eitaa logo
فرهنگ کتابخوانی
121 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
545 ویدیو
89 فایل
نشر و گسترش #فرهنگ_کتابخوانی و #ارزشهای_اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻امام على عليه السلام می فرماید : 🔹آفَةُ اَلسَّخَاءِ اَلْمَنُّ 🔸آفت سخاوت، منّت گذارى است. 📚غرر الحكم ص 278 🍀🍀 🌐کتابخوانی نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟شیوه معاشرت با مردم اگر اساس معاشرت خویش را بر سودرسانی به مردم بدون هیچ چشم‌داشتی استوار ساخته باشی، از آغاز خود را با قطع امید از مردم، و بریدن طمع از آنان آسوده ساخته‌ای، و این همان غنای نفس است که بزرگترین غناست. آنگاه نخستین صدقه‌ی تو بر ایشان آن است که از آزار آنان جلوگیری نمایی؛ 🔹 در درجه‌ی اول خودت به آنان آزار نرسان و به کاری که آنان را ناخشنود می‌سازد اقدام مکن 🔹و پس از آن خود را برای تحمل آزارهای آنان آماده ساز و سپس اهتمام خویش را در احسان و نیکی به ایشان قرار ده. پس از آنکه خود را برای چنین امری آماده ساختی، اگر پاداشی در برابر نیکی‌هایت به تو دادند، نعمتی است غیر منتظره، و لذا در کامت شیرین‌تر خوش‌آیندتر خواهد بود. 📚سلوک عرفانی در سیره اهل بیت، عالم ربانی شیخ حسین بحرانی، ص ۷۷. 🍀🍀 🌐کتابخوانی نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟کار و کوشش و فعالیت: «قسمت اول» در افسانه های پیشینیان آمده است که در نقاط گوناگون زمین گنج‌هایی است و روی هر گنجی اژدهایی است و تا بر آن پیروز نشویم گنج میسر نخواهد شد. 🔰بسیاری از مردم این مطلب را افسانه پنداشته و گروهی نیز به ظاهر آن اکتفا کرده‌اند. 🔸یعنی تصور نموده‌اند که واقعا در زیر زمین گنجها و دفینه‌هایی است و حقیقتا روی هر گنجی ماری خوابیده است. 👇 در صورتی که جمله فوق حقیقتی را دربردارد و آن گنجها همان ذخائر فکری یا طبیعی است که در اختیار بشر گذارده شده، و موهبتهائی است که خداوند بزرگ به ما داده است. ☑️آن مارها کنایه از مشکلات و مشقتهائی است که باید بشر در راه تحصیل آن متحمل گردید. ✅میکلانژ میگوید: 🌸 «اگر مردم می‌دانستند که برای احراز مقام استادی چه رنجها برده‌ام از دیدن شگفتیهای هنرم متعجب نمی‌شدند.»🌸 📚رمز پیروزی مردان بزرگ، آیت الله جعفر سبحانی، ص۲۲، ۲۲. 🍀🍀 🌐کتابخوانی نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی https://eitaa.com/ketabkhani1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرهنگ کتابخوانی
🌟چهار اثر از فلورانس اسکاول شین: 🔴 قانون رفاه : «قسمت سوم» 🖊 یکی از پیام های مهم کتاب مقدس به نوع
🌟چهار اثر از فلورانس اسکاول شین : 🔴نفوذ کلام: « قسمت چهارم» فردی که از قدرت نفوذ کلام آگاه باشد، هنگام بر زبان راندن کلام، بسیار دقت می‌کند. از آنجا که او به این موضوع معتقد است که بازتاب سخنش، به خودش باز می گردد ، همیشه واکنش کلامش را به راحتی می بیند . او با بیان هر کلام ، قانونی برای خویش وضع می کند. ( نعل اسب یا مهره مار هیچ قدرتی ندارد.) ولی کلام و عقاید انسان در ذهن نیمه هوشیار، آرزو و امید می آفریند و برای او موفقیت و شانس می آورد و موقعیت خوب، یعنی اقبال را به سوی فرد هدایت می کند ؛ هر چند وقتی مردی از نظر معنوی، وارسته ، و از قوانین والاتری آگاه باشد، دیگر این قوانین چندان کارآمد و موثر نیست. انسان هیچگاه نمی تواند زمان را به عقب برگرداند؛ فقط می تواند خود را از «شر افکار و تصورات حک شده در ذهنش» خلاص کند. باید ،به یگانه قدرت بی همتایی پروردگار اعتماد کنیم و همواره معتقد باشیم که به جز قدرت خداوند، هیچ قدرتی وجود ندارد و اعتقاد به آن اشیا ، غیر از اینکه به افراد احساس امید و انتظار ببخشد، کاری دیگری نمی تواند بکند. نویسنده معتقد است تنها راهی که می توانم ذهن نیمه هوشیار خود را تغییر دهم این است «که هرگز دو قدرت در کنار هم وجود ندارد, بلکه فقط یک قدرت وجود دارد و آن هم قدرت خداست .