"مهم"
غفاری معاون اجرایی اسبق مجلس که نقش اصلی را در ماجرای رانت خودرویی ایفا کرده بود پس از صحبت های دیروز رئیس جمهور مبنی بر ضدفساد بودن دولت، از معاونت پارلمانی وزارت بهداشت عزل شد.
وقتی رهبری میگوید فساد در ج.ا سیستماتیک نیست یعنی تا آخرین نفس علیه فساد ایستادهایم.
#حمیدرضا_الداغی
#امام_زمان
#مطالبه_گری
#مسئول_عافیت_طلب
#مهارتورم_رشدتولید
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🇮🇷بهترین ها را در کانال #خبر_تحلیل
https://eitaa.com/khabartahlil
تو رسانه ضعیفیم که از #حمید_رضا_داغی نمیتونیم مهسا_امینی بسازیم
#حمیدرضا_الداغی
#امام_زمان
#مطالبه_گری
#مسئول_عافیت_طلب
#مهارتورم_رشدتولید
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🇮🇷بهترین ها را در کانال #خبر_تحلیل
https://eitaa.com/khabartahlil
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تشییع باشکوه شهید غیرت در مشهد مقدس
#حمیدرضا_الداغی
#شهید_غیرت
#امام_زمان
#مطالبه_گری
#مسئول_عافیت_طلب
#مهارتورم_رشدتولید
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🇮🇷بهترین ها را در کانال #خبر_تحلیل
https://eitaa.com/khabartahlil
📩 در برخی مسئولین گذشته فکری وجود داشته که آموزش و پرورش را از دولت جدا کنیم بدهیم دست بخشهای خصوصی؛ این برای نابود کردن کشور فکر خوبی است! / تعلیم و تربیت شأن دستگاه حاکم است و قابل واگذاری نیست
✏️ رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار معلمان: این فکر وجود داشته در بعضی از مسئولین کشور در گذشته که ما بیاییم آموزش و پرورش را از دولت جدا کنیم. بدهیم دست بخشهای خصوصی بروند، این خرج سنگین و این بودجهی سنگین را از دوش آموزش و پرورش برداریم. دستشان درد نکند، برای نابود کردن کشور فکر خوبی است این. شأن تعلیم و تربیت شأن دولتی است. هیچ نظامی نمیتواند این شأن را از خودش دور کند، قابل تفکیک نیست از نظام. تربیت و تعلیم کشور به عهدهی نظام حاکم بر این کشور است. در همهی دنیا همین جور است. یک مواردی یک استثناهایی دارد مثل همین مدارس به اصطلاح غیرانتفاعی که حالا در کشور وجود دارد. اینها موارد استثنایی است. قانون اساسی ما هم که این را به صراحت بیان کرده. بنابراین مسئلهی برونسپاری معنیای ندارد. این شأن دستگاه حاکم قابل واگذاری نیست. ۱۴۰۲/۲/۱۲
🏷 #بسته_خبری | #دیدار_معلمان
💻 Farsi.Khamenei.ir
📩 کار پرورشی در مدارس باید جذاب باشد/ کار پرورشی طوری نباشد که بچهها از آن فراری باشند / بسیاری از مدارس معاون و مسئول پرورشی ندارند
✏️ رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار معلمان: برنامههای پرورشی باید در مدرسه دیده بشود، در مدارس خبر چندانی نیست. باید امور پرورشی امتداد داشته باشد تا داخل مدارس. بسیاری از مدارس معاون پرورشی ندارند، مسئول پرورشی ندارند. باید حتماً تأمین بشود.
✏️ باید کار پرورشی جذّاب باشد. بچهها را فراری نباید داد. باید جوری باشد که بچهها به طرف او جذب بشوند. تقویت و هویت ملی، تقویت عشق به میهن، تقویت پرچم ملی، تعلیم سبک زندگی اسلامی و ایرانی اینها در شمار اصلیترین کارهایی است که بایستی انجام بدهیم. ۱۴۰۲/۲/۱۲
🏷 #بسته_خبری | #دیدار_معلمان
💻 Farsi.Khamenei.ir
📩 از ابتکارات جالب مدارس غیردولتی باید استفاده کرد
✏️ رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار معلمان: بعضی از مدارس غیردولتی انصافاً ابتکارات جالبی دارند، کارهای بسیار خوبی انجام میدهند. از آن ابتکارات باید استفاده کرد لکن به مجموعهی مدارس غیردولتی هم باید نظارت داشت.
✏️ آموزش و پرورش خودش را فارغ نداند از نظارت بر این مدارس غیردولتی.
✏️ البته عرض کردم این به معنای آن نیست که آن ابتکاراتشان، کارهای نویی که انجام میدهند در بعضی از این مدارس اینها نادیده گرفته بشود یا جلویش گرفته بشود. ۱۴۰۲/۲/۱۲
🏷 #بسته_خبری | #دیدار_معلمان
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔻شهادت روی پیادهرو
توصیف اولیه از غیرتمندی مردی اهل دیار سربداران؛ شهید مهندس حمیدرضا الداغی: «بر اساس شنیده ها»
🔹ساعت به نُه و نیم نزدیک می شود؛ حمید دارد می رود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمی زند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمی دمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟!
🔹چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتاده اند به جان دو دختر. نزدیک شان شده اند. چنگ می اندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک می کند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد می کند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند.
🔹پسران می خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را می کشد عقب. نمی دانم داد می زند کمک می خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می کشد. حمید که می بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می زند که ول کنید چه کارش دارید؟!
🔹خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمی دانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. دختری که ماسک زده چیزهایی می گوید. دختر دیگر که موهایش ریخته ست روی شانه اش بدون روسری چیزی نمی گوید. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی تواند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت.
🔹دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها که کچل است می رود دو پسر را دور می کند.
🔹خون دارد از از زیر پوست حمید می آید. بالا بافت های لباسش را رد میکند میرسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد میکند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد قلبش می زند. نمیدانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است.
🔹یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی میگوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو میخورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید:
- کمک
🔹یک نفر زنگ می زند ۱۱۵. اورژانس زود می رسد. حمید را میبرند تو. تا میرسد بیمارستان رفته است توى كما.
🔹آوا نشسته است ثانیه میشمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می گیرد می گوید:
بابا نیومده کجاست؟
🔹یک ساعت بعد یعنی یازده شب از فرمانداری زنگ می زنند به همسر حمید می گویند: «آقای شما با کسی خصومت دارد؟»
همسر حمید می گوید: «نه چرا می پرسید؟ یعنی دوباره به خاطر امر به معروف کاری کرده؟»..
#امام_زمان
#مطالبه_گری
#مسئول_عافیت_طلب
#مهارتورم_رشدتولید
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🇮🇷بهترین ها را در کانال #خبر_تحلیل
https://eitaa.com/khabartahlil