📌خاطره ناب از *حاج قاسم*... از زبان خلبان اسداللهی✈️
1 قسمت اول
🔶خرداد سال ۹۲ قرار بود با هفت تُن بار ممنوعه به سمت دمشق پرواز کنیم. علاوه بر بار، تقریباً ۲۰۰ مسافر هم داشتیم که حاج قاسم یکیشان بود. حاجی مرا از نزدیک و به اسم میشناخت. طبق معمول وارد هواپیما که شد اول سراغ گرفت خلبان پرواز کیه؟ گفتند اسداللهی. صدای حاج قاسم را که گفت "امیر" شنیدم و پشت بندش دَرِ کابین خلبان باز شد و خودش در چارچوب در جاگرفت. مثل همه پروازهای قبلی آمد داخل کابین و کنارم نشست. زمان پرواز تا دمشق تقریباً دو ساعت و نیم بود. این زمان هر چند کوتاه بود ولی برای من فرصت مغتنمی بود که همراه و هم صحبتش باشم. تقریباً ۷۰ ، ۸۰ مایل مانده به خاک عراق قبل از اینکه وارد آسمان عراق شویم باید از برج مراقبت فرودگاه بغداد اجازه عبور میگرفتیم. اگر اجازه میداد اوج می گرفتیم. و بعد از گذشتن از آسمان عراق بدون مشکل وارد سوریه می شدیم. گاهی هم که اجازه نمی دادند ناگزیر باید در فرودگاه بغداد فرود میآمدیم و بار هواپیما چک می شد و دوباره بلند میشدیم. اگر هم بارمان مثل همین دفعه ممنوع بود اجازه عبور نمی گرفتیم از همان مسیربه تهران بر می گشتیم. آن روز طبق روال اجازه عبور خواستم، برج مراقبت به ما مجوز داد و گفت به ارتفاع ۳۵ هزار پا اوج گیری کنم. با توجه به بار همراهمان نفس راحتی کشیدم و اوج گرفتم. نزدیک بغداد که رسیدیم، برج مراقبت دوباره پیام داد. عجیب بود! از من میخواست هواپیما را در فرودگاه بغداد بنشانم. با توجه به اینکه قبلا اجازه عبور داده بودند شرایط به نظرم غیر عادی آمد. مخصوصاً اینکه کنترل فرودگاه دست نیروهای آمریکایی بود. گفتم:" با توجه به حجم بارم امکان فرود ندارم. هنگام فرود چرخهای هواپیما تحمل این بار را ندارد. مسیرم را به سمت تهران تغییر می دهم." به نظرم دلیل کاملاً منطقی و البته قانونی بود اما در کمال تعجب مسئول مراقبت برج خیلی خونسرد پاسخ داد: نه اجازه بازگشت ندارید در غیر اینصورت هواپیما را می زنیم!
🔶من جدای از هفت تُن بار، حجم بنزین هواپیما را که تا دمشق در نظر گرفته شده بود محاسبه کرده بودم تا به دمشق برسیم بنزین می سوخت و بار هواپیما سبک تر می شد. تقریباً یک ربع با برج مراقبت کلنجار رفتم، اما فایده نداشت. بی توجه به شرایط من فقط حرف خودش را می زد. آخرش گفت: آنقدر در آسمان بغداد دور بزن تا حجم باک بنزین هواپیما سبک شود. حاج قاسم آرام کنار من نشسته بود و شاهد این دعوای لفظی بود. گفتم: حاج آقا الان من میتونم دو تا کار بکنم، یا بی توجه به اینها برگردم که با توجه به تهدید شان ممکنه ما رو بزنن، یا اینکه به خواسته شان عمل کنم. حاج قاسم گفت: کار دیگه ای نمیتونی بکنی؟ گفتم: نه. گفت: پس بشین! آقای رحیمی مهندس پروازمان بین مسافرها بود، صدایش کردم. داخل کابین گفتم؛ لباس هات رو در بیار. به حاج قاسم هم گفتم: حاج آقا لطفاً شما هم لباس هاتون رو در بیارید. حاج قاسم بی چون و چرا کاری که خواستم انجام داد. او لباس های مهندس فنی را پوشید و رحیمی لباس های حاج قاسم را. یک کلاه و یک عینک هم به حاجی دادم.
