eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
614 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 خادم. @Amraei0 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 فصل دوم قسمت 2⃣3⃣ ژیلا خودش ا بیشتر در کاپشن
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂 فصل دوم قسمت 3⃣3⃣ بیدار می شدم و از وحشت می لرزیدم.می رفتم وضو می گرفتم .دو رکعت نماز می خواندم و آرام می گرفتم😔😞 آرام که می گرفتم ،از خودم می پرسیدم‌ :آیا این من ام؟نه!😒 بدون شک این ژیلا،آن ژیلایی نبود که به عشق جهاد و شهادت به کردستان آمده بود.بود؟))😭😔😞 این ژیلا،آن ژیلایی نبود که به ابراهیم گفته بود ((سرسفره عقد باید با لباس سپاهی بیاید)) و همین باعث می شد که از خودش بدش بیاید.😔😭😔😒😒😢 از ترس خودش بدش بیاید😒😒 به چه فکر می کنی خانم؟؟😔😔 به چی؟به این که چه آرامشی دارم حالا که تو اینجایی!پیش من...😭😔 سرفه اش گرفت.سرفه،سرفه و سرفه....🤒🤒🤒😓😓 ابراهیم نگران شد: مریض شده ای؟؟😭😔😭 ژیلا گفت:نه!چیز مهمی نیست.نسبت به این بو و دم اتاق حساسیت پیدا کردم😔😔😞😒 ابراهیم گفت:پاشو .پاشو لباس بپوش بریم دکتر.😔😔😞 حالا؟؟نصفه شب؟؟باشه فردا صبح😳😳😢 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمـــازٺ ســــرد نشہ رفیق😉 حَۍ عَلۍ الْمَعْشـــوق ♥️
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
مراقبت های چله پنجم 👇👇👇 💫🌟هدیه اعمال خیرمان از طرف شهید روز به بقیه الله الاعظم عج 🌟💫 ✅ 1_ رفت
سلام علیکم💐 بیست و یکمین روز از چله 🌟 پنجم 🌟 مهمان سفره شهیدان 🌷 مصطفی و مرتضی و محمد پالیزوانی 🌷 هستیم.
نوشته زیر یکی از خاطرات من خواهر شهید سید علی اکبر بی بی شهربانویی هست. شهید پالیزوانی بسیار ساده و بی آلایش بود با برخورد خوب و چهره همیشه خندان او احساس میکردی که انگار عضوی از خانواده بوده و با او بزرگ شده ای . در مدت اون سالها حتی یکبار او را عبوس ندیدیم و او همیشه خنده بر لب داشت و همیشه با مزاح همه را شاد میکرد. برادر مصطفی  پالیزوانی یکی از دوستان نزدیک برادران من بودند و همیشه مخصوصا  وقتی که از جبهه میامدند  و یا به جبهه میرفتند  به خانه ما  سر میزد و خیلی احترام خاصی برای خانواده شهدا قائل بودند با اینکه خود نیز از خانواده محترم شهدا بودند . خانواده محترمی که دو  فرزندو  داماد خود را در راه انقلاب و امام   هدیه داده بودند.  خاطره من برمیگرده به دفعه آخر که ایشون برای خداحافظی آمدند بر خلاف همیشه به داخل منزل نیامدند همانجا دم در ایستادند و به مادرم گفتند: حاج خانم من انشالله فردا عازم جبهه هستم ما را حلال کنید. مادرم گفتند: پسرم به امید خدا انشالله به سلامتی میرید و پیروز برمیگردید. شهید گفتند: مادر برایم دعا کن ایندفعه شهید بشم. مادرم گفتند : نه انشالله به سلامتی برمیگردی و ما دامادیت رو میبینیم. شهید مصطفی  با حالت خواهش ادامه دادند: نه مادر تو رو خدا دعا کن من ایندفعه شهید بشم هر کسی دعا کنه من شهید بشم من تو اون دنیا شفاعتش میکنم. من که تا آن زمان تو اتاق بودم و شاهد این گفتگو زود چادرم را سرم کردم و دویدم بیرون اتاق گفتم: برادر مصطفی من براتون دعا میکنم من دعا میکنم شهید بشید. ایشون مثل همیشه که خیلی حجب و حیا داشتند در حالی که سرشون پایین بود گفتند: اگر شما دعا کنید من شهید بشم شما رو شفاعت میکنم. من خیلی خوشحال بودم هم از اینکه برای اولین بار تو عمرم تونسته بودم خیلی سریع عکس العمل از خودم نشون بدم و موقعیت خوب را شناسایی کنم هم اینکه از ایشون قول گرفتم چون با شناختی که از روحیات و اخلاق ایشون داشتم و با تجربه ای که از دیگر شهدای خانواده ام داشتم میدونستم که ایشون حتما به درجه بلند شهادت خواهند رسید. همون دفعه بود که ایشون مفقودالاثر شدند و به عنوان شهید اسمشون ثبت شد. این خاطره به عنوان یکی از بهترین خاطرات من از ایشون هست. با اینکه میدونم لیاقت شفاعت ایشون را ندارم ولی همینکه تونستم برای چند لحظه هم مورد عنایت ایشون قرار بگیرم برایم بس جای افتخار دارد........
