یکۍ از همسنگرهایش میگفت؛
من بستن کمربند ایمنی را در سوریہ از محمود رضا یاد گرفتم . .
یک بار بھ او گفتم اینجا دیگر چرا کمر بند میبندی؟!
اینجا کہ پلیس نیست!
گفت: (میدانی چقدر زحمت کشیدهام که با تصادف نمیرم؟♥:)
#شهیدمحمودرضابیضائی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
فقط یڪ بغڵ نبود
او آࢪامش ڪݪ منطقہ بود🥀
#علمدار_ایران
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از #شهید_عباس_بابایی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
من معتقد هستم
امامزمانﷺ که ظهور بکنند،
حکومتی که ایجاد میکنند
قلهی اول حکومت،
آن دورهای خواهد بود
که در "دفاعمقدس" ما
در بخشها و حالاتش اتفاق افتاد ..
سرداردلها💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نقطه_رهایی
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
.
ماهِ کنعانم برفت
از کلبهٔ احزان ولی
عکسِ رویش بر در و دیوار
مییابم هنوز (:
https://eitaa.com/khademin_alborz
تکرارنمیشوی..
حتیباگریههاییعمیق!
#جان_فدا
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
1_3966200288.mp3
7.59M
پای روایتگری حاج حسین یکتا 🎤
#پیشنهاد_دانلود
#روایتگری
#عمو_قاسم
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 دختر شهید فاطمیون:
بعد از شهادت پدرم با خدا قهر کرده بودم و بی حجاب شدم؛ در عالم رویا پدرم را دیدم که گفت: آخرِ این بی حجابیها هیچ چیز نیست دخترم..
#حجاب
#تلنگر
#شهید
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
- أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ؟
جمعهموعود نزدیک است،
و سربازانِ طریقالقدس آمادهاند
از کربلا راهی قدس شوند ..🍃
#راهقدسازکربلامیگذرد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نقطه_رهایی
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
🍀کُمیٖتـــــهخـٰادِمیٖنِشـُـهدٰا✨
. ماهِ کنعانم برفت از کلبهٔ احزان ولی عکسِ رویش بر در و دیوار مییابم هنوز (: https://eitaa.com/k
#متن_خاطره📝
تنها تقاضای من از حاجی، این بود که عقد ما را امام (ره) جاری کنند. حاجی، مدتی این دست و آن دست کرد و گفت: من میتوانم یک خواهشی از شما داشته باشم؟ فکر میکنم تنها خواهش من در طول عمرم باشد... اجازه بدهید که ما برای عقد پیش امام نرویم! گفتم: چرا؟ گفت: من روز قیامت نمیتوانم جوابگو باشم. مردی که باید وقتش را صرف یک میلیارد مسلمان به اضافهی مستضعفان دنیا کند، بخشی از آن وقت را به عقد خود اختصاص دهم. من فکر میکنم اگر این کار را بکنیم، یک گناه نابخشودنی است. من دیگر نتوانستم صحبتی بکنم. بعد از این، حاجی از من اجازه خواست که روز هفدهم ربیع الاول عقد بکنیم. در این روز عقد کردیم و دو روز پس از آن با هم به پاوه برگشتیم و زندگیمان از همینجا شروع شد.
#شهید #محمد_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/khademin_alborz