شهید غلامرضا بنی پری در روز چهاردهم شهریور ماه 1339 در خانوده ای متعهد و مذهبی در شهر زرقان دیده به جهان گشود و تا سال آخر دبیرستان در رشته ریاضی و فیزیک تحصیل نمود و سپس به علت از کار افتادگی پدرش و کمک به درآمد خانواده مجبور به ترک تحصیل شد و در کارخانه کاشی حافظ مشغول به کار شد.
غلامرضا در اواخر آذر ماه 58 جهت انجام خدمت مقدس سربازی اعزام شد و بعد از گذراندن دوره آموزشی، به مرکز پیاده شیراز منتقل شد.
انجام خدمت سربازی این شهید بزرگوار مصادف با شروع جنگ تحمیلی و اشغال میهن اسلامی مان توسط متجاوزین بعثی بود به همین خاطر گردان عملیاتی آنها به منظور دفاع از مرز و بوم ایران عزیز به جبهه نبرد حق علیه باطل اعزام شدند و ضربات سخت و مهلکی به متجاوزین بعثی وارد آوردند. سرانجام در تاریخ پنجم آبان ماه 1359 در جبهه دُب حردان به فیض شهادت نائل گردید و به ملکوت اعلی پیوست. پیکر مطهر این شهید گرانقدر بعد از چند روز به زرقان منتقل گردید و در جوار حرم سید عمادالدین نسیمی به خاک سپرده شد.
شهید غلامرضا بنی پری در نامه ای که به پدر و مادرش نوشته به نکات مهمی اشاره کرده که قسمتی از آن را به لحاظ شناخت بیشتر این شهید عزیز تقدیم خوانندگان گرامی می نمائیم:
..... پدر جان من و دوستانم در جبهه دُب حردان نزدیک نورد اهواز مشغول خدمتیم و به لطف خدا می خواهیم این دشمن اجنبی را از خاک عزیزمان بیرون برانیم. پدرجان من در اینجا تیربارچی هستم........ و از همه شما می خواهم برایم دعا کنید و خواهشی که از مادر عزیزم دارم این است که اگر خداوند مرا قابل دانست و شهید شدم زیاد ناراحت نباشید و بی تابی نکنید و مانند مادر علی اکبر ام لیلا صبور باشید و شکر خدا بگوئید. از همه شما برادرها و خواهرهایم می خواهم که به گفته های این سید بزرگوار گوش بدهید و از او اطاعت کنید....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #ورود_حضرت_معصومه_به_قم
♨️فضائل حضرت معصومه(س)
👌 #سخنرانی شنیدنی
🎤حجت الاسلام #فرحزاد
🎤حجت الاسلام #میرباقری
@khademe_alzahra313
گل آرایی حرم مطهر #حضرت_معصومه(سلام الله علیها ) به مناسبت سالروز ورود ایشان به قم🌹
مطمئنم روزے کہ با آن
#چـــادر سیاهت
بابا را بدرقہے میدان ڪردی،
#دل_بابا_قرص_تر_________شد!
چون چــــــــادر تو
#ارثیهٔ_حضرت_زهـرا___است...
@khademe_alzahra313
کاش امروز
خالصانه بتونیم این دعارو زمزمه کنیم
الهی انت کمااحب
فجعلنی کما تحب
خدایا!تواون جوری هستی
که من دوست دارم
منم اون جوری کن که خودت دوست داری
@khademe_alzahra313
🍁 #یه_سلام_دوباره
هی با دلم
دو قدم نزدیک میآیم
دوباره میایستم؛
دوباره دو قدم، دوباره ایست...
دارم فکر میکنم،
به همین روزهایی که حرم نیستم
🍀 به همین لحظهها که
هوای دیدن ضریح، قلبم را پر کرده
زیارت که جای خود؛
چقدر حتی
با همین امید دیدار
#زندگی 🌸 قشنگتر است . . .