از زمین تا آسمان تغییر کرد. و حالا به هر کسی شبیه بود الا حاج قاسم. رحیمی را فرستادم بین مسافرها بنشیند و بعد هم به مسافرها اعلام کردم: برای مدت کوتاهی جهت برخی هماهنگی های محلی در فرودگاه بغداد توقف خواهیم کرد. روی باند فرودگاه بغداد به زمین نشستیم. ما را بردند به سمت "جت وی" که خرطومی را به هواپیما می چسبانند. نیم ساعت منتظر بودیم، ولی خبری نشد. اصلاً سراغ ما نیامدند. هر چه هم تماس می گرفتم می گفتند صبر کنید...
بالاخره خودشان خرطومی را جدا کردند و گفتند استارت بزن و برو عقب و موتورها را روشن کن و دنبال ماشین مخصوص حرکت کن. هرکاری گفتند انجام دادم. کم کم از محوطه عادی فرودگاه خارج شدیم، ما را بردند انتهای باند فرودگاه جایی که تا به حال نرفته بودم و از نزدیک ندیده بودم. موتورها را که خاموش کردم، پله را چسباندند. کمی که شرایط را بالا و پایین کردم به این نتیجه رسیدم که در پِیِ حاج قاسم آمده اند. به حاجی هم گفتم، رفتارش خیلی عادی و طبیعی بود. نگاهم کرد و گفت: تا ببینیم چه میشه. به امیر حسین وزیری که کمک خلبان پرواز بود گفتم: امیرحسین! حاجی مهندس پرواز و سر جاش نشسته! تو هم کمک خلبانی و منم خلبان پرواز. من که رفتم، دَرِ کابین رو از پشت قفل کن. بعد هم با تاکید بیشتر بهش گفتم: این "در" تحت هیچ شرایطی باز نمی شه، مگه اینکه خودم با تو تماس بگیرم.
🔶از کابین بیرون آمدم. نگاهم روی باند چرخید. سه دستگاه ماشین شورلت ون، به سمت ما می آمدند. دو تایشان، آرم سازمان اف بی آی آمریکا را داشتند و یکی شان آرم استخبارات عراق را. شانزده، هفده آمریکایی و عراقی از ماشین ها پیاده شدند و پله ها رابالا آمدند و توی پاگرد ایستادند. برایشان آب میوه ریختم و سر حرف را باز کردم.
@khabaretaze
2⃣ قسمت دوم خاطره خلبان از سردار سلیمانی:
به زبان انگلیسی کلی تملقشان را گفتم و شوخی کردم و خنداندمشان تا فقط حواسشان را از سمت کابین پرت کنم.
سه چهار نفرشان که دوربین های بزرگ فیلمبرداری داشتند وارد هواپیما شدند. توی هر راهرو هواپیما دو تا دوربین مستقر کردند. بعد هم یکی یکی لنز دوربین را روی صورت مسافر ها زوم می کردند.رفتارشان عادی نبود. به نظرم داشتند چهره ی مسافران پرواز را اسکن می کردند و با چهرهای که از حاج قاسم داشتند تطبیق می دادند. این کارها یک ربع، بیست دقیقه ای طول کشید و خواست خدا بود که فکرشان به کابین خلبان نرسید. آمریکایی ها دست از پا درازتر رفتند و عراقیها ماندند. تا اینکه گفتند: زود در "کارگو" را باز کن تا بار رو چک کنیم. نفسم بند آمد. خیالم از حاج قاسم تا حدودی راحت شده بود، اما با این بار ممنوعه چه کار باید می کردم؟! این را که دیگر نمی شد قایم یا استتارکرد. مانده بودم چطور رحیمی را بفرستم کارگو را باز کند؟ این جزو وظایف مهندس فنی پرواز بود، اما رحیمی که لباس شخصی تنش بود هم مثل بید می لرزید، منم بلد نبودم. دیدم چارهای برایم نمانده، خودم همراهشان رفتم. از پله ها بالا رفتم و از روی دستورالعملی که روی در کارگو نوشته بود در را با زحمت و دلهره باز کردم. یکی شان با من آمد یک جعبه را نشان داد و گفت: این جعبه رو باز کن... سعی کردم اصلا نگاش نکنم. قلبم خیلی واضح توی شقیقه هایم می زد. حس میکردم رنگ به رویم نمانده. دست بردم به سمت جیب شلوارم، کیف پولم را بیرون کشیدم و درش را باز کردم و دلارهای داخلش را مقابل چشمش گرفتم. لبخند محوی روی لبش آمد و چشمکی حواله ام کرد. نمیدانم چند تا اسکناس بود همه را کف دستش گذاشتم، او هم چند عکس گرفت و گفت بریم...
