🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#همسرشهید
ایشان روز خواستگاری خیلی ساکت بود و بیشتر من حرف میزدم. آقا مهدی فقط گاهی میگفت من هم با این حرف موافق هستم! اما بیشتر تأکیدش روی مسئله حجاب بود و میگفت دوست ندارم کسی که به عنوان شریک زندگی قرار میدهم، شلوار جین و کفش سفید پایش کند و روی اینطور مسائل خیلی حساس بود.
وقتی دیدیم در خیلی از مسائل طرز فکر مشترکی داریم، مانعی برای این وصلت ندیدیم و کمی بعد همسر و همراه هم شدیم.
#شهیدمدافع_حرم_مهدی_اسحاقیان
#شهداهویت_جاودان_تاریخ
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ : مقاومت یا تسلیم؟!؟!
ماجرای ام سلمه و امام حسین علیه السلام
#آبشار_معرفت
@khademe_alzahra313
داستان بسیار زیبا وشنیدنی:
شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكنند كه:
كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود.
اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند، یه منزلیه مشهد اُطراق كردند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند
شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم
كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟
گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم،
تا این رو گفتند، دل كه بشكند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده
دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نره،
جلوش رو نتونستند بگیرند
شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته:
«اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا»
گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی، گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگه امان نامه آوردم، بگیر برو....
السلام عليك يا علی بن موسى الرّضا المرتضى عليه السلام
چرا او قائم آل محمد ناميده شد
ابو حمزه ثمالى مى گويد:
از حضرت امام محمّدباقر (عليه السلام) پرسيدم: ى فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نيستيد؟
فرمود: بلى!.
عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان (عليه السلام) قائم ناميده شده است؟
حضرت فرمود: هنگامى که جدّم حسين بن على (عليهما السلام) به شهادت رسيد، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال ناليدند وگريستند وعرض کردند: پروردگارا! آيا کسى را که برگزيده ترين خلق تو را به قتل رسانده است به حال خود وامى گذارى؟
خداوند متعال به آنها وحى فرستاد: آرام گيريد! به عزّت وجلالم سوگند! از آنها انتقام خواهم کشيد، هرچند بعد از گذشت زمانى باشد.
آنگاه پرده حجاب را کنار زده وفرزندان حسين (عليه السلام) را که وارثان امامت بودند، به آنها نشان داد. ملائکه از ديدن اين صحنه بسيار مسرور شدند.
يکى از آنها در حال قيام نماز مى خواند. حق تعالى فرمود: به وسيله اين قائم از آنها انتقام خواهم گرفت).
منبع :بحارالانوار جلد ۵۱ صفحه ۲۹
علل الشرایع صفحه۱۶۰
@khademe_alzahra313
#زرنگ_باش_وهمه_کارهاتو_برای_خدا
#انجام_بده👌👌
🌹 #شهید مرتضی #مطهری
✍عابدان عارف که عبادتشان توام با حضور و خضوع و استغراق است #بالاترین_لذتها را از عبادت میبرند. در زبان دین از «طعم ایمان» و «حلاوت ایمان» یاد شده است. ایمان حلاوتی دارد فوق همه حلاوتها.
🍃لذت معنوی آنگاه مضاعف میشود که کارهایی از قبیل کسب علم، احسان، خدمت، موفقیت و پیروزی، از #حس_دینی ناشی گردد و #برای_خدا انجام شود و در قلمرو «عبادت» قرار گیرد.
📚استاد مطهری؛ انسان و ایمان، ص۴۳
@khademe_alzahra313
🌷🍃
حسینی به دنیا آمدی...
حسینی زیستی...
و حسینی به شهادت رسیدی...
#شهادتت_مبارک
۱۴محرم الحرام
سالروز شهادت قمری
#شهید_رسول_خلیلی
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
🌷🍃 حسینی به دنیا آمدی... حسینی زیستی... و حسینی به شهادت رسیدی... #شهادتت_مبارک ۱۴محرم الحرام سال
روح الله "برادر شهید" که اومد ،
رفتیم بهشت زهرا...
منتظر شدیم حکاک بیاد و سنگ مزار رسول رو آماده کنیم...
به محض اینکه حکاک اومد،
یه نگاه به ما انداخت و گفت: ببخشید این سنگ مزار کیه؟
گفتیم چه طور؟
گفت:
اصلا نمی دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم!
دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین علیه السلام منو خواستن گفتن شما مامور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی
ما که خشکمون زده بود
وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین علیه السلام آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد...
سنگ مزاری که میتوان گفت هدیه ای بود از جانب اربابش حضرت اباعبدالله علیه السلام
سالار شهیدان...
راوی ؛دوست و همرزم
🌹شهید#مدافع_حرم
#شهید_رسول_خلیلی
╔═•○🕊○•════•○🦋○•═╗
@khademe_alzahra313
╚═•○🕊○•════•○🦋○•═╝
48.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید: عزاداری و سوگواری به معنای عام آن چه جایگاهی در زندگی انسان دارد؟
🔘 قسمت اول از مجموعه تصویری #درمسیرحسین (علیهالسلام)
#خط_را_گم_نکنیم
39.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید: ملاک ارزش غم و شادی از نگاه اسلام چیست؟
🔘 قسمت دوم از مجموعه تصویری #درمسیرحسین (علیهالسلام)
#خط_را_گم_نکنیم
#حجاب_حسینی
گفت اصل بده؟
گفتم مادرم کنیز رباب...
باباموڹ هم غلام عباس...
برادرم غلام علی اکبر...
خودمم کنیز زینب
ما اصل و نصبمون غلام در خونه حسینه...
جد در جدمون نوکرش بودن، غلام خانه زادشیم..!
گفت : تو دنیا چی داری؟؟؟
گفتم: یه چادر...!رنگش مشکیه چون تا ابد عزادار حسین...!
و یه سَر ، که اگه بخواد افتاده زیر پاش..!!
خندید گفت روانی خدا شفات بده!!!
گفتم:
"بیمار حسینم شفا نمیخواهم...
جز حسین و کربلا از خدا نمیخواهم☺️والا
@khademe_alzahra313
💕🕊💕
💌 #وقت_سلام ✋
نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه میخواهد
کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه میخواهد
عطش دارم،تو درجریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد
💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐
☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸
#التمــاس_دعـا
❤️زندگیتون امام رضایی❤️
#لطفا_نشر_حداکثری
👈 #فوروارد_یادتون_نره 🌹
@khademe_alzahra313
🍃🌺 🌺🍃
نفرچهاردهم
#حاجهمت دفترچه🗒 کوچکی داشت که در آن چیزهای مختلفی نوشته بود. یک قسمت این دفتر، مخصوص نام دوستان شهید او بود.
اسم شخص را نوشته بود و در مقابلش هم، منطقه عملیاتی که در آن شهید شده بود
یکی، دو ماه قبل از شهادت او، در اسلامآباد این دفترچه را دیدم نام سیزده نفر در آن نوشته و جای نفر چهاردهم، یک خط تیره کشیده شده بود.
پرسیدم: «این چهاردهمی کیه؟ چرا ننوشتهای؟»
گفت: «این را دیگر تو باید دعا کنی.»🙂
فهمیدم که اینجای خالی را برای نام خودش در نظر گرفته و دیر یا زود او نیز به دوستان شهیدش ملحق خواهد شد😞. آن روز فهمیدم که خود را آماده شهادت کرده است.
راوی:همسرشهید
#محمد_ابراهیم_همت
@khademe_alzahra313