🚨 معجزه سه شهید و زنده شدن مادرشان 💠 علی اکبر فرزند آخر خانواده پالیزوانی، می‌گوید: سال ۸۴ مادرمان زمین خورد و لگنش شکست مجبور شدند او را به اتاق عمل ببرند که زیر عمل سکته مغزی کرد. او را از اتاق عمل که بیرون آوردند، فوت کرد. ۴۵ دقیقه چهره‌اش را پوشاندند و حاج علی، شهادتین را زیر گوشش خواند و دیدیم جان از بدن عزیز رفت. آمدند که ایشان را به سردخانه ببرند گفتم اگر هزینه‌اش را بدهیم می‌توانیم یک شب مادر را نگه داریم؟ قبول کردند. پزشکش هم که جرّاح مغز متبحّری بود گفت مادرمان، فوت کرده است. به فامیل خبر دادیم که بیایند مادر را ببینند. در آن لحظه به سه شهید، مخصوصاً آقا مصطفی توسّل پیدا کردم و گفتم ما هنوز به عزیز احتیاج داریم، خدا شاهد است به اتاق برگشتم مادری که ۴۵ دقیقه مرده بود و صورتش را با پارچه پوشانده بودند دست برادرم را گرفت. دکترها آمدند و دستگاه‌هایی که یک ساعت پیش کنده بودند را وصل کردند. حال مادر که کمی بهتر شد دکتر به او گفت من ۷۰ سال است همه چیز دیده‌ام تو آنطرف چه دیدی؟ مادر گفت: آنطرف بیابانی بود. رسیدم به منطقه‌ای که خانه‌های خرابه‌ای مشابه خانه‌های قدیمی قم داشت. درب باغی باز شد، فرزندانم مصطفی و مرتضی و محمد آمدند من را داخل باغ بردند همه‌ی آدم‌هایی که در باغ بودند سرشان نور بود و صورتشان را نمی‌دیدم. به من گفتند شما باید بروی ما هوای تو را داریم و وقتش به سراغت می‌آییم. 🌐سایت خبرگزاری دفاع مقدس،۲۶ مهر ۱۳۹۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال❓❓ برای رفع مشکل ازدواج و اشتغال چه راهی پیشنهاد می دهید؟ 🔹پاسخ آیت الله جاودان: 1️⃣اولا هر روز بعد از نماز صبح 129 مرتبه ذکر (یا لطیف) را با توجه تکرار نمایید؛ 2️⃣ثانیا،هر روز یک مرتبه سوره یس را به قصد سلامتی امام زمان (علیه السلام) بخوانید. 3️⃣برای مشکل شغل نیز هر روز صبح دست را روی سینه بگذارید و هفتاد مرتبه با توجه ذکر (یا فتاح) را تکرار نمایید.بعد از نماز عصر هم هفتاد مرتبه ذکر استغفار را تکرار کنید. 🔻این استغفار مانند یک شاه کلید است که میتوان در تمام مشکلات از آن استفاده کرد. 🔻هر چه با توجه بیشتری بگویید نتیجه اش بهتر و زودتر خواهد بود؛ 🔻همچنین باید به نمازتان، صحیح بودن و اول وقت بودن آن اهمیت بیشتری بدهید. @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا مُعین الضُّعَفاء ✨گویند زیارت تو حج فقراست 👑🌹⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️🌹👑 🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🍃
روز سوم عمليات بود. حاجی هم می ‌رفت خط و بر می ‌گشت. اون روز ،‌ نماز ظهر رو بهش اقتدا كرديم. سر نماز عصر،‌ یک حاج آقای روحانی اومد به اصرار حاجی، نماز عصر رو ايشون خوندند. مسئله‌ی دوم حاج آقا تموم نشده، حاجی غش كرد و افتاد زمين... ضعف كرده بود و نمی‌توانست روی پا به ايسته... سرم به دستش بود و مجبوری، گوشه‌ سنگر نشسته بود. با دست ديگرش بیسيم رو گرفته بود و با بچه ‌ها صحبت می ‌كرد خبر می‌ گرفت و راهنمائی می کرد اين‌ جا هم ول كن نبود.... « اللهم عجل لولیک الفرج » @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
اگر برایت سخت است بیدار شوی نماز بخوانی ساعتت را کوک کن نیمه شب بیدار شو یک #استغفرلله بگو و بخواب.