🔶روی باند فرودگاه دمشق که نشستیم، هوا گرگ و میش بود. حاجی رو به من گفت: امیر پیاده شو. پیاده شدم و همراهش سوار ماشینی که دنبالش آمده بود شدیم. رفتیم مقرشان توی فرودگاه. وقت نماز بود. نمازمان را که خواندیم گفت: کاری که بامن کردی کی یادت داده؟ گفتم: حاج آقا من ۶۰ ماه توی جنگ بوده ام این جورکارها رو خودم از برم...
قد من کمی از حاجی بلندتر بود، گفت: سرت رو بیار پایین. پیشانی ام را بوسید و گفت: اگرمن رئیس جمهور بودم مدل افتخار گردنت می انداختم. گفتم: حاج آقا اگه با اون لباس میگرفتنتون قبل از اینکه بیان سراغ شما، اول حساب من رو میرسیدند، اما من آرزو کردم پیشمرگ شما باشم...
تبسم مهربانی کرد و اشک از گوشه ی گونه هاش پایین افتاد.
♦️راوی کاپیتان امیر اسداللهی خلبان هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی ماهان.
@khabaretaze
@khabaretaze
⭕️ یه پیشنهاد برادرانه با اصلاح طلبا دارم!
میدونم عاشق قدرتید
ولی یه دوره، فقط یه دوره ریاست جمهوری رو بیخیال شید
یکی دیگه بیاد
یکم کار کنه،سهام عدالتی به ملت بده ،مسکن مهری بسازه ، زیرساخت بسازه...
برای خودتونم بهتره
بعد دوباره شما بیایید برجام بازی و بتن ریزی کنید.
بالاخره یه چیزی باید بسازیم که شما توش بتن بریزید!
#کاملا_جدی
🔴 بیداری ملت
@bidariymelat
@bidariymelat
🔺پسری که قرار است زین پس او مرد خانه باشد
و از الان هم حواسش به تابوت پدر هست، هم مواظب خواهر...
🔹پیکر شهید مدافع حرم جواد الله کرم پس از گذشت چهار سال طی عملیات تفحص در منطقه خانطومان کشف و هویتش شناسایی شد
@khabaretaze
🔴روایت نوری مالکی از خرید تسلیحات آمریکایی....
🔹به برادرانی که با آمریکا مشغول #مذاکره هستند نصیحت میکنم مراقب باشید، خرید سلاح از آمریکا فرآیند سادهای نیست مثل باقی کشورها نیست که یک تعداد تانک از آنها بخریم خرید سلاح از #آمریکا یک پروسه سیاسی-تجاری طولانی است...
🔸در دوره دولتم منتظر ارسال محموله دوم اف-۱۶ های آمریکا بودیم گفتند بدون موافقت مسئول سیاست خارجی کنگره این معامله انجام نمیشود، بروید او را قانع کنید، فردی به نام منندز بود رفتم... به من گفت من موافقت نمیکنم! از کجا معلوم با این جنگندهها اسرائیل را نزنی؟ کردستان را نزنی؟!..
🔹اینگونه با ما رفتار میکردند اگر در پرونده #داعش این توطئهها نبود برای شکست نیروی قویتر از داعش هم آمادگی داشتیم اما اجازه ندادند از خودمان دفاع کنیم در آن زمان وقتی به بن بست رسیدیم به #مسکو رفتم و با پوتین ملاقات کردم گفتم شرایطمان سخت است، ارسال تمام سلاحها به عراق را متوقف کردهاند، جنگندهها تانکها و... گفت از من چه میخواهی؟!
🔸گفتم هلیکوپتر به ما بفروشید، میل ۲۸، میل ۳۵، اینها که جدید بود و کارایی مشابه آپاچی داشت گفت باید تولید شوند اما از او خواستم از انبار تسلیحات روسیه به ما بفروشد و پوتین هم موافقت کرد...
