eitaa logo
فــروشگاه کــتـاب آدیـــنــه 📖
475 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
13 ویدیو
1 فایل
فروشگاه کتاب آدینه : رمـان ایرانی زندگی‌نامه شهدا تخصصی مهدویت کتب آیه الله جوادی آملی کتب استاد مطهری کتب استاد طاهر زاده کتب استاد نیلی پور و... آدرس : اصفهان، خيابان سروش، خیابان صاحب الزمان، بنیاد مهدویت 0913 827 0472 03134454991
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشت‌های نیلوفر شادمهری از دوران دانشجویی‌اش در کشور فرانسه است. با اشاره به تجربه زندگی در اروپا، معتقد است که مردم غرب تشنه آشنایی با اسلام و حتی خدا هستند. او در این گفت‌وگو با دیداری که چندی پیش با رهبر انقلاب داشت، اشاره کرد. نویسنده : @ketabeadine1
خانه و هسته مرکزی و اصلی ترین بنیاد انسان های صالح و مصلح و خود جهانی کوچک برای ساختن جهانی بزرگتر است . ایده و جهانی سازی عدالت ، و دیانت با حفظ و صیانت از دژ مقدس و تحول آفرین خانه و خانواده و تشکیل خانواده مهدوی و تبدیل هر خانه به کانونی برای تربیت و سربازسازی برای میسر خواهد بود. نویسنده :
در این کتاب بیست دلیل و برای مطرح می‌شود و کتاب با زبانی ساده و سوالات مربوط به این فریضه دینی را پاسخ می‌دهد. این کتاب برگرفته از سخنرانی‌های است که با زبانی شیوا و بیانی رسا به سوالات و دغدغه‌های مربوط به حجاب پاسخ داده‌اند. این کتاب را به تمام کسانی که به دنبال جواب منطقی برای فریضه حجاب هستند پیشنهاد می‌کنیم. نویسنده : @ketabeadine1
شرح خاطرات علی خوش لفظ از جنگ ایران و عراق است که به همت حمید حسام تدوین شده‌است. فروش این کتاب در سی‌اُمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب از مرز ده هزار جلد گذشت. نویسنده : راوی : @ketabeadine1
حاضر با تصویرسازی و روایت خود به شرح ماجرای سه ماه اقامت دولیل (کارتونیست مشهور کانادایی) در شهر شنژن چین می پردازد، شهری مدرن در نزدیکی هنگ کنگ که منطقه ویژه اقتصادی محسوب می شود و چینی های کمی در آن انگلیسی بلدند. دولیل در این کتاب مخاطب را با در این شهر و آن آشنا می کند. نویسنده : مترجم : @ketabeadine1
سال ۲۰۰۱ «گی دولیل» شناخته‌شده‌ی کانادایی اجازه پیدا می‌کند به سفر کند. دولیل در مدت اقامت دوماهه برای کار در یک شرکت انیمیشن‌سازی در پیونگ‌یانگ، مشاهداتش از آن‌جا و زندگی معدود کره‌ای‌هایی را که با آن‌ها برخورد دارد، با لحن آمیز خاص خودش می‌کند. نتیجه‌ی این روایت به یکی از معروف‌ترین های تبدیل میشود. روایتی از کشوری که انگار همه‌ی مردمانش با با هم حرف می‌زنند و حواس‌شان هست که خارجی‌ها چیزی بیشتر از آنچه باید را نبینند. نویسنده : مترجم : @ketabeadine1
از دنیای ماشینی امروز، از روزهای تکراری دنیای ما، از حال و هوای دودی گرفته شهر و آدم‌هایش گاهی جدا شدن نیاز است… گاهی باید جدا شوی از زمین و زمان تا دستت برسد تا آسمان… تا…عبدالمهدی… نویسنده : @ketabeadineh1
آخرین نگاهش را به هور شعله‌ور سپرده، تلافی ایران و عراق که از شدت نزدیکی، صدای هر دو گروه به وضوح شنیده می‌شد. صدای بی‌سیم‌چی که دو دستی عباس را چسبیده بود و فریاد می‌زد(یاحسین!.... یا حسین!...) نویسنده:‌ @ketabeadineh1
روی گوشی‌اش سرک می‌کشم. رفته سراغ پست‌های قدیمی‌تر. دارد کپشن پست‌هایم را یکی‌یکی می‌خواند و در هر کدام که آرزوی شهادتی هست، روی پیشانی‌اش می‌کوبد و آه بلندی با بازدم بیرون می‌دهد. بخار آهش در هوای سرد بهمن، ابر‌های کوچک را آماده‌ی باریدن می‌سازد. چند دقیقه‌ای هست روی پستی که بعد از شهادت شهید حججی گذاشته بودم، گیر کرده. هی با بغض زمزمه می‌کند: «و از آن روز سرم میل بریدن دارد» و هی دست می‌کشد روی سر و صورتش و هی اشک‌هایش می‌چکد. یکهو خم می‌شود روی سنگ. دو تا دست لرزانش را می‌گذارد دور صورت عکس. زمزمه می‌کند: «امیر جان!» نویسنده: @ketabeadineh1