قسمت بیستم
آن روز در بيمارستان، با دعا و التماس از خدا خواستم كه اين
حالت برداشته شود. من نميتوانستم اينگونه ادامه دهم.
با اين وضعيت، حتي با برخي نزديكان خودم نميتوانستم صحبت
كرده و ارتباط بگيرم!
خدا را شكر اين حالت برداشته شد و روال زندگي من به حالت
عادي بازگشت.
اما دوست داشتم تنها باشم. دوست داشتم در خلوت خودم، آنچه
را در مورد حسابرسي اعمال ديده بودم، مرور كنم.
تنهايي را دوست داشتم. در تنهايي تمام اتفاقاتي كه شاهد بودم را
مرور ميكردم. چقدر لحظات زيبايي بود.
آنجا زمان مطرح نبود. آنجا احتياج به كالم نبود. با يك نگاه، آنچه
ميخواستيم منتقل ميشد.
آنجا از اولين تا آخرين را ميشد مشاهده كرد. من حتي برخي
اتفاقات را ديدم كه هنوز واقع نشده بود.
حتي در آن زمان، برخي مسائل و قضايا را متوجه شدم كه گفتني
نيست.
من در آخرين لحظات حضور در آن وادي، برخي دوستان و
همكارانم را مشاهده كردم كه شهيد شده بودند، ميخواستم بدانم اين
ماجرا رخ داده يا نه؟!
از همان بيمارستان توسط يكي از بستگان تماس گرفتم و پيگيري
كردم و جوياي سلامتي آنها شدم. چندتايي را اسم بردم.
گفتند: نه، همه رفقاي شما سالم هستند.
تعجب كردم. پس منظور از اين ماجرا چه بود؟ من آنها را درحالي
كه با شهادت وارد برزخ ميشدند مشاهده كردم.
چند روزي بعد از عمل، وقتي حالم كمي بهتر شد مرخص شدم.
اما فكرم بشدت مشغول بود. چرا من برخي از دوستانم كه الان
مشغول كار در اداره هستند را در لباس شهادت ديدم؟
يك روز براي اينكه حال و هوايم عوض شود، با خانم و بچهها
براي خريد به بيرون رفتيم.
به محض اينكه وارد بازار شدم، پسر يكي از دوستان را ديدم كه از
كنار ما رد شد و سلام كرد.
رنگم پريد! به همسرم گفتم: اين فلاني نبود!؟
همسرم كه متوجه نگراني من شده بود گفت: چيزي شده؟ آره،
خودش بود!
اين جوان اعتياد داشت و دائم دنبال كارهاي خلاف بود. براي به
دست آوردن پول مواد، همه كاري ميكرد.
گفتم: اين زنده است؟ من خودم ديدم كه اوضاعش خيلي خراب بود.
مرتب به ملائك التماس ميكرد. حتي من علت مرگش را هم ميدانم.
خانم من با لبخند گفت: مطمئن هستي كه اشتباه نديدي؟ حالا
علت مرگش چي بود؟
گفتم: بالای دكل، مشغول دزديدن كابلهاي فشار قوي برق بوده
كه برق او را ميگيرد و كشته ميشود.
ً خانم من گفت: فعلا كه سالم و سر حال بود.
آن شب وقتي برگشتيم خونه خيلي فكر كردم. پس نکنه اون
چيزهايي كه من ديدم توهم بوده؟!
دو سه روز بعد، خبر مرگ آن جوان پخش شد. بعد هم تشييع
جنازه و مراسم ختم همان جوان برگزار شد!
من مات و حيران مانده بودم كه چه شد؟ از دوست ديگرم كه با
خانواده آنها فاميل بود سؤال كردم: علت مرگ اين جوان چه بود؟
گفت: بنده خدا تصادف كرده.
من بيشتر توي فكر فرو رفتم. اما خودم اين جوان را ديدم. او حال و
روز خوشي نداشت. گناهان و حق الناس و... حسابي گرفتارش كرده
بود. به همه التماس ميكرد تا كاري برايش انجام دهند.
چند روز بعد، يكي از بستگان به ديدنم آمد. ايشان در اداره برق
اصفهان مشغول به كار بود.
لابه لای صحبتها گفت: چند روز قبل، يک جوان رفته بود بالای
دكل برق تا كابل فشار قوي را قطع كند و بدزدد. ظاهراً اعتياد داشته
ً و قبلاهم از اين كارها ميكرده. همان بالا برق خشكش ميكند و به
پايين پرت ميشود.
خيره شده بودم به صورت اين مهمان و گفتم: فلانی رو ميگي؟
شما مطمئن هستي؟
گفت: بله، خودم بالا سرش بودم.
اما خانوادهاش چيز ديگه اي گفتند.
