فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸دوستان مهربان
💗صبح یکشنبه تون قشنگ
🌸نگاه اول صبحتون گرم
💗سـفره زنـدگیتون
🌸پـراز عـشق و آرامـش
💗زنگ صداتـون مهربانی
🌸و دلتـون از غصه عـاری
🔴گیف مذهبی
https://t.me/gifemazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢خوشبختی
حراج روزانه دنیاست
اینکه ما قدمی برنمیداریم
و قیمت پیشنهاد نمیکنیم
داستان دیگریست
خوشبختی پیداکردنی نیست
خوشبختی ساختنیست
💢سه پند لقمان به پسرش
در زندگی بهترین غذا را بخور
در بهترین رختخواب جهان بخواب
در بهترین خانه ها زندگی کن
پسر گفت
ما فقیریم چطور این کارها را بکنم
💢لقمان
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری
هر غذایی طعم بهترین غذای جهان را میدهد
اگر بیشتر کار کنی و دیرتر بخوابی
هر جا که بخوابی بهترین خوابگاه جهان است
و اگر با مردم دوستی کنی
در قلب آنها جای میگیری
و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست
🔴گیف مذهبی
https://t.me/gifemazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیشتر مشکلات زندگیمان از
آنجا شروع میشود که
ما نه برای خودمان بلکه برای آدم های اطراف مان زندگی می کنیم
لباس میپوشیم که مد باشد
در رشته ای درس میخوانیم که
کلاس داشته باشد
با کسی ازدواج می کنیم
تا دهان مردم را ببندیم
بچه دار می شویم که
برایمان حرف در نیاورند
جوری زندگی میکنیم که
فقط دیگرانو راضی کنیم
برای مردم زندگی کردن یعنی
برده و غلام بودن
برای مردم زندگی کردن یعنی
خودتو به حساب نیاوردن
برای مردم زندگی کردن یعنی
کوچک بودن
برای مردم زندگی کردن یعنی
مرگ تدریجی
خودت باش
خودتو هر طوری که هستی
قبول داشته باش
به خودت افتخار کن
چون واقعا گوهری در وجودت هست
که اگه پیداش کنی باور دارم که
جهان سر تسلیم و تحسین
در برابرت فرود می آورند
فقط کافیه که از امروز خودت باشی
در دفترچه ی حال خوبت بنویس که
من از امشب میخوام که خودم باشم و هر جوری که هستم خودمو قبول دارم
🔴گیف مذهبی
https://t.me/gifemazhabi
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺ســلام صبحتون زیبـا
♥️صبحتون به شادی
🌺و پـراز عطر دعـا
♥️روزتـان را به شکرانه
🌺هرآنچه خدا داده آغاز کنید
♥️الـهـی
🌺حـال دلتـون خـوب
♥️لحظه های عمرتون شیرین
🌺کارتون پـر رونق و سـایـه
♥️زندگیتون خوشبختی باشـه
🔴گیف مذهبی
https://t.me/gifemazhabi
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹خدایا..
♥️دوستانی دارم
🌹مرامشان چون دریا پربار
♥️وجودشان چون کوه استوار
🌹قلبشان چون گل زیبا
♥️بودنشان چون باران دوستداشتنی
🌹پناهشان باش
♥️دعاهایشان رامستجاب گردان
🌹و به آرزوهای زیبایشان برسان
🔴گیف مذهبی
https://t.me/gifemazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸يک سبـد عشـق
💖يک دنيـا زیبـایی
🤍يک آسمان لطف خداوند
🌸یک لب خنـدان
💖یک دل شـاد
🤍یه خونه ی دل پر از صفا
🌸آرزوی قلبی من برای شما
💖یکشنبه تون شـاد و پراز موفقیت
🤍در پنــاه خداونــد باشیــــد
🔴گیف مذهبی
https://t.me/gifemazhabi
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸در این ظهر زیبای تابستانی
🌹براتـون
🌸یک دنيا لبخنـد
🌹یک دنیا شادی
🌸و لحظاتی سرشاراز آرامش
🌹آرزو میکنم
🌸ظهرتون به شـادی
🌹دلتـون پراز مهربانی
🌸ظهر تابستانیتون دل انگیز
🔴گیف مذهبی
https://eitaa.com/kgifemazhabi
💢در یک جنگل پر درخت و زیبا شیر و گرگ و روباه زندگی
می کردند آنها کم کم با هم دوست شدند گرگ و روباه با هم کنار جوی آب زندگی می کردند شیر هم که سلطان جنگل بود برای زندگی یک غار را در وسط جنگل انتخاب کرده بود گرگ و روباه با هم برای شکار کردن می رفتند اما معمولا شکار درست و حسابی گیرشان نمی آمد.شیر هروقت برای آب خوردن کنار جوی می رفت گرگ و روباه را می دید او معمولا شکارهایی را که می گرفت کنار جوی آب می آورد و همانجا می خورد گرگ و روباه هم سلامی به شیر
می کردند شیر می دانست بعد از رفتن او گرگ و روباه باقی مانده غذای او را
می خورند
