امام صادق علیہ السلام:
جلوی چشم مردم، صدقہ نده تا تو را ستایش ڪنند.
زیرا اگر چنین ڪني، پاداش خود را فقط در دنیا گرفته ای نہ در آخرت.
بلڪہ طوری #پنهاني، با #دست_راستت صدقہ بده،
ڪہ حتي دست چپت هم خبردار نشود.
زیرا آن ڪسي ڪہ بہ خاطر او پنهاني صدقہ ميدهي،
پاداش تو را آشڪارا خواهد داد.
📚بحارالانوار، جلد ۷۸، صفحہ ۲۸۴
@keyfonas
ثواب خدمت همسر 🌸
آقا امام باقر عليه السّلام فرمودند:
هر زنی که #هفت_روز
شوهرش را خدمت کند،
خداوند هفت در دوزخ را به روی او ببندد
و هشت در بهشت را به رويش بگشايد,
تا از هر در که خواهد وارد شود و
فرمودند: هيچ زنی نيست که #جرعه_اي_آب
به شوهرش بنوشاند مگر آن که اين عمل او
برايش بهتر از يک سال باشد.
که روزهايش را #روزه بگيرد
و شبهايش را به #عبادت سپری کند.
وسائل الشيعه، ج۱۴ ص۱۲۳
@keyfonas
در کانال برادران #اهل_سنت دیدم که: غدیر خم در زمستان بوده، پس چرا #شیعیان میگویند پیامبر مردم را در گرما جمع کرد تا برای علی بیعیت بگیرد؟
🔵اصل ماجرای غدیر در منابع دسته اول و معتبر #اهل_سنت به حد تواتر اشاره شده است، لذا با این شبهات سطحی امکان خدشه به آن وجود ندارد.
با این حال از #منابع_اهل_سنت پاسخ این سوال را میدهیم
✅حاکم #نیشابوری از زید بن ارقم نقل می کند:
« با رسول خدا به منطقه غدیر خم رسیدیم ...آن روز روزی بود که به مانند #گرما آن را ندیده بودیم ...پیامبر دست علی را گرفت و گفت ای مردم چه کسی بر مومنان ولایت دارد ، مردم گفتند خدا و رسولش ، پیامبر گفت هر کس که من بر او ولایت دارم و مولی او هستم ، علی مولای اوست »
المستدرک علی الصحیحین ج3 ص613
✅در #نقل دیگری زید بن ارقم می گوید ؛
« آن روز به شدت گرم بود تا جایی که برخی از ما از شدت گرما ، #عبایش را به سر و برخی به پا کشیده بودیم تا از آزار گرما در امان باشیم »
الروضه الندیه ص157
@keyfonas
روزی حلال
✅مردی به امام محمد باقر(ع) گفت:
من در انجام اَعمال مستحبی، سُست و #ناتوان هستم ولی تلاش می کنم که جز مال حلال نخورم.
امام محمد باقر(ع) فرمودند:
کدام تلاش و #کوششی از پاکی شکم و پاکی #دامن والاتر است؟!
📚وسائل الشیعه روایت ۲۱۰
@keyfonas
👌اسلام بر پنج پایه بنا شده اما ...
◾️عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلیه السّلام قَالَ : بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْس: عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ، فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَكُوا هَذِهِ -يَعْنِي الْوَلَايَةَ.
🔸امام باقر علیه السلام فرمود : «اسلام بر پنج پایه نهاده شده است : "نماز"، "زکات"، "روزه"، "حج" و "ولایت"، و هیچ یک از آنها آن گونه که "ولایت" مطرح شده است ، مطرح نگشته ، امّا مردم (یعنی سُنّیان) آن چهار را گرفتند و این-یعنی ولایت-را رها کردند».
📚اصول کافی ، ج ۲ ، ص ۱۸ ، ح ۳
@keyfonas
👌اساس اسلام محبت اهل بیت علیهم السلام است ...
◾️عَنِ النَّبِيِّ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِه : لِکلِّ شَئٍ أساسٌ و أساسُ الاِسْلامِ حُبُّنا أهْلَ الْبَيْتِ .
🔸پیامبر صلوات الله علیه و آله فرمودند : برای هر چيز پايه و اساسی است و اساس اسلام حبّ و دوستی ما اهل بيت است .
📚کافی ۲ / کتاب الایمان و الکفر ، باب نسبة الاسلام ، حدیث ۲.
@keyfonas
👌چقدر کم هستند حاجیان واقعی ...
◾️عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ يَعْنِي اِبْنَ كَثِيرٍ قَالَ : حَجَجْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا صِرْنَا فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ صَعِدَ عَلَى جَبَلٍ فَأَشْرَفَ فَنَظَرَ إِلَى النَّاسِ فَقَالَ مَا أَكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِيجَ فَقَالَ لَهُ دَاوُدُ الرَّقِّيُّ يَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ يَسْتَجِيبُ اللَّهُ دُعَاءَ هَذَا الْجَمْعِ الَّذِي أَرَى قَالَ وَيْحَكَ يَا أَبَا سُلَيْمَانَ إِنَّ اللّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ الْجَاحِدُ لِوَلاَيَةِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَعَابِدِ الْوَثَنِ الْخَبَرَ .