بنابراین هیچ ناامیدی وجود ندارد و رسیدن به این شناخت، به معنای یک خوشبختی نا منتظره است .» پس متوجه تغییری در خود شدم و شادی های غیر منتظره به سویم آمدند . اگر انسان تصمیم بگیرد به کاری دست بزند که از آن می ترسد ، دیگر ناچار به انجام آن نخواهد بود .این قانون « عدم مقاومت» است. بسیاری از مردم هنوز به اهمیت آن پی نبرده اند. شخص بزرگی گفته است : «در شهامت, سحر و نبوغ نهفته است. دلیرانه با شرایط روبه رو شوید تا ببینید اصلا مشکلی در کار نبوده است؛ زیرا همه سنگینی خود را از دست داده و بی وزن شده است». کسانی که همواره از بیماری و مصیبت سخن می‌گویند، در نهایت آن را به خود جذب خواهند کرد. مردم نیروی خارق کلام را درک می‌کنند، ولی باز هم نمی توانند مراقب گفتارشان باشند. یک مثل قدیمی می گوید: « فقط به سه دلیلی جرات کلام داشته باشید: به خاطر طلب سلامت, برکت وسعادت». هرچه انسان درباره دیگران بگوید، در مورد خواهند گفت و هرچه برای دیگران بخواهد، همان را برای خود خواسته است. « نفرین» همیشه به گوینده برمی گردد، و اگر کسی برای دیگری بدبختی بخواهد، بی گمان همآن را برای خود خواسته است؛ و اگر خواستار موفقیت دیگران باشد و در طلب آن به آنها کمک کند ، راه موفقیت را برای خود گشوده است. « جسم و بدن انسان با قدرت کلام، تغییر و نیرو می یابد و بیماری را از ذهن هوشیار دور میکند.» کسانی که به متافیزیک یا نیروی ماوراءالطبیعه معتقدند، بر این باورندکه بیماری، ریشه در ذهن انسان دارد و برای سلامت جسم ، نخست باید «روح »را شفا داد. روح، همان ذهن نیمه هوشیار آدمی است که باید از تفکر نادرست دور باشد. در کتاب زبور آمده است: « او روح مرا باز می گرداند» ؛ یعنی ذهن نیمه هوشیار یا روح باید با آرمانهای درست، برگردانده شود، و «وصل عارفانه» یعنی اتصال روح و معنویت یا اتصال ذهن نیمه هوشیار با هوشیاری برتر. آنها باید با هم متصل شوند تا یکی گردند.اگر ذهن نیمه هوشیار مالامال از آرمان‌های درست باشد، انسان به خدا می رسد. منظور این است که انسان در این مقام، به آرمان های متعالی یکی شده است. این است که انسان از خدا آفریده شده و بر همه جهان تسلط یافته است. اگر بگوییم بیماری و مصیبت ناشی از سرپیچی از قانون محبت است، درست گفته ایم. نویسنده کتاب ،« به شما سفارش می کنم که به یکدیگر محبت کنید». در بازی زندگی ,محبت و طلب نیکی, علیه هر بدی و نیرنگ پیروز می شود. ...این زبان با طلب محبت و خیرخواهی، قانون محبت را اجرا میکند و ناراحتی که به سبب نفرت در ذهن نیمه هوشیارش وجود دارد، از بین برود . انتقاد پیوسته، نوعی مشکل روانی است که کم کم منجر به بیماری روماتیسم می شود؛ زیرا احساس بدبینی و ناسازگاری و عدم توافق، خون را مسموم میکند و در مفاصل رسوب می نشاند .حسادت، ترس، نفرت و کینه نیز موجب رشد کاذب می شود. به طور کلی، هر مرضی ، از ذهن ناآرام نشات می گیرد . هر ناهماهنگی وعدم تعادل بیرونی، نمایانگر به‌هم‌ریختگی باطنی یا درونی است. تنها دشمنان انسان، در درون خود او هستند. شخصیت هر فرد ،آخرین دشمنی است که باید بر آن غلبه کند؛ زیرا وجود سیاره او در عشق نهفته است . بنابراین انسان دانا می کوشد با یاری دیگر ، خود را به کمال برساند. کار او فقط در ارتباط با خویش است و نیز خیرخواهی و طلب نیکی و برکت برای دیگران‌. شگفت‌آور اینکه اگه کسی اینگونه باشد ، دیگر قدرت آزار رساندن به دیگران را ندارد. نویسنده کتاب در پایان می گوید: که به د
