#معرفی_کتاب📚
#پسرک_فلافل_فروش
🔺روایت زندگی شهید مدافع حرم هادی ذوالفقاری
🔺یک دهه شصتی که از شاگردی مغازه و بسیج، تا طلبگی در نجف و شهادت اوج گرفت
🔺شهیدی که ارادت به «ابراهیم هادی» سرنوشت او را عوض کرد
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #پسرک_فلافل_فروش 🔺روایت زندگی شهید مدافع حرم هادی ذوالفقاری 🔺یک دهه شصتی که
#درباره_کتاب📚
#پسرک_فلافل_فروش، زندگینامه و خاطرات طلبه ی جانباز، شهید مدافع حرم #محمدهادی_ذوالفقاری را به تصویر می کشد.
«پسرک فلافل فروش» حاوی مجموعه خاطراتی از خانواده و جمعی از دوستان و آشنایان شهید ذوالفقاری در ایران و عراق، از دوران کودکی تا زمان شهادت است و عنوان کتاب نیز برگرفته از عنوان یکی از همین خاطرات میباشد.
حکایت این کتاب به شهیدی اختصاص دارد که علاقه ی عجیبی به شهید #ابراهیم_هادی داشت.
همیشه سعی میکرد مانند ابراهیم باشد، تصویری از او را جلوی موتورش و در اتاقش زده بود.
با اینکه بعد از جنگ به دنیا آمده بود و چیزی از آن دوران را ندیده بود، ولی شهدا را خوب می شناخت.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #پسرک_فلافل_فروش 🔺روایت زندگی شهید مدافع حرم هادی ذوالفقاری 🔺یک دهه شصتی که
#گزیده_ای_از_کتاب📚
توی خیابان شهید عجب گل پشت مسجد مغازه فلافلفروشی داشتم. سال 1383 بود که یک بچهمدرسهای، مرتب به مغازه من میآمد و فلافل میخورد. من هم هر روز با او مثل دیگران سلام و علیک می کردم.
یک روز به من گفت: آقا پیمان، من میتونم بیام پیش شما کار کنم و فلافل ساختن را یاد بگیرم. گفتن: مغازه متعلق به شماست، بیا.
از فردا هر روز به مغازه میآمد. خیلی سریع کار را یاد گرفت و استاد کار شد. خیالم راحت بود و حتی دخل و پولهای مغازه را در اختیار او میگذاشتم. در میان افراد زیادی که پیش من کار کردند هادی خیلی متفاوت بود؛ انسان کاری، با ادب، خوشبرخورد و از طرفی خیلی شاد و خندهرو بود. کسی از همراهی با او خسته نمیشد.
با اینکه در سنین بلوغ بود، اما ندیدم به دختر و ناموس مردم نگاه کند. باطن پاک او برای همه نمایان بود. من در خانوادهای مذهبی بزرگ شدهام. در مواقع بیکاری از قرآن و نهجالبلاغه با او حرف میزدم. از مراجع تقلید و علما حرف میزدیم. او هم زمینه مذهبی خوبی داشت. در این مسائل با یکدیگر همکلام میشدیم.
یادم هست به برخی مسائل دینی به خوبی مسلط بود. ایام محرم را در هیات #حاج_حسین_سازور کار میکرد.
مدتی بعد مدارس باز شد. من فکر کردم که هادی فقط در تابستان میخواهد کار کند، اما او کار را ادامه داد! فهمیدم که ترک تحصیل کرده. با او صحبت کردم که درس را هرطور شده ادامه دهد، اما او تجدید آورده بود و اصرار داشت ترک تحصیل کند.
مدتی بعد متوجه شدم که با سیدعلی مصطفوی رفیق شده، گفتم با خوب پسری رفیق شدی. هادی بعد از آن بیشتر مواقع در مسجد بود. بعد هم از پیش ما رفت و در بازار مشغول کار شد.
بعدها توصیههای من کارساز شد و درسش را از طریق مدرسه بزرگسالان به صورت غیرحضوری ادامه داد.
هر بار که پیش ما میآمد متوجه میشدم که تغییرات روحی و درونی او بیشتر از قبل شده.
تا اینکه یک روز آمد و گفت وارد #حوزه_علمیه شدهام، بعد هم به #نجف رفت. اما هر بار که میآمد حداقل یک فلافل را مهمان ما بود.
آخرین بار هم از من حلالیت طلبید. با اینکه همیشه خداحافظی میکرد، اما آن روز طور دیگری خداحافظی کرد و رفت...
@patogh_ketab_ardakan
نفس ها را در سینه حبس کنید
کتاب جدید رضا امیرخانی در راه است
آخرین اثر رضا جان امیرخانی با نام "نیم دانگ پیونگ یانگ" بزودی در کتابفروشی های کشور😀
موضوع این کتاب سفرنامه کره شمالی است و در سه فصل با نامهای قاشقچی و طولیچی منتشر شده است.
