فداۍاونخدایۍبشیمکہمیگہ!
••اَلیساللہُبکافٍعبدهُ••
آیامنبراۍبندهامکافۍنیستم!☺️
•
•
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar
✨ اَنّکََ لا تَحتَجِبُ عَن خَلقِکَ اِلّا
اَن تَحجُبَهُمُ الأعمَالُ دُونَک✨
🌱تو پوشیده نیستی از بندگان خودت و آنچه تو را ندیدنی می کند، پرده کردار بندگان است.
📚 فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
•
•
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar
🌱خدایا!
از بد کردن آدمهایت؛
شکایت داشتم به درگاهت؛
اما شکایتم را پس میگیرم …
😔من نفهمیدم!
فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدم هایت، نگاهم به تو باشد …
🥀گاهی فراموش میکنم؛
که وقتی کسی کنار من نیست،
معنایش این نیست که تنهایم …
❤️معنایش این است که
همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت …!
🤲🏻با تو تنهاییمعناندارد!
(مانده ام تو را نداشتم چه میکردم …!)
دوستت دارم، خدای خوب من …
#شهید_مصطفی_چمران🌷
•
•
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar
❪ تُو مُھر تأیید از امـٰام خویش دارے🌱❫
•
•
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar
#امام_خامنه_ای:
🌹نمکشناسی حق شهدا این است
که در راهی که آن ها باز کردهاند، حرکت کنیم.
••••
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar
"خدایِ من"
قسم به این دل، که اندوهَش را تو تَسکینی :)🌱'
•••
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar
‹ وَاشْغَلْ قُلُوبَنا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ ›
مارا فقط بھ ذکر خودتمشغولکن!💛
•
•
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar
در دنیا به صاحبان خانه دوهزار متری و ریاست و ماشین میگویند اشراف مملکت؛ اما در قیامت اشراف آن کسانی هستند که نماز شب خوان هستند.
•آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی
+دلِ شب های رجب را دریابیم🌱
#برایامشببرنامهایبریزیم
•••
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar
إِلَهِیأَنْتَ كَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَاتُحِبُّ!
تو #همان هستی کھ من #دوست دارم!
مرا #همانی کن کھ خودت #دوست داری!
+الھی❤️
•
•
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar
◇جوانِ شجاع◇
🏴 روز عاشورا بود که معمولاً هر سال در این وقت به امامزاده سیدحسین در چوپار میرفتیم. آن روز مانده بودم. برای سرزدن به دوستم فتحعلی، به هتل کسریٰ آمده بودم. هوا گرم بود و هر دوی ما از پنجره ساختمان، پایین را نگاه میکردیم.
🛎️ آن طرف خیابان، در مقابل ما، شهرداری و شهربانی کرمان بودند. دختر جوانی با سرِ برهنه و موهای کاملاً بلند در پیادهرو در حال حرکت بود که در آن روزها یک امر طبیعی بود. در پیادهرو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد. این عمل زشتِ او در روز عاشورا برای برآشفته کرد. بدون توجه به عواقب آن، تصمیم به برخورد با گرفتم. پاسبان شهربانی بهسمت دوستش رفت پاسبان راهنمایی بود و در چهارراه جنبِ شهربانی مستقر بود. بهسرعت با دوستم از پلههای هتل پایین آمدم. آنقدر عصبانی بودم که عواقب این حمله برایم هیچ اهمیتی نداشت. دو پلیس مشغول گفتوگو با هم شدند. برقآسا به آنها رسیدم. با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینیهایش فوران زد!
🚨 پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک شهربانی بود، دو پاسبان بهسمت من دویدند. با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تختها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به وجود آوردند. قریب دو ساعت همه جا را گشتند؛ اما نتوانستند مرا پیدا کنند. بعد، از هتل خارج شدم و بهسمت خانهمان حرکت کردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی نمیترسیدم.
❤️ #رفیق_خوشبخت
•
✉️برشهایی از زندگینامه خودنوش✉️
(حاجقاسم سلیمانی)
•
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar
«إذٰانَظَرْتَبِعَيْنٍالتَفٰاؤلإلىالوجودْ
لِرَأيتَالجمٰالِشائعاًفِیكُلِّذَرّٰاتِه»✨
هرگاهباعینکخوشبینی
بههستیبنگری
زیباییرادرتمامذراتعالَمخواهیدید☺️
•|🌱🌸|•
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar