eitaa logo
"خادمین سرزمین ملائک"
4.5هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2هزار ویدیو
37 فایل
پـدرم گـفـت اگـر خادم ایـن خانہ شـوی🍂 همہ ے،زنـدگـےوآخـرتت تضـمـین است(💚) اینجــا از خـــادمــۍ تاشهــادت،فاصله اے نــیست! ادمین @ya_mahdi65 اینستاگرام ما https://www.instagram.com/khadem_koolehbar
مشاهده در ایتا
دانلود
"خادمین سرزمین ملائک"
#سه_دقیقه_در_قیامت 🖇 (قسمت دوم)🖇 💭 التماس ميكردم كه زودتر به سراغم بيايد! چند روز بعد، با دوس
🖇(قسمت سوم)🖇 ✨در همان عالم خواب ساعتم را نگاه كردم. رأس ساعت 12 ظهر بود. هوا هم روشن بود! موقع زمين خوردن، نيمه چپ بدن من به شدت درد گرفت در همان لحظات از خواب پريدم. نيمه شب بود. ✨ ميخواستم بلند شوم اما نيمه چپ بدن من شديداً درد ميكرد!! خواب از چشمانم رفت. اين چه رویايی بود؟ واقعاً من حضرت عزرائيل را ديدم!؟ ايشان چقدر زيبا بود!؟ ✨روز بعد از صبح دنبال كار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوس ها بودند كه متوجه شدم رفقای من، حكم سفر را از سپاه شهرستان نگرفته اند. سريع موتور پايگاه را روشن كردم و باسرعت به سمت سپاه رفتم. ✨ در مسير برگشت، سر يك چهارراه، راننده پيكان بدون توجه به چراغ قرمز، جلو آمد و از سمت چپ با من برخورد كرد. آنقدر حادثه شديد بود كه من پرت شدم روی كاپوت و سقف ماشين و پشت پيكان روی زمين افتادم. نيمه چپ بدنم به شدت درد ميكرد. ✨راننده پيكان پياده شد و بدنش مثل بيد ميلرزيد. فكر كرد من حتماً مرده ام. يك لحظه با خودم گفتم: پس جناب عزرائيل به سراغ ما هم آمد! آنقدر تصادف شديد بود كه فكر كردم الان روح از بدنم خارج ميشود. ✨به ساعت مچی روی دستم نگاه كردم. ساعت دقيقا ۱۲ ظهر بود. نيمه چپ بدنم خيلی درد ميكرد! يكباره ياد خواب ديشب افتادم. با خودم گفتم: اين تعبير خواب ديشب من است. من سالم ميمانم. حضرت عزرائيل گفت كه وقت رفتنم نرسيده. ✨ زائران امام رضا(ع)منتظرند. بايد سريع بروم. از جا بلند شدم. راننده پيكان گفت: شما سالمی! گفتم: بله. موتور را از جلوی پيكان بلند و روشنش كردم. با اينكه خيلی درد داشتم به سمت مسجد حركت كردم. .... •••|📚 @khadem_koolehbar
"وَلاینکَشِفُ‌ مِنها‌ إَلاّ ماکَشَفتَ" و هیچ‌ اندوهی‌ برطرف‌ نشود مگر تو آن‌ را از دل‌ برانی... •••• @khadem_koolehbar
[• لحظه لحظه به خدا ؛ جای شهیدٰان خالی است... ! حِیف ؛ جامانده از آن قافِله‌ی یٰار شدیم :")))💔🌿ـ°• ] 🕊 •••• @khadem_koolehbar
روزی می‌آید که خداوند اسکرین شاتِ همه رو، رو میکنه :)⚖ ! ••|🌱 @khadem_koolehbar
4_310226054725763825.mp3
6.05M
توراهیان‌نور؛ نیازهای روح وجسم به یقین بهتون اثبات میشه👌🏻✨ 🔔ازدست ندین این صوت زیبا از ••|🌱 @khadem_koolehbar
"خادمین سرزمین ملائک"
#سه_دقیقه_در_قیامت 🖇(قسمت سوم)🖇 ✨در همان عالم خواب ساعتم را نگاه كردم. رأس ساعت 1