#بزودی
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #انسان_250_ساله 🔸️کتاب حلقه اول انسان ۲۵۰ ساله، مناسب مخاطبان نوجوان و
✳ زینب را انتخابهایش زینب کرد
📌 #زینب_کبری یک زن بزرگ است. عظمتی که این زن بزرگ در چشم ملتهای اسلامی دارد از چیست؟ نمیشود گفت بهخاطر این است که دختر #علی_بن_ابیطالب یا خواهر #حسین_بن_علی و یا #حسن_بن_علی است. نسبتها هرگز نمیتوانند چنین عظمتی را خلق کنند. همهی ائمهی ما دختران و مادران و خواهرانی داشتند اما کو یک نفر مثل زینب کبری؟
🔸 ارزش و عظمت زینب کبری به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی و بر اساس تکلیف الهی است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او اینطور عظمت بخشید. هر کس چنین کاری بکند، ولو دختر #امیرالمؤمنین هم نباشد، عظمت پیدا میکند. بخش عمدهی این عظمت از اینجاست که اولاً موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین به #کربلا، هم موقعیت لحظات بحرانی روز #عاشورا، هم موقعیت حوادث کشنده بعد از شهادت امام حسین را و ثانیاً طبق هر موقعیت یک انتخاب کرد. این انتخابها زینب را ساخت.
👤 #رهبر_معظم_انقلاب
📚 برگرفته از کتاب #انسان_250_ساله
🔘 شهادت #حضرت_زینب سلام اللّه علیها را به امام زمان و شما تسلیت میگوییم.
@patogh_ketab_ardakan
#معرفی_کتاب📚
#مار_و_پله
تا حالا کتاب های متنوعی درباره اعضای گروهک داعش نوشته شده؛ ولی هیچ کس از ادمین کانال های داعش که در ایران فعالیت می کرد، خبری ندارد. کسی نمی داند این ادمین می تواند یک زن بیست و چند ساله باشد، زنی که مادر دو سه تا بچه قد و نیم قد است. زنی که با دو بچه راهی افغانستان شده، مدتی آنجا زندگی کرده و بعد دست بچه هایش را گرفته و از سرزمین داعش فرار کرده و برگشته است به ایران.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #مار_و_پله تا حالا کتاب های متنوعی درباره اعضای گروهک داعش نوشته شده؛
#درباره_کتاب📚
زنی ریزنقش با قد کوتاه. زنی که می تواند در یکی استان های شرقی، غربی یا جنوب شرقی کشور سکونت داشته باشد.«مار و پله» کتاب جدید نشر شهید کاظمی، روایت جذابی از زندگی «خانم ادمین» است، عنصر پیوستی گروهک داعش! زنی که از صحنه های دلخراش کشتار داعش، لذت می برد و فکر می کند دیدن اجرای حکم دین، خوب است.
زنی که وقتی دستگیر می شود، اعترافات جالبی درباره امیران داعش مطرح می کند.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #مار_و_پله تا حالا کتاب های متنوعی درباره اعضای گروهک داعش نوشته شده؛
#گزیده_ای_از_کتاب📚
همیشه از بازی مار و پله متنفر بودم. از نیش خوردن و سقوط و برگشتن به نقطه اول بدم میآید. از عصر روز اول دردسرهای من شروع میشود. همیشه جرقه دعوا را عالیه میزند. سودابه از مسجد میآید و با کنایه حرف میزند، فکر میکند من چیزی به بازجو گفتم که 40 روز بازداشت بوده است.
رگبار حرفهای سودابه اعصابم را خرد میکند. به 10 نفر قول دادم که صبور باشم؛ از قاضی و بازجو تا سیمین و مادرم و... اما مگر حرفهای بیربط سودابه میگذارد آدم زبانش را در دهانش نگه دارد؟ همه توی هال نشستهایم.
ادریس سرش را روی پایم گذاشته و خوابیده، خدیجه هم لم داده و تیزی آرنجش توی پایم فرو میرود.
@patogh_ketab_ardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #مطالعه پای تلویزیون
📺 حتی پای تلویزیون هم میشود مطالعه کرد...
🤔 اما چه جوری؟؟!
😇 اگر خوب بگردیم از این دست فرصتها اطرافمان زیاد است
#فرهنگ_کتابخوانی
@patogh_ketab_ardakan
اگر اهل کتاب خواندن نیستیم
احتمالا :
۱.حرفهای نسنجیده زیاد میزنیم.
۲. خیلی حرفهای تکراری میزنیم.
۳. دایرهی واژگان ما بسیار محدود است.
۴. بخش استدلالی ذهن ما تقریبا تعطیل است.
۵. استعداد عوامگرا شدن را پیدا میکنیم.
۶. مستعد پذیرش شایعات هستیم.
۷. اهمیت تفاوت میان انسانها را کشف نمیکنیم.
۸. توان و انگیزه یادگیری ما کاهش مییابد.
۹. با واژه نقد بیگانهایم.
۱۰. زمینه استقرار و تداوم اقتداگرایی را فراهم میآوریم.
۱۱. از حقوق شهروندی خود و دیگران آگاه نیستیم.
۱۲. حاکمان مستبد را خوشحال میکنیم.
۱۳. راحت تحت تأثیر تبلیغات قرار میگیریم.
۱۴. یا در همه زمینهها، اظهارنظر میکنیم یا اصلا توان اظهارنظر نداریم.
۱۵. جهل مرکب داریم، یعنی نمیدانیم که نمیدانیم!
۱۶. گرفتار توهم دانستن هستیم و به اشتباه فکر میکنیم میدانیم.
۱۷. دامنهی لذت ما محدود است.
۱۸. احتمالا ...
#فرهنگ_کتابخوانی
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زنگ_تفریح
دیرین دیرین؛ #فرهنگ_کتابخوانی
«من دیگه حرفی ندارم...😂😂»
@patogh_ketab_ardakan