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
قسمت بیستم آن روز در بيمارستان، با دعا و التماس از خدا خواستم كه اين حالت برداشته شود. من نميتوان
دكتر جراحي كه مرا عمل كرد، انسان مؤمن و محترمي بود.
پزشكي بسيار باتقوا.
به گونهاي كه صبح جمعه، ابتدا دعاي ندبه اش را خواند و سپس
به سراغ من آمد.
وقتي عمل جراحي تمام شد و ديدم كه برخي از انسانها را به
صورت باطني ميبينم و برخي صداها را ميشنوم، ترسيدم به دكتر
نگاه كنم.
بالاي سرم ايستاده بود و ميگفت: چشمانت را باز كن. فكر
ميكرد كه چشم من هنوز مشكل دارد. اما من وحشت داشتم.
با اصرارهاي ايشان، چشمم را باز كردم. خدا را شكر، ظاهر و
باطن دكتر، انسان گونه بود. انگشتان دستش را نشان داد و گفت: اين
چندتاست؟ و سؤلات ديگر.
جوابش را دادم و گفتم: چشمان من سالم است. دست شما درد
ً نكنه، اما اجازه دهيد فعلا چشمانم را ببندم.
دكتر كه خيالش راحت شده بود گفت: هر طور صلاح ميداني.
چند دقيقه بعد، يك جوان كه در سانحه رانندگي دچار مشكلات
شديد شده بود را به اتاق من آوردند و در تخت مجاور بستري كردند
تا آماده عمل جراحي شود.
من با چشمان بسته مشغول ذكر بودم. اما همين كه چشمانم را باز
كردم، حيوان وحشتناكي را بر روي تخت مجاور ديدم! بدنش انسان و
سرش شبيه حيوانات وحشي بود. من با يك نگاه تمام ماجرا را فهميدم.
او شب قبل، همراه با يك دختر جوان كه مدتي با هم دوست
بودند، به يكي از مناطق تفريحي رفته بود و در مسير برگشت، خوابش
برده و ماشين چپ كرده بود.
ً حالش اصال مساعد نبود، اما باطن اعمالش برايم مشخص بود. من
تمام زندگي اش را در لحظهاي ديدم.
ساعتي بعد دكتر او هم بالای سرش آمد. من همين كه بار ديگر
چشمم را باز كردم، ديدم يك حيوان وحشي ديگر، بالای تخت اين
جوان ايستاده و دستهايش كه شبيه چنگال حيوانات بود را روي بدن
او ميكشد!
اين دكتر را كه ديدم حالم بد شد. او در نتيجه حرام خواري اينگونه
باطن پليدي پيدا كرده بود. ميخواستم از آنجا بيرون بروم اما امكان
نداشت.
چند دقيقه بعد دكتر رفت و پدر اين جوان، در حال مكالمه با تلفن
بود. به كسي كه پشت خط بود ميگفت: من چيكار كنم، دكتر ميگه
غير هزينه بيمارستان، بايد ده ميليون تومان پول نقدي بياوري و به من
بدهي تا او را عمل كنم. من روز تعطيل از كجا ده ميليون تومان نقد
بيارم؟!
دكتر خودم بار ديگر به اتاق ما آمد. گفتم: خواهش ميكنم من رو
مرخص كن يا به يك اتاق خالي ديگر ببريد. گفت: چشم، پيگيري
ميكنم.
همان موقع يكي از دوستان، با برادرم تماس گرفت و ميخواست
براي ملاقات من به بيمارستان بيايد. اما همين كه به فكر او افتادم، چنان
وحشتي كردم كه گفتني نيست.
به برادرم گفتم هرطور شده به او بگو نيايد.
من ابتدا فقط با نگاه، متوجه باطن افراد ميشدم، اما حالا...
اين شخصي كه ميخواست به بيمارستان بيايد مشكلات شديد
اخلاقي داشت.
او با داشتن سه فرزند، هنوز درگير كارهاي خلاف اخلاقي بود و
باطني بسيار آلوده داشت.
اما بدتر از آن، مشاهده كردم كه فرزندانش كه الان خردسال
هستند، در آينده منبع فساد و آلودگي شده و از پدرشان باطني آلودهتر
خواهند داشت!
علت اين مطلب هم مشخص بود. ازدواج اين مرد با زنش مشكل
داشت. آنها به هم حرام بودند و اين فرزندان، ناپاك به دنيا آمده
بودند! من حتي علت اين موضوع را فهميدم.
اين مرد، قبل از ازدواج با همسرش، با خواهر همسرش رابطه
نامشروع داشت و اين مسئله هنوز ادامه داشت و همين باعث اين
مشكل شده بود.
ادامه دارد..