(قسمت چهارم) راننده پيكان داد زد: آهای، مطمئنی سالمی؟بعد با ماشين دنبال من آمد. او فكر ميكرد هر لحظه ممكن است كه من زمين بخورم. كاروان زائران مشهد حركت كردند. درد آن تصادف و كوفتگی عضلات من تا دو هفته ادامه داشت. بعد از آن فهميدم كه تا در دنيا فرصت هست بايد برای رضای خدا كار انجام دهم و ديگر حرفی از مرگ نزنم. هر زمان صلاح باشد خودشان به سراغ ما خواهند آمد، اما هميشه دعا ميكردم كه مرگ ما با شهادت باشد. در آن ايام، تلاش بسیاری كردم تا مانند برخی رفقايم، وارد تشكیلات سپاه پاسداران شوم. اعتقاد داشتم كه لباس سبز سپاه، همان لباس ياران آخر الزمانی امام غائب از نظر است. تلاشهای من بعد از مدتی محقق شد و پس از گذراندن دورهای آموزشی، در اوايل دهه هفتاد وارد مجموعه سپاه پاسداران شدم. اين را هم بايد اضافه كنم كه؛ من از نظر دوستان و همكارانم، يك شخصيت شوخ، ولی پركار دارم. يعنی سعی ميكنم، كاری كه به من واگذار شده را درست انجام دهم، اما همه رفقا ميدانند كه حسابی اهل شوخی و بگو بخند و سركار گذاشتن و... هستم. رفقا ميگفتند كه هيچكس از همنشینی با من خسته نميشود. در مانورهای عملیاتی و در اردوهای آموزشی، هميشه صدای خنده از چادر ما به گوش ميرسيد. مدتی بعد، ازدواج كردم و مشغول فعاليت روزمره شدم. خلاصه اينكه روزگار ما، مثل خيلی از مردم، به شبها روزمرگی دچار شد و طی ميشد. روزها محل كار بودم و معمولا با خانواده. برخی شبها نيز در مسجد و يا هيئت محل حضور داشتيم. سالها از حضور من در ميان اعضای سپاه گذشت. يك روز اعلام شد كه برای يك مأموريت جنگی آماده شويد. سال 1390 بود و مزدوران و تروريستهای وابسته به آمريكا، در شمال غرب كشور و در حوالی پيرانشهر، مردم مظلوم منطقه را به خاك و خون كشيده بودند. آنها چند ارتفاع مهم منطقه را تصرف كرده و از آنجا به خودروهای عبوری و نیروهای نظامی حمله ميكردند، هر بار كه سپاه و نیروهای نظامی برای مقابله آماده ميشدند، نیروهای اين گروهك تروریستی به شمال عراق فرار ميكردند. شهريور همان سال و به دنبال شهادت سردار جان نثاری و جمعی از پرسنل توپخانه سپاه، نیروهای ويژه به منطقه آمده و عمليات بزرگی را برای پاکسازی كل منطقه تدارک ديدند. .... •••|🌱 @khadem_koolehbar
معبودم! میخوانمت با دلی که اشتباهاتش از پا درآورده اش ••|✨ @khadem_koolehbar
امشب‌ دعاکنیم خداسفرزیارتی "راهیان نور" و "کربلا" رو رزق مون کنه تواین سال✨♥️ •••|✨ @khadem_koolehbar
✨«اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ» خدا میگه: «من از هر سختی و اندوهی نجاتت میدم» انقدر غصه نخور! همه چی درست میشه، همه چی خوب میشه، همه چی قشنگ میشه. بسپار به خودش!♥️ •••|🌸 @khadem_koolehbar
همه‌ چیز دست‌ خداست. تمام‌ مشکلات بشر به‌ خاطر دورے ازخداست. ما باید مطیع‌ محض‌ باشیم. هـر چـی‌ گفته‌ بـاید قبول‌ کنیم‌ خیر و صلاح‌ ما، در همین‌ است. •••|🌸 @khadem_koolehbar
🗣عاجزترین مردم کسی است که از دعـا کـردن عاجز باشد! و موفق کسی است که دعایش با شرایط، یعنی به‌شرط توبه و صـادقـانـه و حقیقی و مستمر باشد. و در صورت تأخیر در اجابت، ناامید نشود و دست از دعا و تضرع و التماس برندارد و مأیوس نشود. 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢٨۵ •••|🌸 @khadem_koolehbar
دلتنگی ؛چاشنی‌ درد عمیقی‌ است که‌ازجاماندگی.....دوری.... ورخنه بغض های پی‌درپی‌ جریان میگیرد💔 •••|🕊 @khadem_koolehbar