🔸ابن کثیر می گوید : با امام صادق سلام الله علیه به حج رفتم ، در میانه ی راه آن حضرت بالای کوهی رفت و به اطراف ، سپس به حاجیان نگاه کرد و فرمود : چه بسیار هستند کسانی که شیون و زاری می کنند ، و چقدر کم هستند حج گزاران واقعی . شخصی به آن حضرت گفت : ای پسر رسول خدا ! آیا خداوند دعای این جمعیت را که من می بینم ، مستجاب می کند ؟ امام صادق علیهالسلام فرمود : وای بر تو ! خداوند شرک ورزیدن به ذات مقدسش را نمی بخشد ، و منکر ولایت علی علیه السلام همچون بت پرست است .
📚بصائر الدرجات ، ج ۱ ، ص ۳۵۸ .
📚مستدرک الوسائل ج ۱ ، ص ۱۵۷ .
@keyfonas
👌فضایل امیرالمومنین علیه السلام از شمار شما خارج است ...
◾️قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله : مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ سلام الله علیه عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدْ أَنْزَلَهَا فِي الْقُرْآنِ أَكْثَرَ مِنْ أَنْ أُحْصِيَهَا فِي مَقَامٍ وَاحِدٍ فَمَنْ أَنْبَأَكُمْ بِهَا وَ عَرَّفَهَا فَصَدِّقُوه.
🔸رسول الله صلوات الله علیه و آله فرمودند : اى گروه مردم! به راستى فضائل على بن أبى طالب سلام الله علیه نزد خداوند است و آنها را در قرآن نازل فرموده ، و از شمار خارج است ، پس هر كه شما را به آنها خبر داد و آگاه ساخت او را باور نموده و تصديق كنيد .
📚الإحتجاج(للطبرسي) ج ۱ ص ۶۶
@keyfonas
گذری به شبهه ی باطل دشمن که ادعا می کند چرا خون می ریزید درخت بکارید:
امام علی بن ابی طالب (ع) در حدیثی زیبا خطبه رسول خدا (ص) در روز عید قربان را بازگو فرمودهاند.
امیرالمومنین امام علی فرمودند: شنیدم رسول خدا روز عید قربان، خطبه میخواند و میفرمود:
امروز ، روز «ثجّ» و«عجّ» است . ثجّ ، خون قربانی هاست كه میریزید. پس نیّت هركس صادق باشد، اولین قطره خونِ قربانی او كفّاره همه گناهان اوست.
و«عجّ»، دعا است. پس به درگاه خداوند دعا كنید، قسم به آن كه جان محمّد صلی الله علیه وآله در دست اوست، از اینجا هیچ كس بر نمی گردد، مگر آمرزیده شود، جز كسی كه گناه كبیره انجام داده و بر آن اصرار ورزد و در دل خود، تصمیم بر ترك آن ندارد.
متن حدیث:
الإمام علیّ علیه السلام: سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یَخطُبُ یَومَ النَّحرِ، وهُوَ یَقولُ : هذا یَومُ الثَّجِّ والعَجِّ، والثَجُّ: ما تُهریقونَ فیهِ مِنَ الدِّماءِ، فَمَن صَدَقَت نِیَّتُهُ كانَت أوَّلُ قَطرَةٍ لَهُ كَفّارَةً لِكُلِّ ذَنبٍ، والعَجُّ: الدُّعاءُ، فَعِجّوا إلَى اللّه، فَوَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لا یَنصَرِفُ مِن هذَا المَوضِعِ أحَدٌ إلاّ مَغفورًا لَهُ، إلاّ صاحِبَ كَبیرَةٍ مُصِرًّا عَلَیها لا یُحَدِّثُ نَفسَهُ بِالإِقلاعِ عَنها.
«کتاب"حج و عمره در قرآن و حدیث"،صفحه361
چرا قربانی طمع ها و نفوس شیطانی ووجدانهای باطل
وحریصی و احتکار های اقتصادی را
مطرح نمی کنید درخت را مطرح می کنید که یکی از روزهای اسفند ما به روز درخت کاری اختصاص دارد.
@keyfonas
بفرمایید روضه.....🍁
از روی سینه به عرش🕊
عبدالله بن حسن (ع) کودک 11 ساله یتیم امام مجتبی(علیه السلام) بود که همراه با امام حسین (ع) در کربلا حضور داشت
شیخ مفید چنین نقل می کند: پس از آن که «مالک بن نسر کندی» با شمشیرش به سرمبارک امام حسین(علیه السلام) زد، امام پارچه ای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامه ای بر کلاه خود بست. شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آنها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند.