@khademe_alzahra313
بصیرت دینی داشته باشیم
🔘قابل توجه ناآگاهانی که تحت تاثیر فرقه صادق شیرازی، دنبال تفرقه بین شیعه و سنی هستن...!!
#عیدالزهر⛔️
@khademe_alzahra313
💐بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بود
💐جبریل مامورست و فکر مجلس آرایی بود
💐میکائیل از عرش آمده گرم پذیرایی بود
💐چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود
🌷دهم ربیع الاول #سالروز_ازدواج_پیامبر_حضرت_خدیجه سلام الله علیها مبارک باد .
@khademe_alzahra313
یابن الحسن..🌹
▪️بر سر نی،سر جدّت به عقب برگشته
طفل افتاده ز پا،منتظر توست بیا...
🌿به رسم هرشب انتظار،تجدید بیعتی دوباره با مولای غریبمان میخوانیم: الهی عظم البلا..⚡️
@khademe_alzahra313
#مهـــــدیجان 💕
شیرین تر از نـامِ شما،
#امڪاننــدارد...
مخروبه باشد هر دلی
#جاناننـــدارد...
جـانِ مـن و جـانـانِ مـن ،
#مهــدیِزهـرا...
قلبم به جز صاحب زمان
#سلطــانندارد....
#اللهمعجللولیڪالفـــــرج
#ماملت_شهادتیم
@khademe_alzahra313
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_162
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
❄️🍃🌹🍃❄️
@khademe_alzahra313
#اݪسݪامعݪیڪیااباعبداللهالحسینع✋
باݪاخرهیڪروزصبح،
چشمبازمیڪنم روبهحرمت!
بیآنڪہیادمبیاید
ڪیراهیڪربلایتشدم
اماممن!وقتیمهربانیاتهست...
‹‹آرِزوبَرجَوآݩآݩعِیبنیسٺ››
#صبحتوݩحســــینی🌹°°
@khademe_alzahra313
4_191525833112815302.mp3
2.72M
💐 سالروز #ازدواج آسمانی خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله و حضرت خدیجه سلاماللهعلیها مبارک باد. 🌺
💐 بر همه عالم تهنیت بادا
💐 جشن پیوندت یا رسول الله
🎤حاج امیر عباسی
سلام
✨صبح روز سه شنبه تون پر از خیر و شادی و برکات
☀️امروز متعلق است به امام سجاد، امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهم السلام
🎁مهمانشون هستیم ان شاء الله با آگاهی ، کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگواران هدیه می دهیم
✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا شرکت در این طرح ، خواندن ادعیه امروز، لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و...
✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح)
💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله
دعای روز سه شنبه:
https://eitaa.com/womanart2/82
زیارت روز سه شنبه:
https://eitaa.com/womanart2/83
✨✨✨✨✨✨✨@khademe_alzahra313
#سالروز_ولادت
🔰در اوج جنگ که ما نیاز مبرمی به موشک داشتیم، اولین محموله موشکی اسکاد B، شامل ۸ فروند موشک به دستمان رسید اما حسن ۲ فروند از این ۸ فروند را جدا کرد و برای مهندسی معکوس برد.
🔰خب این مسئله برای ما جا نیفتاد که چرا الان که ما به این موشک ها نیاز داریم و مردم در نمازجمعه شعار "موشک جواب موشک" می دادند، او این کار را کرد اما در جلسه ای که خدمت آقا (که آن زمان رییس جمهور بودند) رفتیم، ایشان هم بر موضوع خودکفایی تاکید کرده و حتی به وزیر سپاه ایراد گرفتند که چرا ساخت این موشک ها را شروع نکردید. آنجا بود که ما به حکمت آن تصمیم پی بردیم.
🔰این تصمیم، تصمیم بسیار مهمی بود و با راه انداختن گروههای مختلف در وزارت سپاه، تا روز آخر راهبری آنها را خودش به عهده گرفت که نتیجه آن را امروز در بومی شدن صنعت موشکی در انواع بردها از 300 کیلومتر تا 2هزار کیلومتر می بینیم.
#شهید_حسن_تهرانیمقدم🌷
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#سالروز_ولادت 🔰در اوج جنگ که ما نیاز مبرمی به موشک داشتیم، اولین محموله موشکی اسکاد B، شامل ۸ فروند
#خاطرات_شهدا
🔹بعد از فتح المبین این شهید بزرگوار، توپخانه سپاه را راه اندازی کرد. منظور اينكه یک جوانی نوزده بیست ساله، اول سال ۱۳۶۰ به جبهه آمده و اول سال ۱۳۶۱ توپخانه سپاه را راه اندازي کرده؛ شهید حسن طهرانی مقدم بنیانگذار توپخانه سپاه است. .
