🌟آقاى دكتر خيرانديش :
🔰او را ابو على سيناى زمان در طب سنتى ميدانند از استادان مسلم و همچنين از افتخارات ALU هستند كه مسئولیت ديپارتمان طب سنتى دانشگاه را در خاورميانه نيز عهده دار هستند .
🌿سخنان دکتر خیراندیش در همایش نعنا در کاشان🌿
🔴دو چیز رو خوب یاد بگیرید و خودتون رو نجات بدید
1 - سردی
2 - گرمی
نبض خودتون رو بگیرید
اگر ارتفاع داشت و به راحتی قابل لمس بود
یعنی گرم مزاج هستید
اما اگر اینطور نبود !!!
اونقدر گرمی بخورید تا نبضتان گرم شود
خانم ها وقتی سرد مزاج میشن به شدت بدبین و بدگو و تندخو و افسرده میشن
راه درمانش هم خوردن گرمیه
واسه همینه که ابوعلی سینا میگه؛ "کند فهمی ناشی از سردی مغز است"
و میگه اگه میخواهید بر جامعه ای حاکم بشید
به اونا ترشی (به شدت سرد) بدید
ولی خودتون عسل
(به شدت گرم) بخورید
و این مصداق همونه که میگن ترشی نخوری یه چیزی میشی !!!!!!
اگر فرزند زیبا، شجاع، باهوش و قوی میخواهید
باید غذاهای گرم مزاج را بر سر سفره افزایش بدهید
ترسویی، افسردگی، ضعف، بی حالی و بی ارادگی ناشی از سردی بدن است
شب ها غذای سرد نخورید
چون صبح همراه با کسالت بیدار میشوید
در وعده شام از ماست، ماهی، مرغ، برنج و انواع غذاهای سرد استفاده نکنید چون احتمال سکته را به شدت افزایش میدهد
شام باید گرمی باشد
که هم با مقدار کم سیر شوید و خواب خوب و سنگینی داشته باشید و هم صبح سحر خیز باشید
شام گرم حجمش کمتر و قوتش بیشتر است
غذاهای گرم زود هضم تر هم هستن
یکی از موادی که میتواند معده را جمع کند و بدن را گرم کند نعناست
نعنا استریل کننده و ضد سم در معده و گوارش است و طبیعتش گرم است
خانم ها
به روش های مختلف از نعنا استفاده کنید
در انواع غذاها به طور مناسب بریزید
چای نعنا بهترین چای برای اعضای خانواده است
و *کوکوی نعنا* یکی از بهترین غذاها برای وعده شام است
دختری 21 ساله از شدت سستی پاها و ضعف میگه دارم ام اس میگیرم....
جناب دکتر خیراندیش میفرمایند
دلیل سستی بدن و پاهاتون فقط و فقط سردی بدنتونه
مشکل این دختر خانم با تغییر رژیم غذایی شکر خدا حل میشه
پس سردی و گرمی بدنتان را تنظیم کنید
اگه کاری کنیم که خانم ها بعد از زایمان از کاچی استفاده کنند
افسردگی پس از زایمان به کل از بین میره
پس مواظب طبع بدنتون باشید
لطفاً نشر دهید شاید خیلی ها نمیدونن و با استفاده از این مطالب مشکلشون حل بشه
ﻃﺮﺯ ﺗﻬﯿﻪ ﭘﻮﺩﺭ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺗﻮﻣﻮﺭﻫﺎﯼ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯼ ﺳﺮﻃﺎﻧﯽ👇🏻
40 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ، ﺯﺭﺩﭼﻮﺑﻪ
20 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ، ﺩﺍﺭﭼﯿﻦ
20 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ،ﭘﻮﺩﺭ ﺳﯿﺮ
20 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ،ﭘﻮﺩﺭﻫﻞ
20 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ،ﭘﻮﺩﺭ ﺯﯾﺮﻩ
20 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ،ﭘﻮﺩﺭ ﻓﻠﻔﻞ
20 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ،ﭘﻮﺩﺭ ﮔﺸﻨﯿﺰ
ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻭﯾﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﮐﺮﺩﻩ ،ﺩﺭ ﮐﭙﺴﻮﻝ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﮐﻨﯿﺪ. ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻭﻋﺪﻩ ﻏﺬﺍ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ 3 ﻣﺎﻩ ﻣﯿﻞ ﮐﻨﯿﺪ ﻧﺘﯿﺠﻪ آﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﯾﮑﻤﺎﻩ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﯾﺪ.
ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﯾﺰ ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ اگر ﺷﻤﺎ ﺳﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﯿﺪ، ﻣﻤﮑﻨﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﮔﯿﺎﻫﯽ ﺷﻔﺎ ﺑﺨﺶ ﺑﺎﺷﻨﺪ ..
🍀🍀
🌐کتابخوانی
نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟چرچیل می گوید :
🔰فرد منفی نگر هر فرصتی را سختی می بیند .
و فرد مثبت نگر در هر سختی به دنبال فرصت است.
#نگرش
🍀🍀
🌐کتابخوانی
نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌐کتابخوانی
نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌻امام سجاد علیه السلام می فرماید :
🔰در این دنیا سرور مردم،
سخاوتمندان هستند
🔆 و در قیامت سیّد و سرور مردم،
پرهیزکاران خواهند بود.
📚بحارالا نوار، ج ۷۸، ص ۵۰
#سخاوتمند
#پرهیزکار
🍀🍀
🌐کتابخوانی
نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟 إنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ
🔹کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شایع شود در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهند داشت
📚سوره نور آیه ۱۹
🍀🍀
🌐کتابخوانی
نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟فرق شادی عمیق با شادی سطحی چیست؟
🔰 برای رسیدن به شادی سطحی معمولاً نیاز به تلاش و زحمت زیاد نیست و راحت بهدست میآید؛
🔸مثلاً با جُک گفتن، کف و سوت زدن و خندیدن. ولی آدم با اینها حقیقتاً شاد نمیشود بلکه فقط موقتاً غمهایش را فراموش میکند.
❇️ رسیدن به شادی عمیق سخت است اما چند اثر مهم دارد:
🔹انگیزه، انرژی و قدرت آدم را برای کار و فعالیت خیلی زیاد میکند به حدّی که میتواند ده برابر کار کند، فکر کند و دیرتر خسته شود. همچنین دقت، تمرکز و قدرت فهم و تحلیل آدم، خیلی بالا میرود.
🔅 اگر باور کنیم زحمتی که برای رسیدن به شادی عمیق میکشیم چقدر فایده و لذت بههمراه دارد، زحمتش را قبول میکنیم
🔸 مثل جوانی که به شوق تماشای شهرآورد حاضر است از راه دور بیاید و حتی یک شب در شرایط سخت بیرون ورزشگاه بخوابد تا مسابقه را ببیند.
⭐️اگر نشاط عمیق میخواهی باید مدتی، یک سختیهایی را تحمل کنی؛
🔹اصلاً فلسفۀ تمام سختیهای دین همین است. دین راهنمای بهدست آوردن شادی عمیق است و تمام برنامۀ دین، دستورات، عبادتها و ریاضتها برای همین است.
♻️ دین نمیگوید:
«تا روز قیامت سختی بکش تا آنجا به تو نشاط و شادی عمیق بدهم!» نه؛ در همین دنیا به تو شادی عمیق میدهد.
✅شما آدمهای خوشدین را نگاه کنید که چقدر سرزنده و بانشاط هستند!
اینها تمام غمها را در دلشان نابود کردهاند؛ هرچند شاید نشاط اینها در ظاهر، خیلی مشخص نباشد.
🗣 علیرضا پناهیان
❤️💚 دوست عزیز ،از اینکه ما رو در این کانال همراهی می کنید سپاسگزاریم .
خوشحال می شویم این کانال را به دیگران معرفی کنید 🙏
🍀🍀
🌐کتابخوانی
نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟کرامت حسینی علیه السلام به مرحوم نظام رشتی :
آیت الله نظام دشتی از منبری های با سوز و گداز بود ه که هشتاد سال عمر خود را در راه اباعبدالله الحسین علیه السلام صرف کرده است .
✅مجلسش حال عجیبی داشته به طوری که همیشه عده زیادی بی هوش می شدند .
