قیام امام زمان ( عج) نزدیک است ✌️
🔴 مهم و فوری #نشر_حداکثری صوتوا للسيد حسن ،آخر اسم https://sputnikarabic.ae/20221228/صوّت-للزعيم-
درود بر شما
من به سید حسن نصرالله رأی دادم
4.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮
@wwwkhadem_emame12
╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
4.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮
@wwwkhadem_emame12
╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
🔰به مناسبت سالروز درگذشت سید عبدالحسین شرفالدین عاملی، مؤلف کتاب «المراجعات»؛
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔹کار مرحوم سید شرفالدین و رفتار او مانند رفتار انبیا علیهمالسلام بوده است، [که] در مقابل شتم و سب و لعن آنها سب و لعن نمیکرد!
[ بلکه ایشان با احترام و حفظ ادب، با استدلال و منطق، اعتقادات شیعه را بیان مینمود و با همین روش، سبب مستبصرشدن هزاران نفر گردید.]
📚در محضر بهجت، ج٢، ص٣۴٠
🔸خدا رحمت کند مرحوم شرفالدین را که مذهب شیعه را نصرت کرد، و مقام اول را در میان انصار مذهب داراست.
📚در محضر بهجت، ج١، ص٢۵۶
🌴
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮
@wwwkhadem_emame12
╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
: قبض و بسط در سلوک الی الله
1. از آنچه گذشت دانسته شد که قبض و بسط دارای چند نوع است:
الف. قبض و بسط برای مؤمنین عادی.
ب. قبض و بسط برای سالکان راه خدا.
ج. قبض و بسط برای عارفان کامل.
این سه را می توان به ترتیب: قبض و بسط ایمانی، سلوکی و عرفانی یا توحیدی نامید.
به نظر می رسد اگر بگوییم قبص
و بسط دارای درجاتی است، سخن صحیحی گفته ایم که درجه ی اول آن پیش از سلوک و درجه ی سوم پس از سلوک و درجه ی دوم در حال سوک پدید می آید و چون درجات مؤمنین عادی و درجات سالکان و درجات عارفان (به اعتبار جوهره ی وجودی و مقدار تحقق به درجات بقاء الله) مختلف است، هر یک از این سه درجه را می توان به مراتب درجاتی تقسیم نمود.
2. قبض با خوف و بسط با رجا تفاوت دارد. در کتاب های اصطلاحات عرفانی به این تفاوت تصریح شده است. عبدالرزاق کاشانی گوید:
«فرق میان قبض و بسط با خوف و رجا این است که خوف به امر ناپسند در آینده تعلق می گیرد و امید به امر مورد پسند در آینده متعلق است (البته در مقام نفس، ولی قبض و بسط به زمان حاضر گره می خورد و ربطی به آینده ندارد».
این تفاوت به فرقِ ماهیت این دو برمی گردد.
فرق دوم مربوط به درجه ی آن هاست که قبض و بسط در مقام «قلب» است و خوف و رجاء در مقام «نفس».
فرق سوم، خوف و رجاء مقام است، ولی قبض و بسط مقام نیست، بلکه دو حالت سالک است.
3_در اصطلاح عرفا «خِضر» کنایه از بسط است و «الیاس» کنایه از فیض، کاشانی گوید:
خضر کنایه از بسط است و الیاس کنایه از قبض است.)
لذا گاه سالکان از یکدیگر می پرسند حالت چه طور است؟ حال خضری داری یا الیاسی؟ یعنی در حال بسط به سر می بری یا در قبضی. سؤال چرا از بسط به خضر و از قبض به الیاس کنایه می آورند، جرجانی می گوید:
« از بسط به خضر تعبیر می شود، زیرا قوای مزاجی جسمی او و نیز قوای روحانی او در عالم غیب و شهادت گسترده است.)
و می نویسد:
«از قبض به الیاس تعبیر می شود، زیرا الیاس همان ادریس است و او چون به عالم روحانی (غیب) بالا برده شد، قوای مزاجی اش در عالم غیب مستهلک شد و توسط عالم غیب گرفته و قبض گردید و لذا از قبض به الیاس تعبیر می شود.
4. سالک در اوج بسط سلوکی از نوعی «حزن دائم» در قلب خود بهره مند است. سالک غیرواصل به درد هجران مبتلاست به همین خاطر حافظ می گوید:
درد هجری کشیده ام که مپرس
لب لعلی گزیده ام که مپرس
عارفان بر لزوم حضور این حزن همیشگی در قلب تأکید فراوان دارند و گویند همین حزب، سالک را به پیش می برد تا او را به مقصد برساند و بسوزاند. علت این حزن نرسیدن به مقصود و محبوب است. مرحوم استاد طهرانی می فرمودند:
«سالک باید دائماً در دل حزنی داشته باشد مبتنی بر ترس از نرسیدن به مقصود که همین حزن او را به مقصود خواهد رساند.» آری، نفس هجران بالاترین «قبض» سالک است.
