eitaa logo
"خادمین سرزمین ملائک"
4.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
51 فایل
پـدرم گـفـت اگـر خادم ایـن خانہ شـوی🍂 همہ ے،زنـدگـےوآخـرتت تضـمـین است(💚) اینجــا از خـــادمــۍ تاشهــادت،فاصله اے نــیست! ادمین @ya_mahdi65 اینستاگرام ما https://www.instagram.com/khadem_koolehbar
مشاهده در ایتا
دانلود
برای‌‌زمینه‌سازی‌‌ظهور‌‌امام‌‌زمان(عج) تنهاشعار‌دادن‌کافی‌نیست، بایدحرکت‌کردودر عمل‌‌ارادت‌خودرانشان‌داد!✨🌱 @khadem_koolehbar
اگه خدا مجبورت می‌کنه که صبر کنی ، پس صبر کن ! خدا داره تلاش می‌کنه که ، یه چیزی رو نشونت بده ؛ باورش کن . . @khadem_koolehbar
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما حرفشو زدیم اما تو بودی که عمل کردی...🙂 @khadem_koolehbar
9.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا میشه مارو هم اینجوری بغل کنی ... @khadem_koolehbar
با سلام گروه جهادی شهید صدرزاده خادمین شهدا در نظر دارد برای چند خانواده شناسایی شده نیازمند ، بسته معیشتی تهیه نماید . اقلام مورد نیاز آجیل 5 کیلو برنج 4 کیسه 10 کیلویی رب 10 عدد روغن 6 عدد ماکارونی 10 عدد و .... شماره کارت جهت واریز هدایای شما عزیزان 6273817010192270 بنام گروه جهادی شهید صدرزاده @khadem_koolehbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... کاش متفاوت به آخر برسیم ! وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست... 🥀 . ‌. @khadem_koolehbar
25.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدای گمنام حجت الاسلام سید مهدی خضری @khadem_koolehbar
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"خادمین سرزمین ملائک"
معراج الشهدا اهواز ۱۷ اسفند ۱۴۰۲
خاطره ای از خادمی در یادمان شلمچه: در حیـنی که به یادمان بیت المقدس رسیدیم و برای پذیرش و انتخاب منطقه جهت اعزام به انجا اسم ما شلمچه در امد و علاقه داشتم مثل شهید سید میلاد مصطفوی در قسمت پارکینگ یادمان خادمی کنم که الحمدالله و توسل بشهدا اسممان را مشخص شد یه شـب که اخرین کارمان که تمیزی سرویس بهداشتی بود داشتم بر می گشتم خوابگاه برای استراحت همین طور که راه می رفتم و نزدیک به درب ورودی یادمان می شدم یه دفعه ای یه صدایی چند مرتبـه به گوش خورد مدام میگفت: ایست! ایست! من خسته و توجه بصدا نمی کردم و راه می رفتم فکر کردم از دوستان خدام هست که سر به سر میذارند بار اخری گفت ایست متوجه شدم سرباز درب ورودی یادمان هست اونم اجازه شلیک داشت گفت کیستی؟ منم که خسته و کوفته بودم با چشمان درخواب، صدام بهش رسید خودمو معرفی کردم واون شب بخیر خوشی گذشت وگـرنه شلیک می کرد😊 شانس نیاوردیم که شهیدمان کند😁 📚خاطره ای از آقا"سین_پ" @khadem_koolehbar
نمـازی‌کـه‌طـولانـی‌باشـد اثـرآن‌هـم‌طـولانـی‌خواهـدبـود.. @khadem_koolehbar