«که به دشمنان خود محبت کنید و برای نفرین کنندگان خود نیز طلب مغفرت نمایید؛ و به آنان که به شما بدی می کنند، احساس نیکی کنید؛ و برای هر کس که به شما دشنام می دهد، دعای خیر کنید. خیرخواهی و طلب نیکی، هاله بزرگی از حمایت را به وجود می‌آورد .هیچ سلاحی در مقابل آن اثر نخواهد داشت. به عبارتی محبت و دعای خیر ، دشمنان درون را از بین می برد و در نتیجه دشمن بیرونی نیز وجود نخواهد داشت . «آرامش و سلامتی روی زمین, همواره با کسی است که برای دیگران خیر و نیکی می خواهد». کلام 📚چهار اثر از فلورانس اسکاول شین 🍀🍀 🌐کتابخوانی نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی https://eitaa.com/ketabkhani1
فرهنگ کتابخوانی
🌟 طوبای کربلا: 🔴 آقا به تو پناه آورده ام: 🖊 از پدر شیخ بهایی نقل می کنند که فرمود: شبی به حرم سی
🌟 طوبای کربلا: 🔴 در جوار امام حسین علیه السلام: از استاد اکبر محقق بهبهانی نقل است که فرمود: حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را در خواب دیدم، به ایشان عرض کردم: ای سید و مولای من! آیا از کسی که در جوار شما دفن شده است سئوال می کنند ؟ فرمودند :کدام ملک جرئت می کند از او سوال کند؟! امام حسین 📚طوبای کربلا 🍀🍀 🌐کتابخوانی نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی https://eitaa.com/ketabkhani1
باسلام خدمت همه‌ی شما عزیزان🌺 این کانال کتابخوانی در حال عضوگیری است از اینکه ما رو همراهی میکنید سپاسگزاریم😊 خوشحال میشیم به دیگران هم معرفی کنید🙏 🌐کتابخوانی نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی https://eitaa.com/ketabkhani1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟طوبای کربلا : 🔴توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام: حضرت آیت الله نجابت شیرازی می فرماید: طلبه ای که در دوره سطح را در مشهد مقدس به پایان رسانیده بود عازم نجف اشرف شد تا در جوار مرقد مطهر مولا امیرالمومنین علی علیه السلام تحصیلات عالیه خویش را ادامه دهد . پس از مدتی یک روز به درس یکی از اساتید مشهور حوزه علمیه ی نجف اشرف حاضر شد و چون به روش درسی آن استاد آشنا نبود از همان ابتدا شروع کرد به پرسیدن سوال و طرح اشکال ، استاد که اشکالات او را ناوارد می‌دید اول با توضیحات مختصری سعی کرد او را مجاب کند ؛ اما پس از اینکه متوجه شد او درس را نفهمیده و بدون جهت سئوال می کند به او گفت : دیگر سردر من حاضر نشو .طلبه که از این جریان بسیار ناراحت شده بود در سر خود نقشه‌ای کشید تا تلافی کند و درصدد بود که این اهانت را جبران کند. شب هنگام که استاد راهی منزل خویش بود او جلو رفت و استاد را مورد عقاب قرار داد که چرا شما در سر درس به من اهانت کردید ؟ استاد او را به خانه خویش دعوت کرد و گفت: اگر به منزل من بیایی علت این امر را برایت بازگو می کنم . آن طلبه با وجودی که از قبول کردن دعوت استاد اکراه داشت ، اما چون می خواست علت این اهانت را بداند دعوت او را پذیرفت. استاد پس از آوردن چای و میوه و پذیرایی از میهمان خویش گفت: چندین سال پیش یک سید طلبه‌ای که او نیز تازه به درس من آمده بود مثل تو شروع کرد به سوال پرسیدن و اشکال گرفتن، به طوری که من در پایان عصبانی شدم و او را از جلسه درس خویش بیرون کردم؛ اما آن روز پس از پایان درس، ناراحت بودم و خود را سرزنش میکردم که چرا این سید اولاد پیغمبر را از درس خویش بیرون کردم . مدت ها در صدد بودم که او را ببینم و از او معذرت بخواهم و به او