8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 استوری موشن (2) | امنیت و پیشرفت کشور با حضور همگانی و حداکثری افزایش پیدا خواهد کرد.
🍃🌹🍃
#ثامن37 | #مشارکت_حداکثری
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 عکس نوشت (2) | حضور در انتخابات یکی از مستحکم ترین وسیله هایی است که ملت می تواند آن را مانند یک زره پولادین در مقابل خود و حملات دشمنان نگه دارد.
🍃🌹🍃
#ثامن37 | #رای_میدهم
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 عکس نوشت | برای احترام به خون شهیدان در #انتخابات شرکت می کنیم.
🍃🌹🍃
#ثامن37 | #حاج_قاسم
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔 rubika.ir/meyar_pb
💠 غبارروبی گلزار با طراوت شهدا و رژه موتوری به مناسبت دهه مبارک فجر
🕰 زمان: پنجشنبه ۱۹ بهمن ساعت ۱۵:۱۵
🔰 مکان تجمع: حوزه مقاومت شهید مفتح(ره)
🌐 از کلیه بسیجیان دعوت میشود با لباس مصوب بسیج و موتور سیکلت در این برنامه شرکت نمایند.
"حوزه مقاومت بسیج شهید مفتح(ره) خوروبیابانک"
"گردان امنیتی امام علی(ع)"
#حکایت_قدیمی
مردی خانه بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش آتش گرفت و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی سیلی در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانهاش فرو ریخت.
شیخ را ترس برداشت و سراغ عارف شهر رفت و راز این همه بدبیاری و مصیبت را سوال کرد.
ابو سعید ابوالخیر گفت: خودت میدانی که اگر این همه مصیبت را آزمایش الهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست.
شیخ گفت: تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیهای که بر تو وارد شده است.
شیخ گفت: روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خدایا مادرم پیر شده است و عمر خود را کرده است، کاش میمرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب میکردم.
زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظهای شاد شدی که میتوانستی، خانه پدریات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست.
مرد گریست و سر در سجده گذاشت و گفت: خدایا من فقط فکر عاق شدن کردم، با من چنین کردی اگر عاق میشدم چه میکردی؟؟!!
سر بر سجده گذاشت و توبه کرد.
🇮🇷 @khabarkhoor
31.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹به ایرانی رای بدیم که...
📸 مجموعه دستاوردهای انقلاب اسلامی ✅
🔶 رهبر معظم انقلاب:
تنها تاسفی که من دارم این است که این پیشرفت ها برای مردم توضیح داده نشده ، مطمئنا اکثر افراد کشورمون از این بی اطلاعند.
♨️ انتشار حداکثری با شما 💚
🇮🇷 #ایران_قوی
🇮🇷 #انتخابات
🇮🇷 @khabarkhoor
🔻تماس تلفنی پیامبر با مشرکان! از خاطرات دوران دبستان (طنز واقعی)😄
🔹سال هفتاد و چهار بود، دبستان امام حسن مجتبی برازجان درس میخوندیم، امتحان دینی داشتیم، بعد یکی از سوالات جوابش این بود: (پیامبر(ص) زمانی که در دره شعب ابی طالب تبعید بود؛ دست از رسالت خود بر نمیداشت و با کاروانهایی که از آنجا عبور میکردند، تماس بر قرار میکرد و آنها را به اسلام دعوت میکرد)
🔸بعد یکی از دوستان من هم چون تو کتاب خونده بود که پیامبر (ص)تماس برقرار میکرد، همیشه پیش خودش فکر میکرده منظور کتاب تماس تلفنی بوده!
🔹خلاصه ما هم طبق معمول سر جلسه برای تقلبی کنار هم نشسته بودیم، بهش گفتم ایزدی جواب سوال هشت چی میشه؟ گفت جوابش میشه: (با تماس تلفنی)
🔸تعجب کردم بهش گفتم مگه زمان پیامبر(ص) تلفن بوده؟ برگشت گفت تو انگار حالت خوب نیستااا! مثل اینکه پیغمبر خدا بوده، برای خدا کاری داره یه خط تلفن بده به پیامبرش؟
🔹اینو که گفت کمی قانع شدم. بعد گفت: نترس بنویس. بعد از امتحان تو کتاب هم نشونت میدم تا خیالت راحت بشه، منم با کمی ترس همینو نوشتم.
