست می توان بدیع و بی سابقه دانست. عناوین بعضی از بخش های کتاب عبارتنداز: جذابیت در سینما؛ مونتاژ به مثابه معماری سینما؛ آینه جادو؛ قاب تصویر و زبان سینما؛ جادوی پنهان و خلسه نارسیسی؛ زبان، تلویزیون و سینما، و اوقات فراغت؛ درباره ارتباطات؛ رمان، سینما و تلویزیون؛ تاملاتی در ماهیت سینما.
جلد دوم از مجموعه سه جلدی « آینه جادو»، نقدهای سینمایی شهید سید مرتضی آوینی را طی سالهای 71-1368 دربر می گیرد. بخش عمده مقالات این کتاب به نقد و بررسی فیلم های ایرانی در طول پنج دوره جشنواره فیلم فجر71-67 (جشنواره های هفتم تا یازدهم) و ارزیابی سیاستگذاری سینمای ایران در این سال ها اختصاص یافته. نویسنده در چند مورد به آثار سینماگران خارجی که در جشنواره فجر به نمایش درآمده و یا در ایران اکران عمومی گرفته اند نیز پرداخته است. عناوین بعضی از بخش ها عبارتنداز: فرزندان انقلاب در برابر عرصه های تجربه نشده سینما؛ چرا جهان سومی ها «هامون» می سازند؟؛ ایمان یا نیهیلیسم هامونی؟؛ مضمون عشق در جشنواره نهم؛ سینمای ایران در (دهمین) جشنواره فجر؛ نامه ای به دوست زمان جنگ؛ هبوط به روایت آقای ویم وندرس؛ رقصنده با سرخپوستان؛ عالم هیچکاک.
در جلد سوم، سینما و مردم" عنوان اولین یادداشت این جلد است که به پیوندهای تاریخی سینما و مردم اشاره دارد و حفظ این ارتباط را شرط لازم حیات سینما می داند. به اعتقاد نگارنده، سینمای ایران، بعد از انقلاب، در بازسازی خویش چشم به سینمای آوانگارد اروپا داشته و به همین علت، نتوانسته است مردم را با خود همراه کند. این یادداشت در ویژه نامه سینمایی مجله سوره، سال 1370 به چاپ رسیده است.
امیدواریم که خواندن این مجموعه لذت ببرید.
#کتابخوانی #کتاب_خوب #کتب_سینما
#شهید_آوینی #کتاب
کتاب خوب📚
#معرفی_کتاب 📚
کتاب سول مولتان نوشتهی زینب عرفانیان، به روایت زندگی پرفراز و نشیب شهید سید محمدعلی رحیمی میپردازد، مرد شریف و بزرگواری که بیشتر عمر خود را صرف ترویج ارزشهای انقلاب اسلامی کرده و در این راه به مقام شهادت نائل گردیده است.
کتاب رسول مولتان به روایت زندگی شهید سید محمدعلی رحیمی، از زبان همسرش میپردازد. روایتی جذاب و ماندگار از دورانی که در غربت، زیر تیغ وهابیت سپری میکرد اما میدان را برای دشمن خالی نکرد تا سخنان ارزشمند امام (ره) زمین نماند و صدای انقلاب اسلامی به گوش همگان برسد. برای او عرصهی فرهنگ، میدان جنگ و مبارزهاش و قلمش سلاحش شد. این اثر تنها بخشی از جهاد و شرافتش است که در هفت فصل گردآوری شده است.
پایان زندگینامه و شهادت این مرد فرهیخته، نقطهی اوج زندگی اوست. در این کتاب ، فصل مربوط به شهادت، فاجعهی ترور و صحنههای سرخ حملهی تروریستی سپاه صحابه به ساختمان رایزنی فرهنگی ایران، در مولتان پاکستان را به تصویر میکشد که بسیار تاثیرگذار است.