✨🌘🌒✨ ☘ 🔸استاد فاطمي نيا: را از دست ندهيد ؛ ولو دو ركعت هم اگر ميتوانيد نماز (نافله شب) بخوانيد. در اين زمانه هم كه به بركت موبايل و تلويزيون و... اكثر مردم تا نيمه شب مشغول و سرگرم هستند! 👈سحرها را ضايع نكنيم ، اگر نماز مستحبي هم نخوانديم ، حداقل ده مرتبه " يا ارحم الرّاحمين" بگوييم! اگر آن را هم انجام ندادي اقلاً رو به قبله بنشين و بگو: " سبحان الله والحمدلله و لا اله الّا الله و الله اكبر" اگر در چند سحر با جانت اين جمله را بگويي ، عوض ميشود... @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 دوباره صبح شد و دل شده پریشانت دوباره حسرت دیدار برقِ چشمانت بلند مرتبہ شاهِ زمان سلامٌ غلیک سلام بر تو و بر ماه روی تابانت...!! تعجیل در ظهور و سلامتی مولا(عج) پنج مرتبه صلوات @khademe_alzahra313
❄️🍃🌹🍃❄️ 🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی وتعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹 @khademe_alzahra313
جگر سوزد براے تو بودن نشان هیبٺ تو یقین دارم ڪہ روز محشر شفاعٺ مےڪند با تو 💚 🤲 @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هَـرطرف کہ مینگرۍ شھیدۍ را مےبینے کہ باچشمآنـ نآفذ وعمیقش نگران توست کہ تو چہ میکُنے؟! |سنگین|است‌وطاقت‌فرسآ زیربارنگاهشان حس میکُنے کہ در وجودتـ چیزۍ درهم مۍریزد.. شھدٵ توانستند.. آمده ایم تاما هم بتوانیم اۍکِ‌مـرآخوانده‌اۍ‌راه‌نشآنَم‌بده 😔
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 فصل دوم قسمت 2⃣3⃣ ژیلا خودش ا بیشتر در کاپشن
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂 فصل دوم قسمت 4⃣3⃣ نه فردا صبح نه!همین حالا.....بیمارستان شبانه روزی است و الان من پیش تو هستم.😔 گفتم حالا باشه،صبح خودم می رم😞😞 نه پاشو...من الان اینجام!فردا صبح رو خدا می دونه کجا باشم.پاشو دیگه!😔😔😒😒 ابراهیم ژیلا را وادار کرد که لباس بپوشد و با هم به بیمارستان رفتند دکتر از وضعیت گلو و ریه ی او اظهار نگرانی کرد .آمپولی زد و مقداری شربت و دارو داد و توصیه کرد که دوباره هم حتما به بیمارستان بیاید و ژیلا چیزی نگفت.😔😔 ابراهیم هم از دکتر تشکر کرد .وقتی ژیلا و ابراهیم به منزل رسیدند،اذان صبح بود.ابراهیم وضو گرفت و نماز خواند و ((یاعلی)) گفت و حرکت کرد که برود، ژیلا دست های اورا گرفت و گفت:چند دقیقه دیگه بمون!😔😒 دیرم می شود.لااقل باش تا هوا روشن بشود.😔😔😞 وسط عملیات هستیم و بچه ها منتظرند.😭😔 دست های ابراهیم را رها کرد و گفت: به سلامت!😒😔😞 ابراهیم پوتین هایش را پوشید .همسرش خودش را جلو کشید،سعی کرد بند پوتین های او را ببندد،ابراهیم اما نگذاشت.😔😔 بهتر است تو استراحت کنی،من سعی می کنم امشب برگردم😔😞 نگران من نباش،اصل،من نیستم،اصل جبهه است.😔😔😞 و ابراهیم گفت: نه اتفاقا.اصل،تویی.جبهه برای این است که ما از کشور و انقلاب اسلامی و خانواده و ناموس خودمان دفاع کنیم و به آرامش به امنیت و به آزادی برسیم.😔😔 ان شآلله!😔😔 خداحافظ😢😢 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂 فصل دوم قسمت 4⃣3⃣ نه فردا صبح نه!همین حالا...
