eitaa logo
کتابویچ
599 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
546 ویدیو
126 فایل
کانالی‌برای‌معرفی‌وکرایه‌کتاب📚در‌شهرخرم‌آباد وباشرایط‌ ویژه،برای‌شهرهای‌دیگر ادمین‌مشاوره‌کتاب: @Z_Monazami ادمین‌سفارش‌کتاب: @mlbpji لینک‌کانال‌درایتا: https://eitaa.com/ketabvich
مشاهده در ایتا
دانلود
📣📣📣 جلسه قرآن فردا تعطیل است
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنی که را به گریه انداخت!! ♨️ پاسخ محکم مادر شهید به بنیانگذار انقلاب 🔰 برشی از سخنرانی به مناسبت سالروز وفات حضرت و روز تکریم مادران و همسران شهدا 🔶 دریافت نسخه با کیفیت 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنی که را به گریه انداخت!! ♨️ پاسخ محکم مادر شهید به بنیانگذار انقلاب 🔰 برشی از سخنرانی به مناسبت سالروز وفات حضرت و روز تکریم مادران و همسران شهدا 🔶 دریافت نسخه با کیفیت 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
بخشی از کتاب تقدیم به شما👇👇👇
‌ 🌹▪️‌فاطمه کلابیه ✍🏻بر در خانه ی پدرمان علی ایستاده ایم. برادرانم حسن و حسین، خواهرم زینب ومن پدرمان علی را دراستقبال از عروس جوان همراهی میکنیم، دوشيزه ی بالا بلند کلابیه همراه با تنی چندازاقوامش، ازراه میرسد. او با تنی چند از اقوامش، از راه می رسد، از مرکبی که حامل اوبوده، خیلی پیشتر فرود آمده و شرم و ادب او از همان لحظه، او را درچشم ودل ما عزیز می کند. من و خواهرم، آماده ایم تا با در آغوش کشیدن او وگل افشانی قدومش به او خیر مقدم بگوییم اما او باپیش دستی دربرابرمان زانو می زند و دامن مان را می بوسد. به احترام او او را بر می خیزانیم. به او سلام و خوشامد می گوییم و برایش آرزوی سلامت و نیک بختی می کنیم. زیباروی بلندبالا که شیفته ادب و نجابتش شده ایم، همچنان سر به زیر و محجوب پاسخ می دهد: 《کنیزان خاندان بنی هاشم، همگی سعادتمند و نیک بختند. امیدوارم درخدمتگزاری به شما و پدرتان از خود لیاقت نشان دهم و موجب شرمساری خانواده و قبیله ام نباشم.» خواهرم زینب برای آن که یخ تعارفات رسمی را بشکند، از پدر می پرسد: «فدای تان شوم پدرجان، آیا تصمیم ندارید عروس زیبای تان را به ما معرفی کنید؟» چه زیباست حجب و حیای پدر. هر گاه او را در این حال می بینم، از خود می پرسم آیا این مرد همان دلاور یگانه و بی رقیبی است که شرح شجاعت و جنگاوری اش، به افسانه و اسطوره می ماند؟ اما این بار حجب و حیای پدر از نوعی دیگر است. گویا عروس جوان به فراست، این نکته را در می یابد، چرا که با نهایت ادب، در پاسخ پیش دستی می کند: «اگر سرورم اجازه فرمایند، مرا کلابیه بخوانید تا قبیله بنی کلاب نیز در افتخارخدمتگزاری پسرعمو و وصی پیامبر خدا شریک باشند.》 چه زیباست ادب وتواضع این نوعروس بی بدیل، خاصه وقتی درمی یابیم که نام او همچون " مادرمان " است. او را برای ورود به خانه همراهی می کنیم. در آستانه در توقف می کند. برشکستگی ها و آثار به جا مانده از سوختگی بر روی در دست می کشد و ناگاه بغض در گلویش می شکند: 《پس درست شنیده ام... آنگاه سر بر چارچوب در سر می گذارد و به تلخی می گرید.》 و این آغاز آشنایی ما با فاطمۂ کلابیه، ام البنين، مادر عباس و برادر دیگرم عبدالله، جعفر و عثمان است. 🏷 📚 ✍🏻نوشته ابوالفضل زرویی نصرآباد
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍یکم حرف پدرونه بشنویم کانالی‌برای‌معرفی‌وکرایه‌کتاب📚در‌شهرخرم‌آباد وباشرایط‌ ویژه،برای‌شهرهای‌دیگر ادمین‌مشاوره‌کتاب: @Z_Monazami ادمین‌سفارش‌کتاب: @mlbpji لینک‌کانال‌درایتا: https://eitaa.com/ketabvich