🔔 💭خادمین محترم: باسلام واحترام خدمت همگی و قبولی طاعات وعبادات شما✨ 📜 بزرگداشت "حاج‌محمدابراهیم‌همت" و "شهیدرستگار" و "شهدای‌لشکر۲۷محمدرسول‌الله(ص) 📆روز سه شنبه ۶ اردیبهشت ماه ⏰ ساعت حضورخادمین ۱۷ 📍: بهشت زهرا جنب قطعه ۴۰ 🖇جهت حضور لطفامشخصات خودرا به آیدی مسئول خواهران ارسال کنید: @ya_faatemeh135 •••|🔔 @khadem_koolehbar
🔴برگزاری مراسم بزرگداشت شهید محمدابراهیم همت و شهید کاظم نجفی رستگار در یادمان شهدای لشکر ۲۷ محمدرسول‌اللّٰه (ص) تهران 🔸مراسم بزرگداشت شهید حاج ابراهیم همت، شهید کاظم نجفی رستگار، شهدای لشکر۲۷ محمد رسول الله(ص) و لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع)، با حضور خانواده معظم شهدا، فرماندهان، ایثارگران، رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس برگزار می‌شود. 📍زمان و مکان برگزاری این ویژه برنامه 📜 روز (سه شنبه ۶ اردیبهشت ماه) ⏰ازساعت ۱۸ تا اذان مغرب 🖇نمازجماعت و افطار در  گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها (میدان یادمان شهدای لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) نبش قطعه ۴۰) خواهد بود. ••|🕊 @khadem_koolehbar
•﷽• تو گناه رو ترک کن؛ خدا خودش تربیتت میکنه...! 🌱 •••••🌸✨ @khadem_koolehbar
•﷽• ظهور رخ ‌خواهد داد؛ امّا مهم این ‌است ‌ڪه ‌مــا ڪجـای ظهـــور ایستادہ‌ایم...! 🌱 •••••🌸✨ @khadem_koolehbar
دعا‌ کن‌ یه جوری‌ که‌ انگار‌ نورِ‌ اجابت‌ رو‌ میبینی…✨♥️ ••••🌸••••• @khadem_koolehbar
🕊 یوسف بعد از مدت‌ها خرید کرده بود. بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست می‌کنی؟ هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم... مرغ رو خوب شستم و انداختم توی روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره. یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می‌رفت. مرغ مثلِ سنگ شده بود و کنده نمی‌شد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آب‌پزش می‌کردم. کلی خجالت کشیدم. اما یوسف می‌خندید و می‌گفت: فدای سرت خانوم! ••••🌸••••• @khadem_koolehbar
"خادمین سرزمین ملائک"
#سه_دقیقه_در_قیامت (قسمت چهارم) راننده پيكان داد زد: آهای، مطمئنی سالمی؟بعد با ماشين د
قسمت پنجم (مجروح عملیاتی) عملیات به خوبی انجام شد و با شهادت چند تن از نیروهای پاسدار، ارتفاعات و کل منطقه مرزی، از وجود عناصر گروهک تروریستی پژاک پاکسازی شد. من در آن عملیات حضور داشتم. یک نبرد نظامی واقعی را از نزدیک تجربه کردم‌، حس خیلی خوبی بود. آرزوی شهادت نیز مانند دیگر رفقایم داشتم، اما با خودم می گفتم: ما کجا و توفیق شهادت کجا؟! دیگر آن روحیات دوران جوانی و عشق به شهادت، در وجود ما کمرنگ شده بود. در آن عملیات، به خاطر گرد و غبار و آلودگی خاک و منطقه و ... چشمان من عفونت کرد. آلودگی محیط، باعث سوزش چشمانم شده بود. این سوزش حالت عادی نداشت. پزشک واحد امداد‌، قطره ای را در چشمان من ریخت و گفت: تا یک ساعت دیگه خوب می شوی. ساعتی گذشت اما همینطور درد چشم، مرا اذیت میکرد. چند ماه از آن ماجرا گذشت. عملیات موفق رزمندگان مدافع وطن، باعث شد که ارتفاعات شمال غربی به کلی پاکسازی شود. نیروها به واحدهای خود