🔹رفتار سیاسی در کار نبود، به کشوری که در معرض خطر جدی تروریسم قرار داشت فورا سلاح را فروخت خاطرم هست به #کویت سفر کرده بودم و ملاقاتی با نخست وزیر اسبقشان داشتم گفت شنیدهام میخواهید اف-۱۶ از آمریکا بخرید، نصیحت میکنم معامله را فسخ کنید پرسیدم چرا؟ گفت به ما اف-۱۸ فروختهاند این جنگندهها هم هیچ پروازی ندارند...
🔸اما هر ماه تیم جدیدی از آمریکا میآید و به عناوین مختلف برای رسیدگی به جنگندهها از ما N میلیون دلار میگیرند حساب و کتاب دقیقی ندارد آخرین بار گفتم اینها را ببرید ما نمیخواهیم، به خودتان بخشیدیم ببرید جنگندههایتان را...
💬 سیاوش فلاحپور
@khabaretaze
⚠️ مسئولان بیدار شوید پیش از آنکه مردم بیدارتان کنند ⚠️
جعفر محمدی، مدیرمسئول عصرایران نوشت:
قیمت دلار به 18 هزار و 20 تومان رسید و دولت همچنان در برابر سقوط ارزش پول ملی منفعل است. این رقم نجومی در حالی در پایان معاملات روز پنجشنبه 22 خرداد 99 به ثبت رسید که بر خلاف دفعات گذشته که افزایش قیمت ارز ناشی از تلاطمات بازار و دلال بازی بود، بازار ارز در وضعیت عادی است. حتی به خاطر وضعیت مرزها (ناشی از کرونا) تقاضای ارز اندک مسافرتی نیز وجود ندارد.
درست است که به خاطر تحریم ها و نزدیک به صفر شدن درآمد ارزی کشور، در حال حاضر تقریباً دلاری وارد کشور نمی شود ولی از سوی دیگر نیز به کاهش شدید واردات، خروج دلار نیز کمتر از گذشته شده است. به بیان دیگر، در حال حاضر که تبادلات بین المللی ایران اعم از واردات و صادرات به حداقل ممکن رسیده است، توجیهی برای این قیمت نجومی وجود ندارد.
لذا مردم حق دارند دولت را مورد انتقاد قرار دهند و رئیس جمهور، وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی را مخاطب قرار دهند و با نگرانی بپرسند که علت این لجام گسیختگی چیست و تا کجا باید شاهد سقوط ارزش پول ملی و فقیرتر شدن شان باشند؟!
قیمت دلار، شاید برای برخی صرفاً یک عدد باشد یا بعضی را به وجد آورد ولی برای اغلب مردم یعنی سخت تر شدن معیشت. پدری را در نظر بگیرید که می خواهد برای دختر دم بخت اش جهیزیه تهیه کند و هر بار که پولی جمع می کند تا یکی از اقلام اساسی مانند یخچال را بخرد، با جهش قیمت نسبت به مراجعه قبلی اش مواجه می شود و ناامید و شرمسار به خانه بر می گردد. آیا او و امثال او که دهها میلیون نفرند، حق ندارند نسبت به دولتمردان شان معترض و بدبین باشند؟
آیا واقعاً آقای روحانی، اعضای کابینه اش و دیگر مسوولان می دانند قیمت ها در همین 3 - 2 سال اخیر چند برابر شده است؟ همین یخچال که مثالش را زدیم تا 5 برابر افزایش قیمت داشته است و صحبت یک قِران و دو ریال هم نیست و پای عددهای میلیونی که چندین برابر حقوق یک کارمند معمولی است در میان است.
