🌷آیت الله فاطمــےنیـا :
عزيزاناگر #لطيف نباشيد هـيچ
چـيز نصـــيبتان نمـــيشود خود را
معـــطل نڪنيد!
به حضرت زهـــرا سـلاماللهعليها
قســـــم تا لطـــيف نشــــويد چيـــزی
گيرتان نمیآيد از #خانه شـروع
ڪنيد و با خشــــم و غـــضب تـــن
خانواده را نلرزانيد.
⇩⇩⇩
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
ضعــــیف ترین ڪلمه #حـــــسرت
است آن را نخور تواناتــرین ڪلمه
#دانــــش است آن را فراگــــــــیر.
محڪم تــــرین ڪلمه #پشـتڪار
است آن راداشته باش سستترین
ڪلمه شانس است به #امـــید آن
نباش.
شایع ترین ڪلمه #شــهرت است
دنبالش نــرو لطیف تـــرین ڪلمه
#لبخـــــند است آن راحفظ ڪن.
حسرتانگیز ترین کلمه #حسادت
است از آن فاصله بگـــــیر.
💟 @YekJoreMarefat
ツ
🌷آیت الله فاطمی نیا:
عزيزان من اگر روحتون لطيف نباشد
هيچ چيز نصيبتان نميشود خـــود را
معطل نكنيد به حضرتزهراسلامالله
عليها قسم تا #لطــيف نشويد چيزی
گيرتان نمی آيد! از خانه شروع كنيد
و با خشـــــم وغضب، تن خانواده را
نلرزانيد.
↷↷↷
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
✅به سـوی خــ♡ــدا بگـریزید
تعبیر #فــرار در اینجا تعـبیر زیبا و
لطیف است معــمولا فرار در جایی
گفته میشود کهانسان از یک سو با
موجود یا حادثه وحشتناکی روبرو
شده و از سـوی دیگر پناهگاهی در
نقطهای ســــــراغ دارد از این رو با
ســـــرعت تمام از محل حادثه دور
میشود و به نقطهامن و امان پناه
میآورد.
ناامیدان از #رحـمت خدا نیز باید از
سیاهی گناه که موقعیت وحشتناکی
است بگریزند و به توحید خالص که
منطقه امن و امان واقعی است روی
آورنــد.
آیه از این رو خطاب میکند همه از
#عـــــذاب خدا بگریزند و به سوی
رحمت بروند از گناهان فرار کنند و
به توبه و استغفار متوسل شوند از
زشتیها، بدیها، بیایمانی، تاریکی
جهل و عذاب جاویدان بگــریزند و
خود را در #آغـــوش رحمت حق و
سعادت جاویدان قــرار دهید.
💟 @YekJoreMarefat
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
#سلام_آقای_من
چه شود که نازنینا ، رُخ خود به من نمائی
به تبسّمی ، نگاهی ،گرهی ز دل گشائی
به کدام واژه جویم ، صفت لطیف عشقت
که تو پاک تر آز آنی که درون واژه آئی
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
#داستان_های_اخلاقی
✍️ظرافت برخورد با فقیر...
علامه تهرانی گوید: یکی از رفقای نجفی ماکه در حال حاضر از بزرگان نجف است، برای من نقل کرد که: من یک روز به مغازه سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم میرزا علی آقا قاضی قدس سره خم شده و مشغول جدا کردن کاهو است، امّا برعکس کاهوهایی که از تازگی افتاده و برگ های خشن دارند را جدا می کند.
من کاملاً متوجه بودم تا این که مرحوم قاضی کاهوها را به صاحب مغازه داد و وزن کرد و آن ها را در زیر عبا گرفت و روانه منزل شد. من در آن روز طلبه جوانی بودم و او پیرمرد شده بود، به دنبالش رفتم و عرض کردم: آقای من! سؤالی دارم و آن این که چرا شما برعکس دیگران این کاهوهای نامطلوب را جدا کردید؟
مرحوم قاضی فرمود: این مرد فروشنده، شخص بی بضاعت و فقیری است و من گاه گاهی به او کمک می کنم و نمی خواهم چیزی بلاعوض به او داده باشم تا عزّت و آبروی او از بین برود و ثانیاً خدای ناخواسته به مجانی گرفتن عادت کند و در کسب هم ضعیف شود. ضمن این که برای ما فرقی ندارد که کاهوی لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها استفاده کنیم و من می دانستم که این ها خریداری نداردو ظهر که مغازه خود را می بندد آن ها را بیرون خواهد ریخت، از این رو برای این که ضرر نکند آن ها را خریداری کردم.
📚مهرتابان، ص 20.
📚 قصه های تربیتی / محمد رضا اکبری
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@YekJoreMarefat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