هرڪہ بہ هرجا رسد
ازڪرَم زینب است
بوےخوش ڪربلا
ازحرَم زینب است
آنچہ بہ عرش خدا
حڪ شده با خط عشق
نام متیݧ وخوش ومحترم زینب است
@khademe_alzahra313
❣ #خاطرات_شهدا
#شهید_همت
🌼⇜مأموریتم که تموم شد، رفتم با حاج #همت دربارهی برگشتنم صحبت کردم. شهید همت بهم گفت: یه خاطره برات بگم گفتم بگو
🌸⇜حاجیگفت: وقتیتوی #پاوه مأموریتم تموم شد ، به شهید ناصر #کاظمی گفتم: مأموریتم تموم شده و می خوام برم. ناصر پرسید: #بریده_ای؟ از سوالش تعجب کردم وگفتم: منظورت رو نمی فهمم، حکمم سه ماهه بوده و حالا تموم شده...
🌼⇜ناصر کاظمی گفت: مأموریت و مدت #مأموریت زیاد مهم نیست! اگه بریدی بیا #تسویه_حساب کن و برو، اگر هم نبریدی بمان و کار کن، اینجا کار زیاده و بهت احتیاج داریم...منصرف شدم و دیگه باهاش درباره برگشتن حرف نزدم...
❣ #شهید_ابراهیم_همت
❣ شادی روحش #صلوات
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
سلام علیکم🌷 #چله بصیرت فاطمی 🌹🌹دراین چله در خدمت شهدای گمنام و شهدای جریان نفوذ نفاق هستیم.شهدای بص
سی و نهمین روز از چله 🌟💫
سر سفره 🌷شهيد سید حسن موسوی 🌷 هستیم.
سید حسن، جور دیگری با اهل بیت (ع) عجین بود و راز عجیبی هم در ولادت و شهادتش وجود دارد؛ تولدش مصادف با روز دهم عاشورا در امامزاده قاسم (ع) روستای چشمه گیلاس؛ شهادتش مصادف با روز وفات مادرش حضرت فاطمه زهرا (س) و خبر شهادتش مصادف با روز نیمه شعبان تولد صاحب الزمان (عج) بود. حدود یک ماه بعد، ششم خرداد 95 هم پیکر سید حسن به دستمان رسید و تشییع شد.
شال سبزی که به کمر برادرم گره خورده بود را از زمین بیرون میکشند و جسد تفحص میشود. به برکت وجود پیکر سید حسن، یازده شهیدی که مدتها در منطقه کویری خانطومان بصورت گمنام دفن شده بودند تفحص میشوند و از گمنامی بیرون میآیند.
شهید «سید حسن موسوی» از شهدای لشکر فاطمیون متولد یکم فروردین 1365 در امامزاده قاسم (ع) روستای چناران، چشمه گیلاس مشهد و در بیستویکم فروردینماه 1395 در شهر خانطومان سوریه به شهادت رسیده است.
زمانی که پیکر سید حسن مفقود بود، مادرم خواب دید حسن درحالیکه لباس سفید بر تن دارد، روی ویلچر به خانه آمده است. شال سبزی روی دوشش انداخته بوده و به مادر میگفته؛ حسن تو چرا روی ویلچر نشستهای؟! حسن در جواب میگوید: گریه نکن مادر مگر نمیخواستی برگردم؟! مادرم میرود حسن را در آغوش بگیرد شال سبز را کنار میزند و میبیند یک دست حسن قطع شده است. فریاد میکشد و میگوید دست تو هم مانند جدت حضرت ابوالفضل (ع) قطع شده است. من و مادرم بارها حسن را در خواب دیدهایم که به ما پیام میداد من نمردهام و زندهام، بی قراری نکنید.
خانم موسوی در پایان گفت: پدر و مادرم در ابتدا با جهاد سید حسن در سوریه مخالف بودند، اما اکنون از شهادت پسرشان، بسیار خوشحال و راضی هستند و به او افتخار میکنند؛ والدینم سید حسن را فرزند آخرت خود میدانند.