روایت جذاب و شیرین این کتاب از زبان همسر شهید، خانم مریم قاسمی زهد شرح داده میشود و به حق ایشان از امانتی که از شهید شریف در دل و جانشان داشتند به خوبی دفاع و به درستی روایت کردند. این کتاب از آشنایی شهید با همسرش و سپس ازدواج و کار فرهنگی در ایران، هندوستان، افغانستان و مولتان پاکستان سخن میگوید و روابط مذهبی و دینی حاکم بر زندگی 18 ساله این زوج را که انعکاس یک نوع سبک زندگی اسلامی است را شرح میدهد تا تمامی افراد علاقمند به آشنا شدن با الگوهای زندگی قرآنی و معنوی با آن آشنا شوند. در واقع، دختران و پسران ایرانی باید با شنیدن این کتاب با داشتهها و سرمایههای معنوی ایران اسلامی و انقلاب اسلامی آشنا شوند.
کتاب رسول مولتان، بیشتر مظلومیتها و محرومیتهای شیعیان در خارج از ایران را به نمایش میگذارد. رحیمی شهیدی است که تمام طول عمر خود را در کشورهای گوناگونی صرف رواج ارزشهای انقلاب اسلامی کرده، او با منش و سخنان باارزش خود بر وحدت و نزدیکی بین تمام مذاهب اسلام تاکید نموده است.
سید محمدعلی رحیمی را بیشتر بشناسیم:
شهید سید محمدعلی رحیمی در سال 1336 در شهر اهواز چشم به جهان گشود. در همان دوران کودکی به خاطر شغل پدرش به تهران مهاجرت کرد. بعد از پیروزی انقلاب در مراکزی همچون کمیته انقلاب اسلامی، کانون بعثت، وزارت ارشاد و سپاه به فعالیت پرداخت و سرانجام در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان کارمند رسمی کار خود را شروع کرد. او از نوجوانی فعالیتهای فرهنگی - انقلابی انجام میداد.
شهید رحیمی در طی فعالیت خود در سازمان، ماموریتهای مختلفی به کشورهای گوناگونی داشت. آخرین مأموریت او در سال 1374 به کشور پاکستان به عنوان رایزن فرهنگی و سرپرست خانه فرهنگ ایران بود که بعد از گذشت هجده ماه از مأموریت، در دفتر کارش به دست گروهک وهابی به نام جهنگوی به درجه رفیع شهادت نائل شد.
در قسمتی از کتاب رسول مولتان میخوانیم:
«یادم نیست چند بار مسیر بین دفتر علی و راهرو را رفتیم و بدنهای خونی را دیدیم و برگشتیم. میآمدم خانه و با خودم فکر میکردم صحنههایی که دیدم، واقعیت ندارد. برمیگشتم تا دوباره ببینم و مطمئن شوم. طفلک مهدی هم پا به پای من میآمد. حیران و سرگردان، پای برهنه روی خونها، بین بدنهای بیجان راه میرفتیم و برمیگشتیم خانه...»
ناشر این کتاب؛ انتشارات #سوره_مهر میباشد؛این کتاب در ۲۱۵ صفحه به چاپ رسیده است.
#کتاب #کتاب_خوب #رسول_مولتان
@ketab__khoub
کتاب خوب📚
#معرفی_کتاب 📚
نام کتاب: کوچه نقاش ها
نویسنده:راحله صبوری
موضوع خاطرات سیدابوالفضل کاظمی
کتاب کوچه نقاشها حاصل سه ماه مصاحبه راحله صبوری با سیدابوالفضل کاظمی است. کاظمی فرمانده گردان بسیجی لشگر 27 محمد رسول الله (ص) بوده وی در طول جنگ در چندین عملیات به صورت نیروی آزاد شرکت داشته و در عملیات کربلای 5 و 8 فرمانده گردان عملیاتی میثم بوده است. ایشان بارها در عملیات مختلف آماج تیر و ترکش دشمن قرار گرفته و دچار محرومیتهای سخت و جان فرسا شده است.
ابوالفضل کاظمی متولد کوچه نقاشها در محله گارد ماشین دودی بین خیابان صفاری و خیابان خراسان است به دلیل علاقهاش به این محله و کوچه نام کتاب را کوچه نقاشها گذاشته است.