برگشتند، اما من هنوز درگیر چشم هایم بودم. بیشتر چشم چپ من اذیت می کرد. حدود سه سال با سختی روزگار گذراندم. در این مدت صدها بار به دکترهای مختلف مراجعه کردم. اما جواب درستی نگرفتم. تا اینکه یک روز صبح، احساس کردم که انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده! درست بود! در مقابل آینه قرار گرفتم، دیدم چشم من از مکان خودش خارج شده! حالت عجیبی بود. از طرفی درد شدید داشتم. .... •••••📚•••••• @khadem_koolehbar
درویژه‌یادبود‌شهدای‌لشکر۲۷ وگرامیداشت‌"حاج‌محمدابراهیم‌همت" و"شهیدرستگار" خادمین‌شهدا حضورداشتند.✨ •••••••📜 @khadem_koolehbar
می‌گویند که هر روز رزق بندگانت را تقسیم می‌کنی می‌شود رزق هر روز من ... رفاقتی باشد از جنس شهیدان ؛ با عطر شهادت ، با عشق یک شهید . ••••🌸••••• ۲۷ @khadem_koolehbar
نسل‌محقق‌کننده‌ظهور✨💛 ••••🌱••••• @khadem_koolehbar
💠بسم رب الشّهداء و الصّدیقین💠 🚩ثبت نام کاروان راهیان نور غرب کشور آغاز شد. 💠زمان : ۱۳ الی ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ 🔻طریقه ثبت نام : 🔹مرحله اول : ارسال تصویر واضح کارت ملی یا صفحه اول شناسنامه و تصویر کارت واکسن کرونا جهت صدور حکم و بیمه غرامت به شماره روابط عمومی ۰۹۹۰۰۱۴۰۷۸۲ در پیامرسان سروش واتساپ یا تلگرام 🔹مرحله دوم : واریز وجه ثبت نام به شماره کارت۶۱۰۴۳۳۷۴۵۱۲۶۳۴۵۱ بانک ملت به نام محمدی و ارسال تصویر فیش ثبت نام به شماره روابط عمومی در پیامرسان سروش واتساپ یا تلگرام 1️⃣ وسیله سفر اتوبوس می باشد   2️⃣مهلت ثبت نام  ۱۴۰۱/۰۲/۱۰ 3️⃣هزینه ثبت نام ۳۰۰.۰۰۰ تومان بابت هزینه اتوبوس ، صبحانه، ناهار، شام، میان وعده و... است 4️⃣به علت محدودیت ظرفیت ۸۰ نفر ، اولویت پذیرش و قطعی شدن ثبت نام با افرادی است که زودتر اقدام نمایند. 🔷 فرایند ثبت نام کاملا مجازی بوده و نیاز به مراجعه حضوری نمی باشد. کمیته خادمین شهدا منطقه ۸ تهران بزرگ پیامرسان سروش 🆔splus.ir/s_behsti و یا پیامرسان تلگرام 🆔https://t.me/s_behsti 📞 شماره تماس جهت هماهنگی : ۰۹۹۰۰۱۴۰۷۸۲ برادر حسن محمدی
🔰برنامه اجمالی سفرراهیان نور غرب : 🔸روز اول ۱۴۰۱/۰۲/۱۳: ساعت ۷ صبح حرکت از تهران و اسکان در گیلانغرب 🔸روز دوم ۱۴۰۱/۰۲/۱۴ : سومار_ محورگيسکه _ گيلانغرب _ محورآوزين 🔸روز سوم ۱۴۰۱/۰۲/۱۵ : محوربمو _ ازگله _ حرم ميراحمد _ بازی دراز 🔸روز چهارم ۱۴۰۱/۰۲/۱۶ : پادگان ابوذر _ مزار شهيد حاج بابا _ تنگه چهارزبر (مرصاد) 💠کمیته خادمین شهدا منطقه ۸ تهران بزرگ💠 📲 splus.ir/s_behsti 📲 https://t.me/s_behsti
-میگفت گاهی‌اوقات‌مايک‌غصه‌هایی‌داريم كه‌منشأ‌آن‌معلوم‌نيست! و‌فردنميداندكه‌چه‌اتفاقی‌افتاده‌است‌كه دلش‌گرفته‌است؛؛؛ دراين‌مواقع‌بايد‌گفت "‌ان‌شاءالله‌كه‌خيراست" گاهی‌دل‌گرفتنی‌هايی‌است‌كه‌ هيچ‌منشأيي‌ندارد! وفردبه‌سبب‌آنهاغصه‌ميخورد؛ درحديث‌داريم‌كه‌اين‌غصه‌خوردن‌های بدون‌منشأ‌سبب‌آمرزش‌گناهان‌ميشود..! 🌸¦⇠ .. @khadem_koolehbar
من عبد فقیر ، تو خیر کثیر امیری حسین و نعم الامیر❤️ ... @khadem_koolehbar
خدایا‼️ اگر بگویی لیاقت شهادت ‌ندارۍ خواهم‌ گفت: لیاقت‌ ڪُدامیڪ‌ از الطاف‌ تو را‌ داشته‌ام... ••• @khadem_koolehbar