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 فصل دوم قسمت 5⃣3⃣ به سلامت.مراقب خودت باش و همیشه یادت باشه کسی هست که چشم انتظار آمدن توست.😔😔 ابراهیم از پله ها پایین آمد آرام و بااحتیاط.😔😔 یک نفر را می فرستم بیاد شیشه های پنجره ها رو عوض کنه. لازم نیست،هروقت خودت اومدی،با هم درستش می کنیم.😔 ابراهیم از حیاط گذشت.در را باز کرد و از در هم بیرون رفت.در که بسته شد،ژیلا دوباره بغض کرد .😞😞 هوا داشت روشن می شد ژیلا هنگامی حضور صبح را بر گونه ها و شانه هایش حس کرد که شانه هایش مورمور کردند. بینی اش به خارش افتاد و عطسه، عطسه،عطسه کرد🤒🤒 ژیلا سرما خورده بود.😒😒 حدود عصر بود که پیرمردی ''یا الله یا الله'' گویان در زد.😔😔 کیه؟؟😳😳 منم دخترم.کربلایی علی ام .برادر حاج همت مرا فرستاده که بیایم شیشه های پنجره را عوض کنم.😊☺️ ژیلا در را باز کرد😔 سلام پدر.بفرمایید☺️😊 سلام دخترم.☺️☺️ پیرمرد چند تکه شیشه در دست داشت:کجا باید بروم؟؟☺️☺️ ژیلا گفت:طبقه ی بالا.☺️☺️ 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 ادامه ی این داستان فردا در کانال 🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که خونش دامن سعودی را خواهدگرفت پیش بینی رهبری : 👈دست انتقام الهی گریبان ظالمانی را که به جان او تعدّی کردند خواهد گرفت 
👈خصوصیات اخلاقی آیت الله از جمله خصوصیات اخلاقی وی را باید بلندمنشی و وسواس او در مراعات و حفظ اصول و مبادی و ارزش های دینی ملاحظه کرد که بازتاب آن به خوبی در خط مشی فکری و جهادی اش آشکار است. همچنین شیخ، از دیدی باز و آگاه نسبت به حوادث جاری پیرامون خود چه در عربستان و چه در منطقه برخوردار است و همین موجب شده تا دارای دید تحلیلی دقیقی از جریان امور در عرصه های اجتماعی و سیاسی باشد که یکی از دلایل آن بنا به گفته وی ارتباط عمیق وی با قرآن و اهل بیت علیهم السلام است که همواره روشنگر راه وی در زندگی بوده اند. 👈فعالیت های سیاسی و بازداشت ها توسط رژیم سعودی رژیم عربستان سعودی در حالی شیخ نمر باقر النمر را بازداشت کرد که پیش از این نیز دو بار و طی سال های 2006 و 2008 میلادی، شیخ را بازداشت کرده بود. نخستین بازداشت شیخ نمر به می 2006 میلادی بازمی گردد، هنگامی که شیخ به محض بازگشت از سفر کوتاه مدتش به بحرین و بازگشت به عربستان، به دلیل مشارکت در همایشی بین المللی قرآن کریم از سوی نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد. اتهام شیخ این بود که در این همایش، در عریضه ای، از رژیم سعودی خواسته بود به "قبرستان بقیع" رسیدگی کرده، مذهب "تشییع" را به رسمیت شناخته و شیوه های آموزشی و درسی کنونی حاکم بر عربستان را تغییر داده یا لغو کند؛ همین. اما بازداشت مجدد شیخ نمر، به 23 آگوست 2008 میلادی بازمی گردد که در شهر "القطیف" به دست نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد. این بار اتهام شیخ برای بازداشت بنابر ادعای رژیم سعودی درخواست از شیعیان مناطق شرقی عربستان برای آماده شدن به منظور دفاع از خود و جامعه خویش بود که رژیم ادعا می کرد، این سخنان نمر به معنی تحریک شیعیان عربستانی برای جدایی از حکومت مرکزی بود. رژیم سعودی از بیم قیام مردمی و خشم و غضب شیعیان مناطق شرقی عربستان شیخ نمر را 24 ساعت پس از بازداشت آزاد کرد. این روحانی برجسته عربستانی یک بار دیگر در مارس 2009 میلادی در معرض بازداشت قرار گرفت.