أللّٰهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَینِ عَلیهِ السَّلام🖤🏴
•
#محرم
#کمیته_مرکزی_خادمین_شهدا
@khadem_koolehbar
اتاق پر بود از لباس. نشستم کنار یکی از تشتها لباس ها را خیس کردم و تاید ریختم رویشان. لکه ها را با دست ساییدم تا شسته شوند. دستم را از تشت بیرون کشیدم. یک دفعه شوکه شدم : از دستهایم خون می چکید. از خواب پریدم. هوا روشن بود. «ای داد بیداد! خواب موندم.» نماز خواندم. با عجله چادر سر کردم و راه افتادم سمت بیمارستان شهید کلانتری. به اطرافم توجه نمیکردم. زمستان بود و هوا سرد. آن قدر با عجله و تند راه می رفتم که تنم خیس عرق شد. توی دلم به خانم ها بدوبیراه گفتم که باز در نزده اند و من را جا گذاشته اند. تصمیم گرفتم هرچه اصرار کنند دیگر آن ها را نبخشم. رسیدم جلوی نگهبانی. گیت بسته بود. با دست محکم زدم به پنجره نگهبانی : «انگار تو هم مثل من خواب موندی در رو باز کن.»
آمد دم در و گفت : «مادر، این وقت صبح کجا میخوای بری؟!»
گفتم: «بعد این همه سال من رو نمیشناسی؟! خونه بابام که نمی رم. اومده ام لباس های رزمنده ها رو بشورم.»
گفت: «مادر حواست کجاست؟! شش ماهه بیمارستان هم جمع شده!»
تکیه دادم به نرده جلوی در و با گریه به بیمارستان نگاه کردم.
📚بُرشی از کتاب حوضِ خون
•
#کمیته_مرکزی_خادمین_شهدا
@khadem_koolehbar
السلام علی من تهیج قلبها للحسین💔
سلام بر کسی که قلبش
برای حسین از جای کنده شد.
••••🏴🖤
#کمیته_مرکزی_خادمین_شهدا
@khadem_koolehbar
-آرزو؟!
+بینالحرمینباگریه دادبزنم:
بدهکهپیشتومویسرمسپیدنشه
بدهکهنوکرتبمیرهوشھیدنشھ💔!'
‹ #محرم
‹ #کربلا
#کمیته_مرکزی_خادمین_شهدا
@khadem_koolehbar
تو آسمان منی؛ جز پناه آغوشت
برای بال و پرم وسعت پریدن نیست
#دلتنگ_کربلا
#کمیته_مرکزی_خادمین_شهدا
@khadem_koolehbar
یه جایی در لهوف نوشته شده؛
بشربنغالب درمورد مردم کوفه به امام حسین(ع) اینطورمیگه:
+من دلهایی را ترک نمودم که باتو بودند وشمشیرهایی روترک نمودم که با بنی امیه وعلیه تو بودند.....
•••🏴
#محرم
#کمیته_مرکزی_خادمین_شهدا
@khadem_koolehbar
آقا سیدالشهدا(ع) به آقا ابوالفضل(ع) عرضه داشتن،
"بنفسی انت"
یعنی خدا من را قربانت کند💔😭
او کسی است که در تشنگی؛با برادرش مواسات و برابری بی نظیری نمود وبااینکه کنارآب بود؛ چون برادرش حسین(علیه السلام) تشنه بود آب نیاشامید.
"اَلآنَ اِنْكَسَرَ ظَهْری وَ قَلَّتْ حیلَتی"
اکنون کمرم شکست و چارهام کم شد💔
یاسیدالشهداء....
#شهیدانه 💕
#شهید_احمدعلی_نیری 💛
☘نام پدر: محمود
☘محل تولد: روستای آیینه ورزان دماوند
☘تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۴/۲۹
🌹تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۷
☘سن شهادت: ۱۹ سال
☘محل شهادت: عملیات والفجر ۸، منطقه عملیاتی اروند
🌹نحوه شهادت: ترکش به پهلویش خورد و افتاد، از دوستانش خواست او را بلند کنند، بلندشد دست برسینه گذاشت و بر اباعبدالله سلام داد و به شهادت رسید.
☘محل مزار: قطعه ۲۴ بهشت زهرا ۵ ردیف بالاتر از مزار شهید چمران
🌸صلوات هدیه به روح پاک شهدا🌸
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
@khadem_koolehbar
آقا احمدعلی یکی ازشاگردان خاص آیتالله حق شناس بود و سیر و سلوک معنوی را از ۱۰ سالگی و در محضر ایشان آغاز کرد. مسیری که در موقع شهادتش در اسفند ۱۳۶۴ و در حالی که تنها ۱۹ سال سن داشت، از او یک عارف واصل ساخته بود.
آیتالله حقشناس شب روز خاکسپاری او در قطعه ۲۴ بهشت زهرا-سلامالله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت تا زندهام به کسی حرفی نزنید…
از عفاف چشم به این مقام رسید…
#سالروزتولدشهید 💕🕊
❣تولدتون مبارک برادر شهیدم ❣
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
@khadem_koolehbar