این داستانو گفتم
به عنوان یه نمونه
که بدونیم امتحان و مأموریت
حتما تر و تمیز و جذاب نیس
و هر نوع اتفاقی میتونه باشه👌✅
مـهم اینه که هـوشـیار باشـیم
و توی هرلحظه، بهترین تصمیم رو بگیریم💪
این کوله رو نگه میدارم
بازم به امیدخدا باهاش میرم کربلا
تا دیگه کسی وسواسبازی درنیاره😌💪
روی هرچی حساس باشین
سرتون میاد. یادتون باشه👌
بچه که بودم
و #نماز رو شروع کردم
تقریبا مهمترین دغدغهم نماز بود
یه ساعتِ رومیزی داشتیم⏰
که هر زمانی کوک میکردیم
الله و اکبرِ اذون رو میگفت و
اونقد تکرار میکرد تا خاموش بشه
من «اَ» نگفته بیدار میشدم
و قطع میکردم😇
بعدش اون خراب شد
و موبایل هم که نداشتیم
اما یه ساعت مچی داشتم
که زنگ میزد و یه صدای کمی داشت
ساعت رو درمیاوردم و
میذاشتم روی بالش و کنار گوشم🥱
که حتما صداشو بشنوم🔊
چنتا سوره هم میخوندم
که حتمااااااااا بیدار بشم🧎🏻
تلویزیون که فوتبال میدیدیم⚽️
بیشتر از نتیجهٔ بازی
نگران نماز بازیکنا بودم...🙂
میگفتم ینی الان مطمئن باشم
که بین دونیمه همه خوندن؟؟
یه نفر که میگفت صبح صدام کن
دیگه اونقد مینشستم تا بیدارشه🌷
خدا به هممون
توفیق نماز مؤدبانه عنایت کنه🤲
خانه ادب🏠 | مهدی حامدی
این کوله رو نگه میدارم بازم به امیدخدا باهاش میرم کربلا تا دیگه کسی وسواسبازی درنیاره😌💪 روی هرچ
از هرچی بـدمــون بیـاد
سرمون میاد
نه از روی بدشانسی یا لجبازیِ دنیا
بلکه بخاطر سیستم امتحان دنیا
که دنبال رفع عیبهامون هس🙃