خاطرات ایشان از آن جهت سزاوار تأمل و توجه است که فرمانده گردان هم با فضای قرارگاهی و ردههای بالای فرماندهی جنگ و هم با فضای درون گروهی نیروهای رزمنده و خط شکن ارتباطی تنگاتنگ دارد و بازنمایی حضور وی در این دو فضای پیچیده جذابیت خاصی به کتاب بخشیده است.در بخشی از کتاب کوچه نقاشها میخوانیم:
دوازدهساله بودم که به دبیرستان جهان رفتم. صبحها درس میخواندم و بعدازظهرها در قهوهخانهٔ دایی سیدعلی کار میکردم. تازه الفبای لاتی را یاد گرفته بودم و برای زندگیام تصمیم میگرفتم. قهوهخانهٔ دایی سیدعلی، سرِ خیابان گارد ماشین دودی بود و صفای لبِ خط را داشت. یک باغچهٔ نسبتاً کوچک بود که چند تخت در اندرون و بیرونش در فضای باز گذاشته بودند.
روزی یک تومن مزد میگرفتم. سوگلی بودم و کارهای سخت انجام نمیدادم. دایی دو تا قهوهچی داشت که بیشتر کارها، روی دوش آنها بود. دایی هم فقط پشت دخل مینشست و مایه میگرفت.
دم ظهر، چند طایفه، مشتری قهوهخانه بودند. لاتها و جاهلها و دستمالبهدستها، کلاهمخملیها و مشتیها و عبابهدوشها میآمدند برای گپ و صحبت و چای قندپهلو؛ فقیر و پولدار؛ هر کس از هر جا خصوصاً آنها که از غرغر زن و بچه کلافه و خسته بودند، به قهوهخانهٔ دایی پناه میآوردند تا نفسی بگیرند.آن زمان، چای کلکته و لاهیجان مرسوم بود. قهوهچی، بیست تا استکام کمرباریک چای را با خبرگی و مهارت از سر آرنج تا روی مچ و کف دست قطاری میچید و بعد بین مشتریها پخش میکرد؛ استکامی ده شاهی.
#رمان #کتاب_خوب #سوره_مهر #کتابخوانی #نویسنده #کتاب
@ketabeh__khoub
کتاب خوب📚
#معرفی_کتاب📚
نام کتاب:#دیلماج
نویسنده:محمدرضاشاه آبادی
موضوع: #رمان #تاریخی
میرزا یوسفخان مستوفی مشهور به دیلماج در تاریخ چهرهی ناشناخته و رازآلودی است. عدهای تحسین و تمجیدش كردهاند: از آن دسته دلباختگان وطن بود كه در راه حصول آزادی و پیشرفت مدنیت ایران سر از پا نمیشناخت و عدهای خوار و خفیفش داشتهاند: «خیانتی نبود كه نكرد و رذالتی نبود كه بروز نداد.» اما این چهرهی پیچیده، در زندگینامهی خود نوشتهاش بسیار بسیط و ساده است: «لكهای بودم در آیینهی وجود. بهجا خواهم ماند یا نه، خود نمیدانم. اگر بمانم از این پس هر كه به قصد دیدار خود در این آیینه نظر كند، یوسف دیلماج را خواهد دید.» حمیدرضا شاهآبادی در رمان خود، دیلماج، شخصیتها و حوادثی آفریده است كه همه نام و رنگی از تاریخ و واقعیت دارند اما هیچیك واقعی نیستند. از ویژگی های خوب این کتاب،طراحی زبان رمان است؛زبان اثر نه نثر سخت خوان منشیانه مستوفیان دبارناصری است و نه نثرمعیار یا رسمی امروزی؛بااین حال فاصله تارخی ۱۳۰۳تامروز رابه خوبی نشان میدهد. به دلیل غلبهی روایت تاریخی بر روایت داستانی، پیرنگ دچار مشکل است. جزئیاتی در رمان مطرح شده، اما تبدیل به داستان نشده است. گرهافکنیهای رمان، جملگی مانند پایانبندی بیسرانجام است. گرهی کور نیست، بلکه مهمل است و روی بند روایت داستان زده نشده است. به همین دلیل جزئیات بدون استفادهی فراوانی باقی مانده که پس از اتمام خواندن رمان، تبدیل به سؤالات بیپاسخ میشوند. از فراماسونری در حد یک ادعا نام بردهشده، اما نویسنده از حدود تاریخی محدود طرح شده در تاریخ فراتر نرفته است. اصلاً مشخص نیست که فراماسون بودن یا نبودن دیلماج یا حتی میرزاملکم چه نقشی در پیشرفت داستان دارد؟
بااین همه خواندن این رمان تاریخی خالی از لطف نیست؛امیدواریم که از خواندن این کتاب که توسط #نشر #افق در ۱۴۴صفحه به چاپ رسیده،لذت ببرید.