مگر نه این است که حکومت ها مسوول تامین امنیت مردمان شان هستند و مگر نه این است که امنیت اقتصادی یکی از ارکان امنیت ملی است؟ اصلاً مسؤولان ما می دانند که مردم چگونه زندگی می کنند؟ نان شب و فرش زیر پا و سقف بالای سرشان را چگونه تامین می کنند؟البته که مسؤولانی که معیشت شان همانند اکبر طبری و امثال اوست و میلیارد، برایشان پول خرد است و دوستانی دارند که حتی سند لواسان را نیز به اسم شان بزنند، چه می فهمند حال مردی که دینام کولر آبی اش سوخته و خانواده اش در گرما مانده اند و او در این هوای گرم چند روز است دنبال جایی می گردد که 100 هزار تومان ارزان بفروشند؟
چه می فهمند حال خانواده ای مریض دار را که هر بار با قیمت های جدید داروها مواجه می شوند و بیمناک آینده بیمارشان می شوند؟چه می فهمند حال مستاجری را که هر سال باید خانه کوچک تری را در محله فقیرتر اجاره کند؟
هشدار به همه مسؤولان، که مردم تا جایی می توانند در هزینه ها صرفه جویی کنند، تا جایی می توانند قرض کنند، تا جایی می توانند ماشین و لوازم خانه شان را بفروشند و خرج خورد و خوراک و درمان و پوشاک کنند و... ولی از یک جا به بعد، دیگر چیزی برای از دست دادن باقی نمی ماند و آن گاه خیلی ها ترجیح خواهند داد به جای شرمساری هر روزه پیش بچه هایشان، دست به اعتراض بزنند و نان بخواهند.دولت، مجلس، قوه قضائیه و سایر نهادهای حاکمیتی بدانند که فقیرتر شدن مردم، به معنای آسیب پذیر شدن جامعه و حکومت است. انهدام طبقه متوسط و سوق دادن آن به سمت دره های فقر، مصداق بارز اقدام علیه امنیت ملی است.
پیامبر اسلام فرمودند: کاد الفقر ان یکون کفرا (نزدیک است که فقر به کفر بینجامد) ؛ فقری که ممکن است حتی به کفر خدا هم منجر شود، آیا نمی تواند به حوادث دیگری هم بینجامد؟
مسوولان جمهوری اسلامی ایران! بیدار شوید قبل از آن که به گونه ای بیدارتان کنند که دیگر خیلی دیر شده باشد!
@khabaretaze
@khabaretaze
📍سهرقمی شدن قربانیان کرونا؛ ارمغان ستاد "تک نفره مقابله با کرونا" به ریاست حسن روحانی/لجبازی روحانی با وزارت بهداشت به قیمت جان مردم تمام میشود
🔹در دو روز گذشته، برای اولین بار پس از پشت سر گذاشتن دوران اوج کرونا در فروردینماه، بار دیگر تعداد قربانیان این ویروس در کشور سه رقمی شد و 107 نفر از مبتلایان جان خود را از دست دادند.
این اتفاق تلخ در شرایطی رخ داد که از هفتهها قبل مسوولان وزارت بهداشت نسبت به هرگونه سهل انگاری در ادامه قرنطینه هوشمند و فاصلهگذاری تاکید کرده بودند و نسبت به احتمال بازگشت به دوران پیک بیماری، هشدار دادند.
🔸هنوز قسم و التماس وزیر بهداشت در مقابل حسن روحانی در خاطر هست که در ستاد ملی #کرونا و در برابر اصرارهای روحانی بر برداشتن هرچه سریعتر محدودیتها هشدار داد "این ویروس مثل مسابقه کشتی که با امتیاز جلو هستید، ناگهان شما را خاک میکند".
چه بر سر ستاد ملی مقابله با کرونا آمد؟
🔹براساس اخبار رسیده، حسن #روحانی در هفتههای پس از فروکش کردن پیک کرونا در کشور، و پس از غیبت و کمکاریهای طولانی، ناگهان پروسه سلب اختیار از ستاد ملی را آغاز کرد.
روحانی با تصور اینکه از بحران کرونا عبور کردهایم، در قامت یک ناجی وارد میدان شد و مدیریت دوران پساکرونا و بازگشاییها را رأسا و بدون مشورتپذیری از مجموعه وزارت بهداشت بر عهده گرفت.
🔸رئیس جمهور در هفتههای اخیر، صرفا در جلسه ستاد کرونا وزارت بهداشت را در جریان تصمیمات جدید برای بازگشایی میگذاشت و در مواردی حتی اجازه اظهارنظر به وزیر بهداشت در این جلسه نیز داده نشده است. بدین ترتیب عملا سعید #نمکی از جلسه ستاد حذف شد.
🔹قدم بعدی روحانی، محدودیت و ممنوعیت در اطلاعرسانی وزارت بهداشت بود. با دستور روحانی، هرگونه اطلاعرسانی درباره مخاطرات ویروس کرونا برای سلامت مردم و پخش پیامهای هشدارآمیز ممنوع و فقط اطلاعرسانی درباره عوارض کرونا بر بخشهایی غیر از سلامت، مجاز اعلام شد.