🔸یک بار آیت الله حاج شیخ مرتضی آشتیانی نیز به حال اغما و بی هوشی افتاد.
📚 در کتاب اختران فروزان نوشته اند :
مورخ و دانشمند معاصر ،حاج شیخ محمد شریف رازی می گوید که بعضی از ثقات شنیدم که در منبری که جناب نظام اظهار می فرمود که می خواهم امروز روضه خودم را بخوانم و عنایت و کرامات مولایم حضرت سیدالشهدا علیه السلام را درباره نوکرش بازگو کنم :
🔹یکسال به خراسان سفر کردم . من در شهرهای آن استان مانند مشهد مقدس، تربت حیدریه و کاشمر منبر میرفتم.
روزی از تربت حیدریه به تربت جام_ که غالباً اهل سنت و متعصب هستند_ رفتم.
وقتی از ماشین پیاده شدم، دیدم چند نفر با چراغ فانوس ، جلو آمدند و خوش آمد و خیر مقدم گفتند و از آمدن من اظهار سرور کردند، سپس چمدانم را برداشتند و مرا راهنمایی کردند .
تصور کردم که اینها منبر مرا در مشهد و کاشمر دیده اند و مرا می شناسند ؛ از این جهت استقبال من آمده اند و اکنون مرا به منزل می برند.
مقدار زیادی راه رفتیم تا به منزل رسیدیم، برایم چای آوردن و احوالپرسی گرمی کردند تا شب به نیمه شب رسید و خواب بر من غلبه کرد ، خستگی و کوفتگی راه یک طرف، زیاد نشستن شب هم یک طرف.
گفتند: خیلی معذرت می خواهیم که شما را خسته کردیم، آن گاه غذای مختصری آوردند ، اندکی خوردم ، برایم رختخواب انداختند و گفتند:
شما خسته هستید ، استراحت کنید، صبح، ورود شما را اطلاع میدهیم.
سپس به رختخواب رفتم ؛ ولی یک مرتبه خیالات و توهمات مرا گرفت که اینجا کجا است و اینها کیستند و چه سابقهای با من دارند؟!
خواب از چشمانم پرید و مانند کسی که احساس شر میکند از اتاق مجاور صدایی شنیدم که کسی می گفت :
خوابش برد !
دیگری می گفت: خوب شکاری نصیبمان شد !
سومی می گفت: هرچه زودتر کلکش را بکنیم.
صدای تیز کردن چاقو را شنیدم و حس کردم که در مهلکه افتاده ام و با پای خود به سوی مرگ آمده ام، از همه جا امیدم قطع شد .
در رختخواب نشستم و به مولایم حضرت سیدالشهدا علیه السلام عرض کردم:
آقا جان! نظام یک عمری نوکری کرده، اگر یک ساعت آقایی نکنید نوکرت از این بین می رود.
به محض اینکه توسل پیدا کردم، دیدم گویا اتاق می لرزد و سقف آن صدا می کند، گویا کسی به من گفت:
نظام ! برخیز و در طاقچه اتاق بنشین و گویا کسی مرا در طاقچه گذاشت، که یک مرتبه صدای مهیبی برخاست. بیهوش شدم، وقتی به خود آمدند آفتاب بالا آمده بود و بر من می تابید .
چشم گشودم ، دیدم جز تل خاک چیزی نیست، فقط دیواری که در آن دو طاقچه بود، سالم مانده بود و تمام آبادی و شهر از زلزله خراب شده بود و مردمش زیر آوار مانده بودند.
عرض کردم: ای عزیز فاطمه! قربانت بروم که برای حفظ یک نوکرت در شهر و منطقه زلزله می اندازید تا او را از چنگال دشمنانت برهانی و آنها را به سبب و خیانت شان رهسپار دیار عدم می کنی.
مرحوم نظام در بیست و سوم ماه شعبان شب قدر سال ۱۳۶۳ هجری قمری دیده را از دنیا فرو بست و به سوی مولایش حسین علیه السلام شتافت و به حضرت پیوست و با یک دنیا احترام و احتشام و تشییع عظیم در مقبره خاقانی مدفون گردید.