#کتاب_خوب #کتابخوانی #نویسنده #نویسنده_ایرانی #کتاب #افق #ناشر #ناشر
#رمان #تاریخی #دربار
در اینستاگرام همراه ما باشید.😊
@ketabe__khoub
کتاب خوب📚
#معرفی_کتاب
نام کتاب:رهایی از تکبر
نویسنده: علیرضا پناهیان
شاید یکی از مهمترین دلایل پنهان ماندن تکبّر، عدم آگاهی از مظاهر تکبّر باشد. خیلیها چون با نشانههای تکبّر آشنا نیستند، نه این صفت را در خود مییابند و نه در دیگران.البته بعضی وقتها ممکن است یکی از مظاهر تکبّر و یا مشابه آن را در کسی ببینیم، ولی واقعاً تکبّری در آن فرد وجود نداشته باشد، بلکه در اثر عوامل دیگری مثل سادهلوحی این وضعیت پدید آمده باشد، که در این صورت باید مواظب باشیم او را متهم به تکبّر نکنیم.
چه کسی تکبّر پنهان دارد؟ کسی که علائم تکبّر را در رفتار خود دارد، ولی وجود تکبّر را انکار میکند. به همین دلیل باید به بحث «آثار تکبّر» خیلی دقت کرد. وجود «نشانههای» تکبّر خیلی مهمتر از «احساس» تکبّر است. چون انسان میتواند خود را فریب بدهد و تکبّر خود را احساس نکند.در قرآن کریم خداوند متعال در آیات متعددی به بیان نشانههای رفتاری متکبّرین میپردازد، این اصرار قرآن در بیان نشانهها امری قابل تأمل است. کتاب "رهایی از تکبر پنهان" توسط انتشارات بیان معنوی درسال 1391 روانه بازار نشر شد. حجت الاسلام پناهیان پیشتر در مصاحبهای اینگونه به این سبک جدید اشاره کرده بود: «در این اثر تمامی بندهای ارایه شده کتاب با وجود استقلال معنا، با یکدیگر پیوندی دارند که نشان از نوعی خلاصهگویی دارد. در نگارش این کتاب تصمیم داشتم با تجربه کردن این شیوه از خلاصهنویسی، تاثیر القای معانی به مخاطبان را ارزیابی کنم تا از نتایج آن در تالیفات بعدیام کمک بگیرم و به این نکته دستیابم که آیا کمحجم نوشتن مطالب موجب نتایج عمیقتری در ذهن خوانندگان میشود یا نه.»
#کتاب_خوب #نویسنده_ایرانی #کتابخوانی
@ketabe__khoub
کتاب خوب📚
#معرفی_کتاب 📚
سفر به گرای 270 درجه نوشته احمد دهقان، نگاهی جدید به جنگ است که به چند زبان زنده جهان ترجمه شده و اثر داستانی مهمی در این حوزه به شمار میرود. این رمان توانست جایزه بیست سال داستان نویسی، چهارمین دوره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس و بیست سال ادبیات پایداری را از آن خود کند.نه تنها در ایران که در اکثر جهان ادبیات چه به صورت نفرت از جنگ و بازبینی واقعیتها و تبعات انسانی و مالی آن مانند جنگ و صلح تولستوی که نگاهی است منتقدانه به جنگ و سرنوشت مردان جنگی و چه به صورت نگاه زیبا شناختی به جنگ در بیشتر کتابهای پس از جنگهای بزرگ که مردان جنگ و نویسندگان جنگی آن را به عنوان خاطره داستانی و یا به صورت رمان جنگی نوشتهاند.این مقوله پس از جنگ هشت ساله ایران و عراق و ادبیات و هنر دفاع مقدس به صورت آشکار خود را نشان میدهد. یعنی کمتر میتوان رمان و داستانی یافت که به صورت منتقدانه مانند جنگ و صلح تولستوی به جنگ پرداخته باشند. زیرا جنگ در ایران تحمیلی بود و دفاع مقدس و نگاشتن از جنگ ثواب ابدی داشت. لذا نمیشد به چنین جنگی منتقدانه نگریست. اما آنچه در وداع با اسلحه میگذرد در ایران اسلامی مقدس است و حس ناستولوژی و دلتنگی جبههها را به دنبال دارد.احمد دهقان از نویسندههایی است که در آثارش با عبور از لایههای ترد و شکننده، به اعماق جنگ راه پیدا میکند. راوی این داستان با «سفر به گرای 270 درجه» زندگی دیگری را تجربه میکند و ما را با خود به فراسوی آنچه اتفاق افتاده است میبرد.