🔸این درحالی بود که کیانوش #جهانپور (درحالی که وزارت ارشاد مسوولیت اطلاعرسانی ستاد ملی کرونا را بر عهده داشت) به عنوان سخنگوی وزارت بهداشت، ناخواسته و تحمیلی، سخنگوی ستاد هم شد و مجموعه دولت (واعظی - ربیعی - خدادی و معزی) از اعلام تلفات و آمار مبتلایان در اوج بیماری، خودداری کردند.
🔹هرچند روحانی قصد داشت در دقیقه نود به عنوان ناجی و قهرمان محدودیتهای اعمال شده را یکی یکی لغو کند و اوضاع را عادی جلوه دهد، اما به نظر میرسد همان مثال وزیر بهداشت در حال وقوع است و در شرایطی که با امتیاز در حال شکست کرونا بودیم، حالا در آستانه ضربه فنی و شکست قرار داریم.
🔸قطعا، سه رقمی شدن آمار قربانیان تنها یکی از خروجیهای "تک نفره شدن" ستاد ملی مقابله با کرونا است که روحانی باید برای آن در مقابل مردم پاسخگو باشد./رزنانس
@khabaretaze
🔸️محاکمهیِ مرتبطین اصلی آمدنیوز!
♦️حالا که دادگاه، روحالله زم مدیر کانال #آمد_نیوز رو محاکمه کرده؛ الان وقتشه مطالبه بشه که مرتبطین اصلی در دولت و برخی سلبریتیهایِ مزدور هم محاکمشون کمکم آغاز بشه...
@khabaretaze
⚫ به علل متعدد کرونا در کشور ما در حال برگشتن است
۱.ضد عفونی کردن اماکن عمومی دیگر با حساسیت و وسواس قبلی انجام نمیشود
۲.در ورودی متروها ..قطارها .اتوبوس ها.. فرودگاها و فروشگاههای زنجیره ای وادارات دولتی..و بیمارستانها و مدارس و دانشگاه ها باید ضد عفونی کردن دستهای مراجعین اجباری و ورود بدون ماسک ممنوع میشد که نشد... ".اینکار با هزینه مکان ذکر شده شده و حتما توسط نیروی انتظامی "پلیس کنترل بهداشت" باید صورت میگرفت تا از اجرای دقیق آن اطمینان حاصل میشد ..
۳.مراسمات عزاداری و جشن های محلی و خانوادگی بدون رعایت اصول فاصله گذاری اجتماعی ممنوع نشده و کنترلی صورت نگرفته...
۴.محتوای برنامه های صدا و سیما و تبلیغات واز جمله آگهی های بازرگانی متاسفانه به طور ناگهانی و سریع از موضوع کرونا فاصله گرفته و صدا و سیما حتی زودتر از بقیه سازمانها به استقبال شرایط وضعیت سفید بهداشتی کاذب رفته...
۴.و از همه بدتر چند صدایی و عدم هماهنگی پیامهای ارسال شده از مسئولین رده بالای بهداشتی و دولتی در قبال کرونا که همدلی و انسجام ملی را در مبارزه با آن تضعیف کرده و باعث حساسیت زدایی بیصدایی در کل جامعه شده است...
@khabaretaze
🔴دستمزد شگفتانگیز سبلریتیها و اینفلوئنسرها برای بازی در تیزرهای تبیلغاتی
از دستمزد ده میلیاردی نوید محمدزاده تا دستمزد ۸۰ میلیونی دانیال خیرخواه برای یک ویدئوی اینستاگرامی!
جالبه بدونید هنرمندارو از پرداخت مالیات معاف کردن.
@khabaretaze
شهادت امام جعفر صادق.mp3
14.59M
🔈 امام صادق، امام تمدن ساز
✅ نقش و جایگاه منحصر به فرد امام جعفر صادق( علیه السلام) در پایه ریزی حکومت و تمدن جهانی اسلامی.
✅ امام جعفر صادق (علیه السلام): چقدر دوست داشتم با تازیانه برسرجوانان شیعه بزنم تا در دینشان فقیه بشوند، یعنی علم دینشان را عمیق بشناسند!
🔷 حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
🗓 تیرماه ماه سال ۱۳۹۵
@khabaretaze