eitaa logo
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
1.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1هزار ویدیو
11 فایل
کتابشهرایران !شعبه‌اردکان‌و‌میبد¡ کتاب📚کافه☕وکلی‌چیزای‌جذاب‌دیگه ⏰️ساعت‌کاری: صبح: ۹ الی ۱۳:۳۰ |عصر : ۱۷:۳۰ الی ۲۲ جمعه ها» ۱۷:۳۰ الی ۲۱:۳۰ ارتباط‌با‌ -ادمین- : @ADMIN_KETABSHAHR 🌐سایت بازار کتاب: https://bazarketab.ir/vendors/11/detail
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 🔻داستان زنی را روایت میکند که در میانه پژوهشهای علمی و آزمایشهای عملی، به نتیجه ای تکان دهنده و باورنکردنی دست پیدا میکند؛ نتیجه ای که تمام مسیر زندگی اش را تغییر میدهد و او را سوق میدهد سمت دوراهی های زندگی و انتخاب هایی سخت و تردیدآمیز. پرخو، داستان مبارزه است؛ مبارزه ای برای رسیدن به راستی و نابودی نفاق. در پرخو فقط سمیرا نیست که باید انتخاب کند؛ همه آدمهای دوروبرش در مسیری قدم میگذارند که شک برانگیز است و حساس؛ دوراهی عافیت طلبی و حق جویی. 🔺آدمهای این داستان با هم یکی میشوند تا جریان آزمایشها و تحقیقات را سوق بدهند به سمت پاسخ گویی و شفافیت، به سمت نابودی دروغ و ریا، به سمت پرخو کردن، هرس کردن ریشه ها و شاخ و برگهای نفاق.. @patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
#معرفی_کتاب📚 #پَرخو 🔻داستان زنی را روایت میکند که در میانه پژوهشهای علمی و آز
📚 این یه جنگه. یه جنگ خاموش . جنگی که تیر و ترکشاش سالها بعد اثر میکنه . جنگی که هیچ کس هنوز باورش نکرده . جنگی که اگه بخوای اسمشو بیاری ، متهمت می‌کنن ؛ انگ میزنن رو پیشونی‌ت . تکفیرت می‌کنن . همه فکر می کنن ماها مالیخولیا داریم. فکر می‌کنند توهم داریم؛ توهم توطئه... @patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
📚   🔺قرار نبود که آدمیزاد اهل همه چیز باشد! قرار بود که اهل خوبی ها باشد، زیبایی ها و پاکی ها ! 🔺قرار نبود که مخلوق ضعیف، خالق قادر را حذف کند. قرار بود که زیر سایه خالقش توانمند شود و خوش بخت! 🔺قرار نبود که وقتی قلم به دست می گیرد هرچه که نباید بنویسد! قرار بود که راوی خیر باشد و معرفی کننده ی بدی ها ! رمان قرار نبود و قرار بود نوشته ی 🔻هما پوراصفهانی در صفحه‌ای مجازی است که نوجوانان و جوانان زیادی را پای خود نشانده و آن ها را در رویاهای این دوران فرو برده است و سر آخر دست خالی برگردانده است. رمانی که با شیطنت های سه دختر شروع می شود. البته 🔺قرار نبود که آدم ها این قدر بی اخلاق باشند و زبانشان در هر دور چرخش یک دور به کلمات رکیک بچرخد که متاسفانه در این رمان و امثالش پر از حرفایی است که عرف جامعه به آن می گویند: فحش!! ❗️❗️چرا پور اصفهانی این قدر اصرار دارد که شخصیت های داستانی اش در حرف زدن بی پروا باشند و کلاس و فرهنگ و شخصیت را فقط در پول و پوشش زیبا و زندگی های گران قیمت بداند، نمیدانم. دختر و پسر شخصیت های رمان او فوق العاده زیبایند و پولدار، دخترانش هیچ ویژگی فرهنگی، روحی و اخلاقی و اجتماعی خاصی ندارند اما چنان محبوب القلوبند که انسان حسرت می خورد. پسرانش همه بسیار بداخلاقند تا جایی که در جای جای داستانش با زن عصبی رفتار می کنند و به قول خودش سگ دارند. هر چند او گاهی این حالت را غیرت می نامد. البته که معنی محبت و غیرت و فرهنگ و ادب و محبوبیت و مقبولیت در ادبیات داستانی امروز بسیار متفاوت شده است. رمان قرار نبود زندگی بی هدف دختری به نام ترسا ست که بزرگترین هدفش در دنیا، دکتر شدن است و حاضر است برای رسیدن به آن قید خانواده را بزند و به کانادا هم برود. حتی خودش هم نمی داند از رفتن چه می خواهد.‌‌‌‌ ازدواج صوری می کند و بقیه ی رمان، داستان این زندگی ست. 🔻هما پور اصفهانی در خلق صحنه های احساسی و خیالی بی پروا، خوب قلم می زند و این نقطه ضعف نوجوانان و جوانان است و همین هم است که طرفداران زیادی دارد و الا که رمان هایش در خواننده رشد و حرکت و تحول مثبتی ایجاد نمی کند. در جای جای داستانش می خوانی که دو هفته گذشت،یک ماه گذشت،… و یکهو صحنه حسی اش شروع می شود. کل زندگی ها می گذرد بی هیچ محتوایی و فقط لحظه های خاص یک خیال خوب پردازش می شود. @patogh_ketab_ardakan
🔴مراسم اهداء جوایز مسابقه بزرگ کتابخوانی 🔸با حضور مسئولین شهرستان و نویسنده کتاب آرام جان جناب آقای محمد علی جعفری @patogh_ketab_ardakan
🔻جشن امضاء کتب آقای جعفری ⚠️با رعایت دستورالعمل های بهداشتی😷 @patogh_ketab_ardakan
💐 میلاد شمس الشموس، خسرو اقلیم طوس، شاه انیس النفوس، هشتمین امام و دهمین کشتی نجات، حضرت بر امام زمان عزیز و شما منتظران، تبریک و تهنیت باد. @patogh_ketab_ardakan