کتاب خوب📚
#معرفی_کتاب
کتاب:وقتی مهتاب گم شد
نویسنده:# حمید_حسام
#موضوع:خاطرات علی خوش لفظ
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوشلفظ باشد، روایتی عینی از واقعهای تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوشلفظ، که نامش را به دلیل نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته بودند، سالها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی، دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمانها میشود. همین انقلاب درونی باعث میشود در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی تغییر دهد و سرانجام زندگیاش هم تغییر کند. علی پانزده ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام میشود و آنجاست که درمییابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود به دست میآید، اما گویی قرار است علی خوشلفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند؛ تا سالها بعد ماجرای وصل حدود هشتصد دوست و برادرش را برای ما روایت کند. تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد» متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتابـ که روایتی عاطفی از خاطرات جانباز سرافراز آقای علی خوشلفظ، همرزم حاج احمد متوسلیان، به قلم آقای حمید حسام استـ بدین شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم بچههای همدان؛ بچههای صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بیادعا؛ یاران حسین (علیهالسلام)؛ یاوران دین خدا و آنگاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور و آنگاه فضای معنویت و معرفت؛ دلهای روشن، همتها و عزمهای راسخ؛ بصیرتها و دیدهای ماورائی. اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمة این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذت میکند و آتش شوق را در آن سرکشتر میسازد. راوی، خود شهیدی زنده است. تنِ بهشدت آزردة او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد و الحمدلله ربّ العالمین نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربهدیدگان است. بر او و بر همة آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ انشاءالله. دربارة نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از اینهاست. مقدمة کتاب یک غزل به تمام معنی است.
#کتابخوانی #کتاب_خوب #خاطرات #شهدا #سوره_مهر
کتاب خوب📚
#معرفی_کتاب 📚
کتاب: سانتاماریا
نویسنده:سید مهدی شجاعی
موضوع: داستان کوتاه
سانتاماریا (جلد اول) مجموعه ی چهل داستان کوتاه از سید مهدی شجاعی است . داستان های کتاب به دو بخش تقسیم شده اند: دوره ی ۶۷-۷۷ و دوره ی ۶۷-۵۷. داستانهای هر دوره کاملا منطبق بر فضای حاکم بر اجتماع، دغدغهها، افقها، نگرانیها و روزهای آن سالهاست. در دوره ۵۷ تا ۶۷ بیشتر با ادبیات دفاع مقدس مواجهیم. رشادتها و مردانگیها. ایثارها و ازخود گذشتگیها… شهید و کمی جلوتر خانواده شهید. ارتباط معنوی و معنایی شهید و اطرافیانش. و دغدغههای اجتماعی آن دوران به عنوان زهد پذیری و زهد گریزی و … در دوره ۶۷ تا ۷۷ با نگرانیهای جدید نویسنده روبروییم. انتقاد به شیوه مدیریت، سوء استفادهها، سوء مدیریتها و … دغدغههای نویسنده دیگر شهادت و مردانگی نیست، شهادت گریزی و نامردی است. نویسنده ذرهبین خود را در سالهای ۵۷ تا ۶۷ روی دل و احساس مردم گذاشته بود، اما در دهه بعدی نویسندگیاش نگاهش را کمی بازتر نوشته و به روابط آدمها از دو به دو تا کلان پرداخته. نگاهی که رنگ و بوی زنگ خطر برای بیماریهای اجتماعی داشتند و بسیاری که درک افق دید او را نداشتند برآشفتند و شکایتهایی هم شکل گرفت… در سانتاماریا داستانهایی است که به نظر بسیاری از کارشناسان معیار ادبیات داستانی بعد از انقلاب است،سنگین و متین و کار درست...
این کتاب در۴۱۶توسط انتشارات نیستان ؛ در سال ۱۳۹۵منتشر شده است.
#کتابخوانی #کتاب_خوب
همراه ما باشید.
