5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنی که #امام_خمینی را به گریه انداخت!!
♨️ پاسخ محکم مادر شهید به بنیانگذار انقلاب
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت سالروز وفات حضرت #ام_البنین و روز تکریم مادران و همسران شهدا
🔶 دریافت نسخه با کیفیت
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنی که #امام_خمینی را به گریه انداخت!!
♨️ پاسخ محکم مادر شهید به بنیانگذار انقلاب
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت سالروز وفات حضرت #ام_البنین و روز تکریم مادران و همسران شهدا
🔶 دریافت نسخه با کیفیت
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir
🌹▪️فاطمه کلابیه
✍🏻بر در خانه ی پدرمان علی
ایستاده ایم. برادرانم حسن و حسین، خواهرم زینب ومن پدرمان علی را دراستقبال از عروس جوان همراهی میکنیم، دوشيزه ی بالا بلند کلابیه همراه با تنی چندازاقوامش، ازراه میرسد.
او با تنی چند از اقوامش، از راه می رسد، از مرکبی که حامل اوبوده، خیلی پیشتر فرود آمده و شرم و ادب او از همان لحظه، او را درچشم ودل ما عزیز می کند.
من و خواهرم، آماده ایم تا با در آغوش کشیدن او وگل افشانی قدومش به او خیر مقدم بگوییم اما او باپیش دستی دربرابرمان زانو می زند و دامن مان را می بوسد.
به احترام او او را بر می خیزانیم. به او سلام و خوشامد می گوییم و برایش آرزوی سلامت و نیک بختی می کنیم.
زیباروی بلندبالا که شیفته ادب و نجابتش شده ایم، همچنان سر به زیر و محجوب پاسخ می دهد: 《کنیزان
خاندان بنی هاشم، همگی سعادتمند و نیک بختند. امیدوارم درخدمتگزاری به شما و پدرتان از خود لیاقت نشان دهم و موجب شرمساری خانواده و قبیله ام نباشم.»
خواهرم زینب برای آن که یخ تعارفات رسمی را بشکند، از پدر می پرسد: «فدای تان شوم پدرجان، آیا تصمیم ندارید عروس زیبای تان را به ما معرفی کنید؟»
چه زیباست حجب و حیای پدر. هر گاه او را در این حال می بینم، از خود می پرسم آیا این مرد همان دلاور یگانه و بی رقیبی است که شرح شجاعت و جنگاوری اش، به افسانه و اسطوره می ماند؟ اما این بار حجب و حیای پدر از نوعی دیگر است. گویا عروس جوان به فراست، این نکته را در می یابد، چرا که با نهایت ادب، در پاسخ پیش دستی می کند: «اگر سرورم اجازه فرمایند، مرا کلابیه بخوانید تا قبیله بنی کلاب نیز در افتخارخدمتگزاری پسرعمو و وصی پیامبر خدا شریک باشند.》
چه زیباست ادب وتواضع این نوعروس بی بدیل، خاصه وقتی درمی یابیم که نام او همچون " مادرمان " #فاطمه است.
او را برای ورود به خانه همراهی می کنیم. در آستانه در توقف می کند. برشکستگی ها و آثار به جا مانده از سوختگی بر روی در دست می کشد و ناگاه بغض در گلویش می شکند:
《پس درست شنیده ام... آنگاه سر بر چارچوب در سر می گذارد و به تلخی می گرید.》
و این آغاز آشنایی ما با فاطمۂ کلابیه، ام البنين، مادر عباس و برادر دیگرم عبدالله، جعفر و عثمان است.
🏷#روایت_ام_کلثوم
📚#کتاب_ماه_به_روایت_آه
✍🏻نوشته ابوالفضل زرویی نصرآباد
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍یکم حرف پدرونه بشنویم
#بارهبر
کانالیبرایمعرفیوکرایهکتاب📚درشهرخرمآباد
وباشرایط ویژه،برایشهرهایدیگر
ادمینمشاورهکتاب: @Z_Monazami
ادمینسفارشکتاب: @mlbpji
لینککانالدرایتا:
https://eitaa.com/ketabvich