عبدالله پسر امام مجتبی(ع) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و درخیمه گاه با زنان به سر می برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، ازخیمه گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(ع) رفت ودر کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به اورسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد.
امام حسین(ع) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید.»
آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می ورزید. او به عمه اش گفت: «والله لا افارق عمّی؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی شوم.
ناگاه «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می خواهی عمویم را بکشی؟»🍁
بَجر قصد ضربه زدن به امام را داشت.ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت. کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!» امام حسین علیه السلام اورا در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: "ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوند تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.
یکی از جاهایی که امام دست خود را به آسمان بلند کرد و به خدا گلایه کرد در همینجا بود
در این هنگام، حرمله تیری به سوی آن کودک انداخت و او را در آغوش عموی خویش به شهادت رساند🍂
ابوالفرج گوید: در نهایت عبدالله به دست «حرملة بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید.در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی عبدالله بن الحسن بن علی الزکی» وسپس بر قاتل او به نام «حرملة بن کاهل الاسدی» نفرین شده است.
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله الحسین علیه السلام💐
@keyfonas
صــــــــــلوات خاصه امام هشتم به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات👇
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ @keyfonas
چند وقت پیش ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ میلیارد ناقابل برداشت و رفت ودیگه هم برنگشت ..!!!!!!!
و اون یکی دوازده هزار ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ تومن ﮔﺮفت ﻭ ﺭفت ودیگه هم برنگشت!!!!!!
والان یکی دیگه 94هزارمیلیارد...!!!!!
وهیچکدومشون برنگشتن .....!!!!!!!!!!
اما...سی ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ، ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ، ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ میخواستن با جونشون ﻣﻌﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﻨﺪ....
یکیشون ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﻛﻪ رفتﺑﺮﮔﺸﺖ !!!!همه فکر کردن ترسیده !!
ﭘﻮﺗﯿﻦ ﻫﺎﺵ ﺭﻭدرآورد؛ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
« ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺕ ﮔﺮﻓﺘﻢ ؛نو حیفه ؛مال بیت الماله»ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺑﺮﻫﻨﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ اتفاقا ؛ اونم ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ....!!!!!!!
@keyfonas
🌺 #عاشقانه_همسر_شهید: 🌺
خواستگاری ما سنتی بود. زمانی که داشتیم با هم حرف میزدیم
خیلی برایم مهم بود که
کسی که میخواهم با او ازدواج کنم👫
از لحاظ دینی و ایمانی در درجهء بالایی باشد.
به محض اینکه نشستن،حرفی زدند که باعث شد از همان اول مهر و علاقهء شدیدی به ایشان پیدا کنم.
علی آقا یکی یکی ائمه را به مجلس خواستگاری مان دعوت کردند.و نام آنها را بردند.
در کمال تعجب به او نگاه میکردم😯😓
بعد روبه من کردند و گفتند شما هم ائمه را به این مجلس دعوت کنید.
اولش نمیدانستم چه بگویم ولی من هم مثل ایشان یکی یکی همه را دعوت کردم.
بعد هم از من تشکر کرد و گفت حالا در حضور صاحبان اصلی این سنت با شما سخن میگویم.
همسر یعنی همسفر تا بهشت...
به نقل ازهمسر شهید مدافع حرم
علی شاهسنایی 🌷
@keyfonas
مداحی شهید ابراهیم هادی🌷
و
خاطره خواب حضرت زهرا
شب بود. ابراهیم در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به مداحی کرد.صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود!
بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد.
آن شب قبل از خواب ابراهیم خیلی عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، این ها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم!
هر چه می گفتم: حرف بچه ها را به دل نگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت را بکن، امافایده ای نداشت.
آخر شب برگشتیم مقر، دوباره قسم خورد که: دیگر مداحی نمی کنم!
ساعت یک نیمه شب بود.خسته و کوفته خوابیدم.
قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد. چشمانم را به سختی باز کردم. چهره ی نورانی ابراهیم بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو الان موقع اذانه.
من بلند شدم. با خودم گفتم: این بابا انگار نمی دونه خستگی یعنی چی؟! البته می دانستم که او هر ساعتی بخوابد، قبل از اذان بیدار می شود و مشغول نماز.
ابراهیم دیگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا کرد.
بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا علیها سلام!!
اشعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه ی بچه ها را جاری کرد. من هم که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیش تر تعجب کردم! ولی چیزی نگفتم.
بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم. بین راه دائم در فکر کار های عجیب او بودم.
ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟!
گفتم: خب آره، شما دیشب قسم خوردی که... پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن.
بعد کمی مکث کرد و ادامه داد: دیشب خواب به چشمم نمی آمد، نیمه های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه ی طاهره علیها سلام تشریف آوردند و گفتند:
نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم.
هرکه گفت بخوان تو هم بخوان
دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی کردن ادامه داد.
کتاب سلام بر ابراهیم – ص 190
@keyfonas