@ketabe__khoub
کتاب خوب📚
#معرفی_کتاب📚
کتاب «بی تو پریشانم» به قلم و روایت زینب پاشاپور همسر شهید محمد پورهنگ به رشته تحریر در آمده است.
همسر شهید در این کتاب به روایت نکته هایی ناب از ویژگی های بارز شهید حجت الاسلام پورهنگ و خاطراتی از ماموریت تبلیغی ایشان به شهر لاذقیه سوریه می پردازد.قلم نویسنده به شیوه ای داستانگونه و دلکش آدمی را با خودش تا لحظه به شهادت رسیدن حجت الاسلام محمدپورهنگ همراه میکند و حلاوت جانفشانی ها، سختی ها، غریبانه دفاع کردن از حریم ولایت و کار فرهنگی کردن در شهری جنگ زده چون سوریه را به دل و جان خواننده میچشاند.
سخن نویسنده:
کتاب «بی تو پریشانم» نخستین تجربه نویسندگی من است و دوست دارم که بهتر دیده شود. شهیدی که در کتاب در مورد زندگی اش نوشتم از نقطه ای ساده شروع کرده و به روشنی رسیده است. این تحول در زندگی خیلی ها به وجود می آید. امثال شهید پورهنگ ها الگوهای دست یافتنی تر هستند. یکی از دلایل اصلی نوشتن کتاب «بی تو پریشانم» این بود که همسرم قول داده بود حضرت آقا را دعوت می کند. به این موضوع در کتاب اشاره کردم. دوست دارم حضرت آقا به خاطر شهید پورهنگ کتاب «بی تو پریشانم» را بخوانند و من بتوانم ایشان را ببینم. بعد از شهادت همسرم سعادت نداشتم که حضرت آقا را ببینم. دوست دارم کتاب «بی تو پریشانم» به دست حضرت آقا برسد و لبخند رضایت بر چهره ایشان بنشیند.
#کتاب_خوب #کتابخوانی
کتاب خوب📚
#معرفی_کتاب
کتاب:قیدار
نویسنده:رضا امیرخانی
این کتاب داستان مردی است از نو جوانمردی را زنده می کند که هدف نهایی اش گم نامی است. رضا امیرخانی این بار در کتاب دیگرش مردی به نام قِیدار را معرفی می کند که اهل تهران می باشد و صاحب گاراژ بزرگی است که افرادی را بسیاری را نان می دهد.فضای داستان به دهه پنجاه و زمانهای قبل از انقلاب بر می گردد. قهرمان داستان با نامزدش شهلاجان که بسیار جوان تر از اوست به اصفهان سفر می کنند تا در قبرستان تخته فولاد و بر سر قبر پدر شهلا کسب اجازه کند (ازدواج با شهلاجان)، اما در طول مسیر با مرسدس کوپه کروک آلبالویی اش با یکی از کامیون هایش تصادف می کند و سفر ناتمام باقی می ماند. با این حادثه وقایع مختلفی در داستان شکل می گیرد که زندگی قهرمان داستان را متحول می کند.
رضا امیرخانی در ترسیم فرهنگ دهه 50 از طریق ادبیات آن روزگار موفق عمل می کند، طوری که خواننده به خوبی شمایل آن روزها و تیپ شخصیتهای آن را ترسیم می کند. داستان بسیار گیراست و امیرخانی با لحن طنز خواننده را تا پایان داستان با خود همراه می کند.
امیر خانی با واژه و اصطلاحات جالبی کتاب را روایت می کند که در گام نخست ممکن است برای خواننده کمی دشوار به نظر آید، ولی در ادامه خواننده به خوبی با داستان هماهنگ می شود. توصیفات جذاب در کنار پرداخت دقیق به جزئیات، نقطه موفقیت کار امیرخانی است.
کتاب 9 فصل دارد که در هر فصلش با حکایتی از زندگی قیدار روایت می شود، از ماجرای آشنا شدنش با شهلاجان گرفته تا اتفاقات مختلف و پایان زیبای کتاب. همچنین، هر نه فصل کتاب با همان شیوه گفتاری او و هم قطارانش، دارای تیتری جالب از یکی از ماشینهای گاراژ قهرمان داستان است.
#کتاب_خوب #کتابخوانی
باما همراه باشید.
@ketabe__khoub