🔸هفته بعد معلممون آقای کازرونیان برگه ها رو صحیح کرده بود، اومد سر کلاس قبل از اینکه هر کاری بکنه مستقیم رفت در کمدش رو باز کرد چوبش، (که خودش بهش میگفت ترکه) رو بیرون آورد، گفت : موسوی و ایزدی بیاین اینجا!
🔹از حالت معلم متوجه شدم اتفاق بدی افتاده، کلاس یه جوری تو سکوت همراه با ترس فرو رفته بود که موقع حرکت کردن صدای کفشهای دوتامون تو کلاس می پیچید. اومدیم بیرون کنار تابلو ایستادیم.
🔸معلم همینجوری که تو کلاس قدم میزد و میرفت ته کلاس و بر می گشت، با یه لحن خاصی گفت: خب پیامبر تو دره شعب ابی طالب چطوری مردم رو به یگانه پرستی دعوت میکرد؟
🔹من متوجه شدم ایزدی یه گندی زده، سکوت تمام کلاس رو گرفته بود، ما هم داشتیم از ترس میمردیم، دوباره معلم سؤالش رو تکرار کرد، منم با ترس و لرز گفتم: با تماس تلفنی!که یکدفعه کلاس منفجر شد از خنده
🔸بعد از اینکه معلم کلاس رو ساکت کرد گفت شما کنار هم نشسته بودین؟ با ترس و لرز گفتیم بله
🔹همینجوری که چوبش رو تو دستش میچرخوند گفت: خب حالا بگو ببینم مگه زمان پیامبر تلفن بوده؟ منم گفتم: خب پیامبر خدا بوده. یه خط تلفن که چیزی نیست که خدا به پیامبرش نده. باز کلاس منفجر شد از خنده!
🔸معلم در حالی که با اشاره چوبش داشت بهمون حالی میکرد که دستاتون رو بیارین بالا گفت: حالا خدا به پیامبرش یه خط تلفن داد. مشرکان قریش از کجا تلفن آوردن که اگه پیامبر بهشون زنگ زد جواب بدن؟
🔹بعد با صدای بلند گفت دستاتون رو بگیرین بالا متقلبهای کثیف!
🔸در حالی که داشتم به این فکر میکردم، راست میگه! تازه اگه خدا به مشرکان قریش هم تلفن میداد. وقتی کاروان در حال حرکته سیم تلفن رو به کجا میخواستن وصل کنن؟ (سال هفتاد و چهار موبایل نبود). احساس کردم تمام کلاس رو برفکی میبینم. متوجه شدم معلم با تمام قدرت چوب رو خوابونده کف دستم.
✍️خاطرات دبستان (سید علی اصغر موسوی زیارتی)
🇮🇷 @khabarkhoor
enc_16767198796840856309608.mp3
3.24M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
♥️ جان دلم
صلواتت مثل آب رو آتیشه ✨
کسی که بشناسه تو رو عاشق میشه❤️
🎤 نوشه ور
🎵استودیویی
عید مبعث مبارکباد 💐
🇮🇷 @khabarkhoor
🍃 #عابدانه
🔰 اعمال شب و روز عید #مبعث
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛
💠 اعمال شب عید مبعث:
🔹 غسل
🔸 زیارت حضرت علی علیهالسلام
🔹 دوازده رکعت نماز
🔸 قرائت دعای شب مبعث که مرحوم کفعمی در کتاب شریف «البلد الامین» نقل کرده است: "اَللّـهُمَّ إِنّي أَساَلُكَ بِالتَّجَلِّي الأعْظَمِ في هذِهِ اللَّيْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ...".
این دعای شریف در مفاتیح الجنان نیز نقل شده است.
💠 اعمال روز عید مبعث:
🔹 غسل
🔸 روزه
🔹 صلوات
🔸 زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین (علیهماالسلام)
#مبعث
#رسول_الله
💠 @khabarkhoor