یک روز وقتی غذایش را تمام کرد به گرگ و روباه که داشتند او را نگاه
می کردندگفت نترسید بیایید بقیه غذا را بخوری من سیر شدم
امروز تا اینجا روانخوانی شود
گرگ و روباه با خوشحالی به سمت غذا آمدند و باقی مانده غذای شیر را خوردند بعد از اینکه غذایشان تمام شد شیر به آن ها گفت می دانمکه شما دو تا به اندازه من قدرت ندارید و همیشه
نمی توانید غذای درست و حسابی گیر بیاورید از این به بعد اگر دلتان بخواهدمی توانید همراه من به شکار بیابید تا بتوانید هر روز غذای حسابی بخورید
گرگ و روباه از این پیشنهاد شیر خوشحال شدند و قبول کردند که از آن به بعد همراه شیر به شکار بروند از فردای آن روز هر سه با هم به شکار
می رفتند
روزی از روزها آن سه برای شکار به کوهی رفتند و توانستند با همکاری هم سه حیوان را شکار کنند آن ها یک گاو کوهی یک بز کوهی و یک خرگوش شکار کردند هر سه خوشحال از اینکه غذای درست و حسابی می خورند به جنگل برگشتند تا به حال پیش نیامده بود که در یک روز سه تا حیوان بتوانند شکار کنند. آن ها همیشه یک یا دو تا حیوان شکار می کردند که شیر آن را می خورد و باقی مانده اش را گرگ و روباه
می خوردند به همین خاطر گرگ و روباه وقتی توانستند در یک روز سه تا حیوان شکار کنند خیلی خوشحال بودند آن سه شکارها را به دندان گرفتند و کنار جوی آب رفتند توی راه گرگ آرام به روباه گفت درست است که شیر سلطان جنگل است اما باید سهمیه غذای ما را بدهد نمی شود که همیشه اضافه غذای شیر را بخوریم ما با هم شکار کردیم پس به هر کداممان یکی از این حیوانات می رسد
روباه گفت هیس ساکت باش اگر شیر حرف هایت را بشنود هیچکدام از آن شکارها را به ما نمی دهد او بزرگتر و سلطان جنگل است بهتر است احترامش را نگه داریم و اجازه بدهیم خودش هر طور که دوست دارد غذا را بین ما تقسیم کند. او به اندازه شکمش می خورد و بقیه اش در هر حال برای ما می ماند شیر که متوجه پچ پچ های گرگ و روباه شده بود فهمید که آن ها درباره چه چیزی حرف می زنند
او به گرگ گفت ای گرگ امروز تو این شکارها را بین ما تقسیم کن گرگ که ازحرف شیر خوشحال شده بود به جای اینکه احترام سلطان جنگل را نگه دارد و بگوید هرچه شما دستور بدهید اطاعت می کنیم به شیر گفت تو چون از من و روباه بزرگتر هستی گاو کوهی مال تو باشد من همچون از روباه بزرگتر هستم بزکوهی مال من باشد و خرگوش هممال روباه
شیر که از حرف های گرگ و گستاخی او ناراحت شده بود به گرگ حمله کرد و گفت ای گستاخ و پررو من یک ذره هم از این شکارها به تو نمی دهم از پیش ما برو دیگر حق نداری در این جنگل زندگی کنی
گرگ از اینکه به حرف روباه گوش نداده بود پشیمان شد و سرش را پایین انداخت و از جنگل رفت بعد شیر به روباه گفت حالا تو این شکارها را تقسیم کن. روباه که سرنوشت گرگ را دیده بود به شیر گفت قربان شما سلطان جنگل هستید. من در حضور شما بی احترامی نمی کنم و چیزی از این شکارها را برای خودم بر نمی دارم این گاو چاق کوهی برای صبحانه شما باشد این بز کوهی برای ناهار و این خرگوش هم برای شام شما.
شیر از این تقسیم روباه خوشحال شد و گفت به به خیلی خوب قسمت کردی بگو ببینم این قدر خوب تقسیم کردن را از کجا یاد گرفتی
روباه گفت از سرنوشت گرگ بیچاره
شیر گفت حالا که تو ادب داشتی و در حضور سلطان جنگل گستاخی نکردی من هر سه این شکارها را به تو می دهم و خودم به کوه می روم و دوباره شکار
می کنم از این به بعد تو مشاور و دوست نزدیک من هستی شیر به طرف کوه رفت روباه دور شدن شیر را تماشا کرد او خوشحال بود از اینکه احترام بزرگ تر را نگه داسته بود و همین باعث شد چیزی را از دست ندهد و چیزهای بیشتری هم به دست بیاورد شیر حالا او را دوست نزدیک خودش می دانست
#مثنوی_معنوی
📕داستانهای کوتاه
🔴گیف مذهبی
https://eitaa.com/kgifemazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸دوست خوبم
🤍دنیا را برایت
🌸شـاد شـاد
🤍وشـادی را برایت
🌸دنیـا دنیـا
🤍آرزو دارم
🌸این گلهای زیبا
🤍تقدیم به همه شما خوبان
🔴گیف مذهبی
https://eitaa.com/kgifemazhabi