📚طوبای کربلا
# نظام دشتی
#کرامت
🍀🍀
🌐کتابخوانی
نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟راه حل مشکلات، خداشناسی است:
مرحوم آیت الله استاد فاطمی نیا می فرمود :
🔰اگر انساني كه در عالم خيلي قدرتمند است به من زنگ بزند و بگويد فلان مشكلت را حل ميكنم و نگران نباش ، ديگر هيچ اضطراب و ترسي نخواهيم داشت.
🔸و مدام میگویی: خدایا چه وقت صبح میشود !
🔆خداوند متعال كه قادر علي الطلاق است به همهی ما اين اطمينان را داده است اما مشكل اين است كه ما باور نداريم و الا مشكلات حل ميشد.
🔅در سورهی مزمّل است. ميفرمايد :
🌺«رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکیلاً»🌺
اين ايه منطقهی اسم اعظم است.هر کجا لا اله الّا هو دیدید دست و پای خود را جمع بکنید. البتّه اگر قبل از آن الله باشد که دیگر هیچ چیزی نمیشود گفت. «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ» منطقهی اسم اعظم است. اگر قبل از آن الله نبود، لا اله الّا هو بود باز هم دست و پای خود را جمع بکنید، سر خود را به زیر بیندازید. یعنی خیلی مقام بزرگی است.«رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکیلاً» تو بشر خاکی او را وکیل بگیر. به خدا ما اینها را باور نمیکنیم.
🔸 عمر من تمام شد، یکجا گرفتاری داشتم، یک روز گفتم که ای نفس یک بار واقعاً حاضر هستی این را به خدا بسپاری که دروغ نگویی؟ دیدم نمیشود. چون میدانید ما از گلو به بالا حرف میزنیم.
🔹یک نفر در دربار فرعون نفوذ کرده بود، شوخی نیست، کسی که میگوید:
«أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى» ای مردم من پروردگار اعلای شما هستم. کسی در دربار او نفوذ بکند، او را چه کار میکنند؟پوست سر او را میکنند. یک مرتبه این لو رفت، آمدند گفتند: چه نشستی، مسائل تو کشف شده است.
گفت: 🌺«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ» کار خود را به خدا میسپارم، خدا به بندگان خود بصیر است. 🌺
چه شد؟ «فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا» خدا او را از آن مکرها و نیرنگها و ظلمهای آل فرعون حفظ کرد. در حدیث داریم که تعجّب میکنم از کسی که میترسد و این آیه را نمیخواند.بخوانند هم اتّفاقی نمیافتد، میدانید چرا؟ چون ما فقط خدا را امتحان میکنیم.
🗣 مرحوم آیت الله استاد فاطمی نیا
#خداشناسی
🍀🍀
🌐کتابخوانی
نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟 همه چراغ های خانه را روشن کنید!
🔰 استاد مجاهدی می گوید:
می گوید پدرم علامه نستوه آیت الله میرزا محمد مجاهدی تبریزی اعلی الله مقامه بیش از «چهل سال زیارت عاشورا شان» ترک نشد و به خاطر اشتغالات علمی و حوزه درسی که داشتند لعن و سلام زیارت عاشورا را هر روز هنگام رفتن برای تدریس و هنگام برگشتن به خانه می خواندند و از وقت، نهایت استفاده را می بردند.
🔸 برخی از شاگردان آن مرحوم که هم اکنون از مراجع تقلید و علمای بزرگ حوزه علمیه قم هستند پس از رحلت آن بزرگوار از من می پرسیدند که ایشان چه ذکری داشتند که دائماً به گفتن آن مشغول بودند؟
👇ومن برای انان توضیح میدادم که مرحوم پدرم به زیارت عاشورا مداومت داشتند و لعن و سلام آن را در راه می گفتند تا از دقایقی که در راه هستند کمال استفاده را برده باشند.
🔸 ایشان در سال پایانی عمر شریف خود به نوعی بیماری مبتلا شده بود که با تب همراه بود و تلاش سه ماهه آقای دکتر سید اسماعیل موسوی برای درمان بیماری نتیجه ای نمیداد سه ماه بود که آقای دکتر روزی دوبار صبح و عصر به خاطر علاقه ای که به پدرم داشتند از ایشان عیادت می کردند و گاه نسخه جدیدی می نوشتند و می رفتند؛
🔹 ولی حال پدرم روز به روز وخیم تر میشد و داروهای تجویزی اثر نمیکرد.