ایشان می فرمودند: «سالک هر شب که سر بر بستر می نهد، باید به قدری شوق وصالش شدید باشد که به امید انسان کامل از خواب برخاستن، بخوابد.»
پایان مبحث قبض و بسط
#عشق_و_عرفان
#قبض_و_بسط
🌴گوهر معرفت 🌴
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮
@wwwkhadem_emame12
╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
هم قبض و هم بسط به صلاح بندگان است :
خداوند بنا بر مصلحت و حكمت وقتى بندگان را به طرف خود مى برد، گاهى به سير مى برد و گاهى به سكون مى گذارد تا از راه رفتن خسته نشوند و قدرت و تاب تجلّيات را پيدا كنند. ملول نشوند و فرار نكنند و باقى طريق را بپيمايند. لذا گاهى قبض و گاهى بسط عارض مى شود. البته نبايد حدّ اعتدال را كنار بگذارند و به افراط و تفريط روى بياورند. چه آنكه هم قبض و هم بسط صلاحِ بندگان است و خرج كردن از مايه ها بر مبنا بايد باشد، چرا كه در قبض، غم و اندوه و پريشان حالى غالب است و در بسط، سرور و گشادگى. به يك معنا قبض، مقدمه بسط است و پشتوانه هر مصرفى با حساب بايد باشد تا خرج و دخل، مايه و مصرف معتدل باشد مگر آنكه سالكى قالبش خوفى و يا رجايش غالب باشد، مانند حضرت يحيى و عيسى عليهما السلام (كه بحث جداگانهاى دارد). در فصول، زمستان قبض است، ولى در واقع مقدمه بهار و تابستان است. درون دى ماهِ بالفعل، بالقوّه بهار است، پس سبزى و طراوت در درون سردى است و سالك بايد بداند كه طبق گفته قرآن ((انّ مع العُسر يُسراً. با هر سختى و رنجى، راحتى است)).
کشکول کشمیری
#قبض_و_بسط
🌴گوهر معرفت 🌴
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮
@wwwkhadem_emame12
╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
عشق و عرفان
: توجه به " فقر ِ " ذاتی خود
مقدمه و کلیات :
«فقر» یکی از مراحل سیر و سـلوك عرفـانی و در لغـت بـه معنـاي نیـاز و احتیـاج اسـت و در
اصطلاح صوفیه، نیازمندي به خدا و بی نیـازي از غیـر اوسـت. «فقـر و غنـا » در ادبیـات عرفانی، سابق هاي کهن و جایگاهی والا دارد. فقـر در لغـت بـه معنـاي درویشـی و
نداري و «غنا» نقطۀ مقابل آن و به معنی توانگري، بی نیازي و دولتمندي است.
سالک در این وادي به
صفت عدم اصلی و فقر ذاتی خود برمیگردد و به آن اقرار میکند.
فقر از مسائل مهم عرفانی است و
علاوه بر شاعران که در دیوانهاي خود به آن اشاره کرده اند خود عرفا نیز در این زمینه نظریه پردازي ها کرده اند.
عرفان متعالیترین علم بشري و راه شناخت الهی است. عرفا بر این عقیده اند که نفس انسان باید
مراحلی را طی کند تا به حق و حقیقت برسد. براي رسیدن به این امر باید دل را از تمایلات نفسانی
و غیرالهی و به طور کلی ماسوي االله پاك کرد. مفهوم فقر واژهاي است قرآنـی
که در ذهن و زبان عارفان مسلمان فراوان به کار رفته است این مفهوم در مراحل سلوك در زمرة منازل اساسی به شـمار
میآید و منظور از آن عدم التفات به ماسوي الله و مقر بودن به نیازمندي در برابر حق تعالی است. خداوند در قران می فرماید : «یا ایها الناُس انتَِّم الفُِّقراء الی الله واللَِه هو الغنَُِّی الحمید» (فاطر/15 (اي مردم شما همه به خدا
فقیرید و تنها خداست که بینیـاز و غنـی بـا لـذات و سـتوده صفاتسـت. «و ُِالله الغنَِـی وانـتم ِالفُِقـراء
(محمد/37» «(فقط خدا بی نیاز است و شما نیازمندید.» پس از قرآن کریم، در سخنان بزرگان دین، از
فقر به عنوان افتخار و کرامتی از جانب حق تعالی یاد شده است.. عارفان نیز تحت تأثیر تعالیم قرآنی
و اسلامی به تبین فقر عرفانی پرداختها ند و در آثار خود به صورت پراکنـده بـه ایـن موضـوع اشـاره
داشته اند، حتی به جرأت میتوان گفـت شـاکله اصـلی بیشـتر کتـب
عرفانی بحث فقر و انقطاع از دنیا است. قشیري، هجویري و مولانـا، خواجـه عبـداالله انصـاري، ابـو
سعیدابوالخیر، شیخ فرید الدین عطار، حافظ و.... نیز هـر یـک در آثـار خـود بـه ایـن مسـاله اشـاره
داشتها ند.