🔸یکی از کارهای ظریف ایشان با تجهیزاتی که از عراقی ها گرفته شده بود، این بود که مي دانست اين تجهیزات نیاز به تخصص دارد. خاطرم هست ايشان مقری در اهواز داشتند كه دبستان یا مرکز دیگری بود و به دليل اينکه مردم، شهر را ترک کرده بودند تعطیل شده بود.
🔹شهيد مقدم از آن فضا به عنوان مقر اولیه توپخانه سپاه يا یکی از مقرهای آموزشی توپخانه سپاه استفاده می كردند. حتی یادم است ایشان رفته بودند از بین اسرای عراقی كمك مي گرفتند، چون بعضی از اسرا به زور و تهدید به ميدان جنگ آورده شده بودند. بعضی از اسرا هم عمدتاً مسلمان و از شیعيان علاقه مند به حضرت امام(ره) و انقلاب بودند.
🔸بعدها هم همين گروه، لشکر بدر را تأسیس کردند. یعنی عراقی هایي که به اسارت درآمده بودند، بعدا یک لشکر به نام بدر تشکیل دادند و خودشان با عراق شروع به جنگیدن کردند و در این راه شهیداني هم دادند. یادم هست شهيد مقدم رفته بودند امکانات اینها را شناسایی کرده بودند.
🔹حالا ما چقدر بخواهیم وقت بگذاریم تا سردر بیاوریم كه كار با این تجهیزات چطوری است! شهید طهرانی مقدم از بعضی از اسرا که چنین زمینه هایی داشتند استفاده کرده و آنها را آنجا آورده بودند و به خوديها آموزش می دادند. یعنی ايشان یک مجموعه پراکنده و نامنظم بدون تشکیلات و امکانات و سلاح کم را شروع به سازماندهی کردند.
🔸حاج حسن آقا فرمانده موشکی بود. اصلاً موشک، عشقش بود؛ هر جا موشک بود، ایشان را می توانستی پیدا کنی. همیشه به من می گفت: باید بدني قوی داشته باشیم. چون اشتغال به موشک با همه کارهای دیگر فرق می کند. وقتی می خواهید یک کابل موشک را بالا بکشید، اگر توان نداشته باشید، مهره ها بلافاصله جابجا می شوند. چه بسا که خیلی ها هم مهره ها یشان جا به جا شد و خیلی ها زانودرد گرفتند.
🔹بنابراین چون این کار، سنگین است، افراد باید اینقدر توان داشته باشند و توان رزمی شان بالا باشد که بتوانند به راحتی اینها را حمل کنند و کارهایشان را انجام دهند، راحت بتوانند کار تعمیرات را انجام دهند. می دیدم که فراهم آوردن همة امکانات ورزشی برای آمادگی جسمانی جوانها لازم است و ما باید امکانات رشته مورد علاقه کارکنان را مهیا کنیم و همه اینها از طریق خود سردار مقدم انجام شد.
🔸میگفت :این كارهایی كه من به سرانجام رساندم، به امکانات گسترده نیازی ندارد. من فقط از توانمندی های موجود کشور استفاده کردم. آن چه را که در پایان كار می خواستم از ابتدا هدف گیری كردم، كار را در حوزه های مختلف تقسیم كرده؛ میان اهل دانش و فن توزیع کردم. سپس با کنار هم قرار دادن نتایج و خروجی این بخشها، به هدفی كه تعیین كرده بودم، رسیدم و از این راه توانستم توفیقات زیادی را فراهم کنم.
✍به روایت سردار امیرعلی حاجی زاده
📎فرماندهٔ سازمان جهادخودکفایی سپاه پاسداران
#شهید_حسن_تهرانیمقدم🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۳۸/۸/۶ تهران
شهادت : ۱۳۹۰/۸/۲۱ پادگان مدرس ،
@khademe_alzahra313
.
⭕️ جمعآوری کالاهای فرانسوی در فروشگاه معتبر مصر
🔹این اقدام در حمایت از پویش تحریم کالاهای فرانسوی در اعتراض به حمایت فرانسه از اهانت به پیامبر اسلام (ص) صورت گرفت.
#خبرگزاری_صداوسیما
@khademe_alzahra313
♡°•.
رفیقشمیگفت:(
یہشبتوخوابدیدمش..🌙
بہمگفتبہبچہهابگو
حتۍسمتگناھهمنرن
اینجاخیلۍگیرمیدݩ🍂
#شہیدحجتاللہاسدی🌱
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ملاک های ازدواج حضرت خدیجه سلام الله علیها با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
🎤حجت الاسلام رفیعی
#سخنرانی_مذهبی
@khademe_alzahra313