🔸 یک روز صبح، دکتر موسوی به عیادت پدرم نیامد و بعد از ظهر هم از ایشان خبری نشد و حال پدرم در حوالی نیمه شب بیشتر به وخامت گرایید.
پدرم از ما خواستند که برای رعایت حال مهمانی که داشتیم ایشان را از حیاط به اتاق خودشان منتقل کنیم و لحظاتی بعد، از هوش رفتند.
من و مادر و برادرم باهم قرار گذاشتیم که هر کدام به سراغ پزشکی برویم. به خاطر دارم که من به خاطر پریشانی و شتاب زدگی با پای برهنه و در حال دویدن به سراغ دکتر مسیحا رفتم ، شب از نیمه شب گذشته بود، چارهای جز دق الباب نداشتم.
⭐️ آقای دکتر مسیحا شخصاً در را باز کرد و همین که نگاهش به من افتاد دریافت که باید برای پدرم اتفاقی افتاده باشد از این رو بی آنکه از من سوالی بکند فوراً لباس خود را پوشید و همراه من آمد .
در راه، حالات پدرم را برای آقای مسیحا تعریف کردم و گفتم که سه ماه است با این بیماری دست و پنجه نرم می کنند و داروهای تجویزی تاکنون موثر نبوده است.
«ادامه دارد......»
#زیارت عاشورا
#مجاهدی
🍀🍀
🌐کتابخوانی
نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
فرهنگ کتابخوانی
🌟 همه چراغ های خانه را روشن کنید! 🔰 استاد مجاهدی می گوید: می گوید پدرم علامه نستوه آیت الله میرزا
🌟ادامه موضوع
🔴 همه چراغ های خانه را روشن کنید!
به خانه رسیدیم من چند بار زنگ در خانه را زدم، وقتی در باز شد پدرم در حالی که به عصا تکیه کرده بودند، ضمن سلام و خوش آمد گویی به آقای دکتر مسیحا،
به من گفتند: شمس الدین! چرا این وقت شب مزاحم استراحت آقای دکتر شدهای؟!
من که از شدت تعجب قادر به صحبت کردن نبودم نگاهی به دکتر مسیحا انداختم و با زبان بی زبانی به ایشان فهماندم که من گناهی ندارم باید وضعیت خاصی پیش آمده باشد!
آقای دکتر مسیحا ضمن دلجویی از من به پدرم گفتند:
وظیفه ما پزشکان همین است، خصوصا حضرت عالی که مایه افتخار حوزه علمیه قم هستید و از پدرم خواستند تا اجازه دهند نبض و فشار خون شان را کنترل و ایشان را معاینه کنند.
پدرم با بیمیلی و اکراه پذیرفتند و آقای دکتر مسیحا پس از معاینه دقیق به پدرم گفتند:
همه چیز عادی و طبیعی است و من مشکل خاصی در شما نمی بینم!
دکتر مسیحا رفت و من که هنوز از این همه دگرگونی در وضعیت پدرم متعجب بودم خواستم در این باره سوال کنم که ایشان با حال عجیبی به من گفتند :
همه چراغ های خانه را روشن کنید!
من که معنی این حرف ها را نمیفهمیدم پس از روشن کردن تمام چراغ ها به اتاق برگشتم و دیدم که پدرم این جمله را زمزمه می کنند و اشک می ریزد :
🌺«بابی انت و امی یا اباعبدالله»🌺.
از خواهر کوچکم که در غیاب ما بر بالین پدر حضور داشت پرسیدم:
در فاصلهای که ما به دنبال دکتر رفته بودیم چه اتفاقی افتاد؟
او برای من تعریف کرد که وقتی شما رفتید، پس از مدتی آقا با اشاره به من فهماندند در میز تحریر ایشان را باز کنم و بسته پارچه ای کوچکی را که داخل آن هست برای ایشان بیاورم، بعد با اشاره به من گفتند بروم وضو بگیرم و برگردم .
وقتی برگشتم اشاره کردند که آرام و با احتیاط گره بسته را باز کنم .تربتی داخل آن بود که عطر عجیبی داشت .