بحث
فقر در لغت و اصطلاح تصوف
فقر در لغت عرب به معناي ناداري و جمع آن فُقُور و مفاقر است.در زبان فارسی فقـر بـه معنـی
تهیدستی، تنگدستی و درویشی است، خلاف غنی(لغت نامه،ذیل واژه فقر) فقر «نیازمندي به خـدا و
بی نیازي از غیر اوست.
فقیر مطابق اصطلاح فقها، «کسی را گویند که کمتـر از نصـاب و حـدي کـه زکـات بـدان تعلـق
میگیرد، مالک باشد، حد نصاب دویست درهم است.»
«اشتقاق فقیر از فقارست و فقار آن استخوان است که قوم ثبت بر آن باشد هر گـه کـه آن اسـتخوان
شکسته شود مرد ضعیف شود و او را فقیر خوانند یعنی در همه حال در نشسـت و خاسـت محتـاج
باشد به معینی که یاور او باشد و همچنین فقیر آن است که محتاج است به دیگـري. »
«معناي عمیقتر و حکمی آن فقر ذاتی است که همۀ انسان ها و ممکنـات فقیرنـد و تنهـا وجـود
واجب یا واجب الوجود است که غنی با لذات است. یک معناي فقرم هم فروتنی و شکسته حـالی و
فقر آگاهی است که به عنوان مترادف عرفان به کار میرود. چندان که به عرفا اهل فقـر گوینـد. »
ادامه دارد.
#عشق_و_عرفان
#فقر_و_فنا
🌴گوهر معرفت 🌴
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮
@wwwkhadem_emame12
╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
درک ِ فقر ،بالاترین معرفت:
" بالاترین معرفت :درک فقر ذاتی خود"
اگر فقر ذاتی خود دریابی و غنای او بشناسی ،لاجرم گام در راه عبودیت نهی و دست ربوبیت در کار بینی ؛که معرفت دانستن همین حقیقت است و چون این حقیقت دریابی جهان بینی تو نقشی دیگری یابد و بهشت آغازین تو از همین سرای شروع شود و امروز در پرسش خدای که فرمود :"لمن الملک "یعنی سلطنت از آن کیست؟ گویی :"مر خدای یکتای قهار است.
حضرت استاد کریم محمود حقیقی تجلی 6 ص 36
#فقر
#معرفت
🌴گوهر معرفت 🌴
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮
@wwwkhadem_emame12
╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
فقر در عرفان :
فقر از کلمات کلیدي و مفاهیم محوري تصوف و عرفان است در مجموعه آثـار صـوفیه، تقریبـا
هیچ اثري را نمییابیم، مگر آن که بخشی از آن به فقروفقیر و تفاوت آنها بـا غنـا و غنـی اختصـاص
یافته باشد اغلب عرفا در طرح موضوع فقر این آیۀ شریفه را پیش درآمد سخن خود قرار دادهاند: «لَُِلفقَِراء الذَُِین
اُحصروا فی سبیل االله لایستطیعون ضَِربا فی الارض یحسبهِّم الجهل اغنیاء من التعصب» (بقره/273 .
فقر چهارمین مقام از مقامات تصوف بر اساس دسته بندي ابونصر سراج فقر است. فقـر در لغـت
به معناي نیازمندي و در اصطلاح نیازمندي به باري تعالی و بی نیازي از غیر اوسـت. عرفـا در مـورد
فقر به آیه شریفه «یا ایها النَِاس انتَِّم الفقَِّراء الَُِی االله و االله هو الغنَُِّی الحمید» (فاطر/15 )استناد میکننـد
و همچنین حدیثی از پیامبراکرم(ص) نقل شده اسـت بـه ایـن ترتیـب «الفَُِقـر فَُِخـري و بـه افتَِّخـر ».
فقیر از نظر عرفا کسی است که هیچ چیز را در تصرف خود در نمیآورد؛ زیرا هر چه در تصرف
انسان آید به همان مقدار او را بند میزند و دلبسته و گرفتار میکند .