بگویم که دوباره به کلاس درس بیاید؛ اما او را نمی دیدم تا این که پس از گذشت حدود شش ماه دیگر من همه چیز را فراموش کرده بودم روزی او را در حرم مطهر حضرت دیدم. بسیار خوشحال شدم و پس از معذرت خواهی از او خواستم که دوباره به درس من بیاید. او نیز پذیرفت و روز بعد سر درس من حاضر شد. این بار نیز همچون بار قبل چیزی از درس نگذشته بود که شروع کرد به ایراد گرفتن و سئوال پرسیدن؛ اما این دفعه اشکالات او کاملا درست و بجا بود به طوری که نتوانستم جواب برخی از سوالات او را بدهم. در پایان درس به شاگردان خود گفتم: مثل اینکه من دیشب خوب مطالعه نکرده ام. انشالله همین درس را در جلسه فردا به صورت شسته رفته برایتان بازگو خواهم کرد. آنگاه سید را صدا زدم و گفتم : لطفاً شما بمانید، من با شما قدری کار دارم .پس از اینکه همه ی طلبه ها شبهه ها و اشکالات خویش را پرسیدند و رفتند من رو کردم به آن آقا سید طلبه و گفتم: شما پس از درس من سر درس چه کسی رفته اید که اینقدر مسلط شده اید و من نتوانستم شبهات شما را پاسخ بدهم؟ «ادامه دارد.....» 📚طوبای کربلا 🍀🍀 🌐کتابخوانی نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی https://eitaa.com/ketabkhani1
فرهنگ کتابخوانی
🌟طوبای کربلا : 🔴توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام: حضرت آیت الله نجابت شیرازی می فرماید: طلبه ای
🌟ادامه موضوع : 🔴توسل به حضرت سید الشهدا علیه السلام: شما پس از درس من سر درس چه کسی رفته اید که این قدر مسلط شده اید و من نتوانستم شبهات شما را پاسخ بدهم؟ سید گفت :استاد! پس از آن جریان به کربلای معلی رفتم و به جدم حضرت سیدالشهدا علیه السلام متوسل شدم و از او خواستم که شما را به سزای عمل خویش برساند؛ اما در همان شب اول امام را درخواب دیدم، ایشان به من فرمودند: فرزندم ! درست نیست که در صدد انتقام باشی، این تقاضای غلطی است؛ بهتر است از چیزی از من بخواهی تا من دعایت را به اجابت برسانم ، چیزی که نزد تو از همه چیز با ارزش تر باشد. من که قبلا شنیده بودم علوم پیامبران و اوصیای آنها از طرف خداوند متعال است و به اصطلاح علم لدونی است، به حضرت سیدالشهدا عرض کردم: من علم لدونی می خواهم، حضرت فرمودند: علم لدنی مخصوص انبیاء و اولیای خاص خداست، چیزی دیگری بخواه . از خواب بیدار شدم و از دیدن این خواب بسیار در سرور و شعف بودم و تا پایان روز با خود فکر می‌کردم که چه بخواهم و از این لطف و عنایتی که حضرت به من فرموده اند چگونه استفاده کنم . شب بعد دوباره حضرت را درخواب دیدم و اصرار کردم که من همان علم لدنی می خواهم. حضرت باز همان مطلب شب پیش را تکرار فرمودند؛ اما من باز هم قانع نشدم تا اینکه در شب سوم ، حضرت در خواب به من فرمودند: فرزند علم لدنی نمی‌شود ؛ اما من به تو چیز باارزش می دهم که برای همیشه از آن بهره ببری . حضرت با اینکه در خواب به من نفرمودند آن چیز چیست، اما پس از آن خواب، تمام چیزهایی را که از کوچکی یاد گرفته بودم به یاد آوردم و نسبت به هر مطلبی که میخواستم بفهمم با اولین بار که می خواندم یا می‌شنیدم، آن را می فهمیدم و حفظ می شدم و هیچ گاه دچار نسیان نشدم و خلاصه حضور ذهن عجیبی نسبت به همه ی دانستنی هایم پیدا کردم. استاد رو کرد با آن طلبه جوان و گفت: اگر من در جلسه درس به تو پرخاش کردم هدفم این بود که توهم متنبه شوی، فکر نمی کردم که در صدد تلافی بر آیی. آن طلبه که از عمل خویش شرمنده و خجل شده بود ایستاد، عذرخواهی کرد و رفت. 📚طوبای کربلا به سید الشهدا لدنی 🍀🍀 🌐کتابخوانی نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی https://eitaa.com/ketabkhani1