با اشاره از من خواستند که با قاشق چای خوری مقداری کمی از تربت را داخل استکان بریزم و در آب حل کنم و با احتیاط آب تربت را داخل دهان ایشان بریزم . من هم همین کار را کردم .
پس از گذاشتن چند دقیقه حال آقا به کلی عوض شد، ناگهان به سرعت از بستر خود بلند شدند و در حالی که دست خود را به نشانه ادب روی سینه خود گذاشته بودند و به شدت گریه می کردند به قسمت در ورودی اتاق خیره شدند گفتند:
🌺«السلام علیک یا اباعبدالله!»🌺
من که از دیدن این صحنه وحشت کرده بودم از اتاق بیرون دویدم و مدتی بعد شما آمدید.
مرحوم پدرم گفتند: وقتی آب تربت را خوردم، پس از چند لحظه در اتاق باز شد و آقا اباعبدالله روحی و ارواح العالمین له الفدا برای عیادت من وارد اتاق شدند. بی اختیار از جا برخاستم و به آن حضرت سلام کردم، حضرت نزدیک تر آمدند و مرا در رختخواب خوابانیدند و بعد پیراهن را بالا زدند و همان محلی را که هر روز دکتر موسوی معاینه می کرد، لمس کردند و سه بار دست مبارک خود را از طرف پایین شکم به طرف بالا حرکت دادند و من آشکارا احساس میکردم که چیزی در شکمم در حال جمع شدن و کوچک شدن است سپس تشریف بردند و حال می بینید که نه تب دارم و نه درد و مختصر ضعفی که هست به خاطر ایام بستری شدن من است !
دیگر چیزی از اذان صبح باقی نمانده بود. پدرم از من خواستند که وضو بگیرم و به نیابت از ایشان به حرم کریمه اهل بیت حضرت معصومه علیها السلام شرفیاب شوم و از عنایتی که در حق ایشان شده است تشکر کنم.
🔸 وقتی به چهارراه بیمارستان فاطمی رسیدم ،ده ها تن از شاگردان پدرم مرا دیدند، پیش من آمدند و بیتابانه از من پرسیدند:
حال آقا چطور است؟ ما نگران حال ایشان هستیم و الان داریم به خانه شما می رویم تا از حال ایشان جویا شویم.
گفتم : حال پدرم از نیمه های شب خیلی ناگهانی رو به بهبود گذاشته و در حال حاضر مشکلی ندارند و سالم هستند.
یکی از آنان در حالی که اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود گفت:
دیروز آقای دکتر موسوی به دیدار آیت الله نجفی مرعشی میروند و به ایشان میگویند:
حال آیت الله مجاهدی بسیار وخیم است و دیگر از دست من کاری ساخته نیست. غده طحال ایشان در اثر این بیماری به حدی متورم شده است که هر لحظه امکان متلاشی شدن آن می رود و آیت الله نجفی به ما گفته بودند که فردا باید برای تشییع آماده باشیم؛ اما حالا خبر سلامتی ایشان را از زبان شما می شنویم. مانیز به شکرانه این موهبت الهی با شما به حرم مشرف می شویم و از بی بی فاطمه معصومه علیها السلام تشکر می کنیم.
با شنیدن این سخنان، سر نیامدن دکتر موسوی به عیادت پدرم برای من روشن شد و هنگامی که ماجرا را برای پدرم تعریف کردم بسیار منقلب شدند و گریستند.
🔆 عطر عجیبی که تا مدت ها در فضای آن اتاق شناور بود هنوز در خاطر ما باقی مانده است ، عطری شبیه عطر سیب که استشمام آن ، تمام وجودمان را معطر میکرد و ما را در عوالم روحانی سیر میداد،
«عاش سعیدا و مات سعیدا»
📚طوبای کربلا
فرهنگ کتابخوانی
🌟 همه چراغ های خانه را روشن کنید! 🔰 استاد مجاهدی می گوید: می گوید پدرم علامه نستوه آیت الله میرزا
#ایت الله میرزا محمد مجاهدی تبریزی
#زیارت عاشورا
🍀🍀
🌐کتابخوانی
نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1