از خواجه عبد الله انصاری است که گفت: «بنده آنی که در بند آنی، اگر در بند نفسی بنـده نفسـی و اگـر در بنـد دنیـایی بنـده
دنیایی» قال رسول االله علیه و سلم: «تَعس عبد الخَمیصه». (قشیري، 1389:361 (غنا در مقابل فقـر از
اوصاف کمالیۀ نفس است بلکه از صفات کمالیه موجود بما انه موجود است از این جهت غنا صـفتی
ذاتی براي حق تعالی محسوب میشود و مخلوقات متصف به فقر ذاتی اند و هرگز غنی نمیگرددنـد.
با تعریف غنا که ضد فقر است بیشتر به شناخت فقر رهنمون میشـویم بـه طـور کلـی «غنـا » یعنـی
دارایی، اعم از این که این دارایی عاریتی باشد یا ذاتی بهر حال دارندة چیزي، حتی یـه اعتبـار، از آن
جهت که آن را دارا است، مالک آن چیز است بنابراین فرد غنی یا آنچـه را دارد از خـود دارد(غنـاي
حقیقی) و یا از دیگري (غناي عرضی یا اعتباري). (ابن عربی، ج7 )
باب 41 در ترجمه رساله قشیریه در فقر است و در این باره نوشته است که: درویشی شعار اولیا بود و پیرایه اصفیا و اختیار حق سبحانه و تعالی خاصگان خویش را از اتقیا وانبیا و درویش گزیدگان خدایند از بندگان او و موضع رازهای او و درویشان صابر همنشینان خدای هستند در قیامت.در مرصادالعباد نوشته است: «آنچه نصیب من است و کام من در ناکامی و مراد من در نامرادی و هستی من در نیستی و توانگری و فخر من در فقر است:«الفقر فخری....»...ای محمد این چه سراست که تفاخر به پیشوایی و سروری انبیا نمی کنی و به فقر فخر می کنی؛زیرا که راه ما بر عشق و محبت است و این راه به نیستی توان رفت و پیشوایی و سروری و نبوت همه هستی است...»(1)
باید دانست که کلمات«فقیر»و«درویش» و«گدا»به معنی بی چیز و تنگدست ،مصطلح شده است و گاهی آنها را به صورت مترادف به کار می برند ،اما تفاوت معنی دارند؛ البته درویش به معنی مرادف«صوفی» هم آمده است.اما «گدا» معمولا سوال می کند و کلمه«کدیه»و«تکدی»معرب همین کلمه است که مردود شده است.
و «فقیر»واقعی فقر را به روی خود نمی آورد و همان است که به مقام فقر رسیده و فقط نیازمند به حق است. بدیهی است آیین اسلام آنگونه بی چیزی و تهیدستی مسلمان را نمی پسندد و در حدیث«کاد الفقر ان یکون کفرا»فقیر را از کفر ترسانده و هشدار داده است.
اما پیش عطار، فقروغنا،هفتمین و آخرین وادی سیر طریقت را تشکیل می دهند و این در حالی است که فرد سالک قبل از آن وادی های طلب،عشق،معرفت،غنا،توحید و تحیر را پشت سر گذاشته است(منطق الطیر).
ادامه دارد...
#عشق_و_عرفان
#فقر_و_فنا
🌴گوهر معرفت 🌴
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮
@wwwkhadem_emame12
╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
فقر و معرفت شهودی :
در معرفت فکری،چه بسا فقیری برای فهم
و داناییِ ظاهری به سمت فقیری دیگر برود تا فقر و نداریِ او را بفهمد و یا غنی به سمت غنی برود تا بی نیازی و غنای او را ادراک کند و از این طریق به معرفت فکری برسد،اما در معرفت شهودی،فقیر ناگزیر از طلب غنی و غنی مشتاق به طلب فقیر است،چرا که در معرفت شهودی،سخن از طلب حقیقی در میان است و هرگز میان دو فقیر و یا میان دو غنی،طلب حقیقی نخواهد بود،اگر چنین است،پس علم به معنای واقعی خود،جز معرفت شهودی و دارایی نیست.پس هم علم حق به خلق و هم علم خلق به حق شهودی است.منتها طلب خلق از حضرت حق برای دارا شدن و گرفتن حقایق است و حرکت حق به جانب خلق برای افاضه نمودن و عطا کردن که در غزل «کشف محمدی» فرمود :
تشنه به سوی آب و خود
تشنۂ تشنه است آب
خدا گدا گدا کند،
گدا خدا خدا کند
استاد صمدی آملی
معرفت نفس
#فقر_و_فنا
🌴گوهر معرفت 🌴
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮
@wwwkhadem_emame12
╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
3.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮
@wwwkhadem_emame12
╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