‌‌ شنبه خودمون رو چطوری شروع کردیم؟ با نوشتن مجدد و آپدیت کردن جدول آنالیز SWOT برای بچه های تیم و کلینیک کسب و کار بانوان😌 ‌ مهمه که مثل بیزنس پلن حواستون به این جدول آنالیز هم باشه😉 ‌‌ پ. ن : کی میدونه اون گوشه بالا دفترچه قوانین مال چیه؟🤔😎👇🏻 @Sfandiary ‌‌

‌‌ فعلا فقط یک نفر درست حدس زده😅 ‌‌

‌‌ سلام خانم های سرحال و پر انرژی😍 اومدم تو تایم ناهار و استراحت بهتون بگم 👇🏻 ‌‌

‌‌ ⚜موفقیت⚜ یک قدم بزرگ در آینده دور نیست❌ بلکه یک قدم کوچک است که همین لحظه برمیداری😌💪🏻 ‌‌

‌‌ امروز سعی میکنم شماروهم با این جدول آنالیز آشنا کنم که توی کار حتما ازش استفاده کنید😉 ‌‌

‌‌ اما قبل از اینکه بریم سراغ جدول 👇🏻 طبق معمول و روند همیشگی اگر یک کتاب عالی و خوب بخونیم چه من چه اعضای تیم کلینیک کسب و کار حتما بهتون معرفی میکنیم☺️ تا جایی که برامون امکان پذیر باشه یک انتشارات هم پیدا میکنیم که شما دغدغه پیدا کردن کتاب رو نداشته باشید🤩 ‌‌

‌‌ خانم نمازی مدیر کلینیک کسب و کار بانوان داخل کانال شخصیشون یک کتاب خیلی خوب معرفی کردند که من قبلا خوندمش ولی نیازه که دوباره و دوباره مرورش کنم😎 پیام هاشون رو میزارم با دقت بخونید👇🏻 ‌‌

دیروز توی دندانپزشکی تا مریض قبلی تموم کنه من شروع کردم براتون صوت ضبط کردن👇

هیچی دیگه مریض قبلی تمام شد و نگذاشت صوتم تمام بشه 😬😰

اینم توی سالن انتظار دندانپزشکی گرفتم😉امروز دیگه هررررررطور شده بهتون میگم☺️ هر قدر درب و داغون😢 اما امروز میگم ماجراشو بهتون 👇

با توجه به صوتی که گوش کردید متوجه شدید که شهر بابل شهر بی نظیری بوده، اما یه زمانی هم میاد که اوضاع شون خیلی خراب بوده. وقتی پادشاه بزرگ بابل از جنگ با ایلامیان برمیگرده با شرایط خیلی سختی روبرو میشه، به صدراعظم میگه: صدراعظم جان مردم نون ندارن بخورن ،کشاورزا نمیتونن محصول خودشون و بفروشن بازرگانان مشتری ندارن ، مردم برای اولیه ترین نیازها شون مستأصل اند ، درحالی که عده ای و توی شهرمون داریم این‌همه ثروتمند🤨 چکارکنیم؟ چی شده اوضاع اینطوریه آخه؟ کو اون همه طلایی که ما خرج کردیم توی این شهر؟ صدراعظم زرنگ بوده. میگه پادشاه جان ، جواب شما داخل سوال شما نهفته، بیا بریم همین و از خودشون بپرسیم، ای ثروتمند چیشده این همه مردم فقیر اند اما تو ثروتمندی؟ پادشاه میگه دمت گرم عجب حرفی زدی حالا برو ثروتمند ترین مرد شهر و برام بیار... ادامه👇

صدراعظم میره سراغ آرکاد، و میاردش به خدمت پادشاه☺️ پادشاه میگه آرکاد جان، شرایط مردم ما یکسان خوب بوده،و زمانی تو هم مثل بقیه بودی و برتری نداشتی ،من یادمه اول کار، تو خودت هیچی برای شروع نداشتی، بما بگو چی شده که الان این همه اوضاع قاراش میشه ، ورعیت در مضیقه اند 😰بگو ببینم تو چی کار کردی وضعت خوبه😉 آخه چرا باید تو این همه سخاوت بخرج بدی و بخشندگی کنی و بازم ثروتمند باشی، درحالی که مردم هم قطار تو ،فقط برای بقای خودشون ،دارن همه تلاش شون و میکنن آرکاد گفت : بله من هیچ چیزی نداشتم اما آرزوی ثروتمند شدن رو همیشه درونم پرورش دادم،اما خب من راز نهفته در کسب ثروت رو بلدم😎 پادشاه گفت میتونی یاد بدی به کسی این و؟!🙏 آیا قابل آموزش هست ؟! گفت پادشاه جان بلآخره هر علمی،آموزش دادنی و قابل انتقال هست،چطور خودم یادگرفتم پس میتونم یاد بدم ،چرا نتونم چشم شما امر بفرمایید.😍 برای پیشرفت هموطنانم و شکوه و رضایت مندی پادشاه ،من هر علم و تجربه ای دارم در اختیار میگذارم و هفت راه حلی که جیب خالی من و پر کرد یاد میدم، بشما قول میدم هیچ فقیری در بابل باقی نمی‌مونه😌. پادشاه چشماش درخشید🤩 انگاری به آرزوش رسید، یه دمت گرم دیگه به آرکاد گفت و به صدراعظم دستور داد صدتا از بزرگان و آدم حسابی های شهر رو دعوت کنه به تالار قصر... ادامه 👇