از دور
بشنوید امام خوبم،
💜 سلام سادهی عاشقانهام را :
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف ✋💚
اللهّـــمَ صَلّ عَلی عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّتكَ
عَلی مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری
اَلصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَّة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كاَفْضَل
ما صَلّيَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🌸🍃
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_بیست_یکم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا بالاخره صبح شد و به سمت شلمچه راه افتادیم ق
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_بیست_دوم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
وارد پذیرایی شدم که صدای
پچ پچ شروع شد
لباسم یه کت و شلوار کاملا پوشیده با روسری بلندی که لبنانی بسته بودم
و چادر
تا به خودم بیام پدرم با صورت قرمز جلو وایستاده بود
و با صورت گُر گرفته گفت : آبرومو بردی
بعد از این حرفش سیلی محکمی ب صورتم زد
با گریه به سمت اتاقم دویدم
نمیدونم کی خوابم برد صبح که بیدار شدم تو آینه به خودم نگاه کردم
نصف صورتم بخاطر سیلی بابا قرمز شده بود
چشمها و دماغم بخاطر گریه
یه چمدون برداشتم همه لباسها و وسایل شخصیمو توش جمع کردم و رفتم خونه مجردیم
وارد خونه شدم با وسواس چادر و لباسامو عوض کردم رفتم اتاقم
مانتوهای که بیشتر شبیه بلوز بودن جمع کردم ریختم تو یه نایلون مشکی و گذاشتم دم در ساختمان
بعد عکس خواننده ها و بازیگرای هالیوود از در و دیوار اتاق جمع کردم
احساس میکردم این خونه غرق گناهه
مبلا را هم از تو پذیرایی جمع کردم تو یکی از اتاقها گذاشتم
شلنگ کشیدم و کل خونه را شستم تنها ذکری که بلد بودم همون صلوات بود
هرجا آب میگرفتم صلوات میفرستادم
ساعت ۱۲شب خسته و کوفته افتادم روی تخت
فردا یه عالمه کار دارم
پدرم الحمدالله حمایت مالیشو ازمن قطع نکرد
یه آژانس برای بهشت زهرا گرفتم
از ماشین پیاده شدم به سمت قطعه سرداران بی پلاک به راه افتادم
یه مزار شهید گمنامی انگار صدام میکرد
چهار زانو نشستم پایین مزارش و باهاش حرف زدم
-شهید شما خواستید من اینجا باشم وگرنه خودم ی لحظه هم به ذهنم خطور نمیکرد که یه روزی اعتقاداتم و ظاهرم عوض بشه
اما از عوض شدن خوشحالم کمکم کن بهترم بشم
با محجبه شدنم خانواده ام طردم کردن
اکثریت دوستامم تنهام گذاشتن
تو و همرزمانت دوستم بشید
پاشدم به سمت درب خروجی حرکت کردم
بعداز ۲-۳ساعت رسیدم خونه
فرش های خونه را انداختم مبل ها را دوباره چیدم
یهو صدای تلفن بلند شد
زینب بود باهم سلام و علیک کردیم
زینب : حنانه میای بریم .....
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_بیست_دوم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا وارد پذیرایی شدم که صدای پچ پچ شروع شد ل
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_بیست_سوم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
زینب :حنانه میای بریم مشهد ؟
-آره عزیزم
زینب
زینب:جانم
-میگم میشه قم هم بریم ؟
زینب :إه من فکر میکردم تو زیاد ائمه را نمیشناسی
-دقیقا درست فکر کردی
زینب:خوب پس تو چطور میدونی قم زیارتگاه خاصی داره ؟
-دیشب خوابشو دیدم
زینب : ای جانم عزیزم
-کی میریم ؟
زینب:پس فردا ۶صبح
-زینب میای خونه من
قبل سفرمون از امام رضا(ع)و حضرت معصومه(س) بگی
زینب:آره حتما عزیزم
زینب که اومد براش شربت بردم اونم شروع کرد به توضیح دادن
زینب: حنانه جون امام رضا (ع) را تحت فشار قرار دادن و ایشونم برای حفظ جان خاندان و بالاخص اسلام از مدینه تبعید میشن مشهد ایران
و تو غربت با سم مسموم میشن
از اونجا که تو این خاندان محبت خواهر و برادری ریشه دارد
حضرت معصومه(س)به شوق دیدار برادر به ایران میان
که بیمار میشن و در قم دفن میشن
حنانه خفقان عصر امام موسی کاظم(ع)خیلی شدید بوده به طوری که کمتر فرزندان دختر امام ازدواج کرده بودن
روز ولادت فاطمه معصومه(س) روز دختره
حنانه
-جانم
زینب: میگم بیا عضو پایگاه بسیج بشو
-یعنی امثال منم میتونن عضو بشن
زینب: وا تو چته مگه، همه میتونن عضو بشن
فردای اونروز زینب منو برد پایگاه عضو کرد
بعد اون سفر شلمچه و تغییر عقایدم
خیلی تنها شده بودم
خانوادم ،دوستام تنهام گذاشتن
الان واقعا به دوستای امثال زینب احتیاج داشتم
شب چمدانم بستم البته خیلی
ذوق داشتم
آخه من همش یا ترکیه و دبی بودم
یا تو ایران کیش و شمال
#ادامه_دارد...
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
شب که شد... #نماز_شب بخون... دعایی بخون... نشد... دو رکعت #نماز بخون... نشد... #قرآن رو باز کن یکی د
💠برای سعادت دنیوی و اخروی نماز شب را دریابیم❗️
🌺آیت الله جواد آقا ملکی تبریزی:
🌕شب که انسان می خوابد ملائکه موکل بر انسان، او را بیدار می کنند برای نماز شب و بعد چون انسان اعتنا نمی کند و دوباره می خوابد باز او را بیدار می کنند!
❇️این بیداری ها از روی مصادفه و اتفاق نیست، بلکه بیداری های ملکوتی است که به وسیله فرشتگان انجام می گیرد!
🔖اگر انسان استفاده کرد و برخاست، آنها تقویت و تایید می کنند و روحانیت می دهند؛ و اگر نه متاثر می شوند و کسل می گردند؛
🌺میرزا جواد ملکی تبریزی میفرمود:
✴️اگر از خواب برخاستید آن ملائکه را نمی بینید، أقلاً به آن ها سلام کنید و تحیت و تکریم بگویید و تشکر نمایید!
📚 طبیب دل ها، صادق حسن زاده
@khademe_alzahra313
﷽❣️ #سلام_امام_زمانم ❣️﷽
#مهدے_جان❤️
🍃ای درد سینه سوز دلم را علاج، #تـو
🌸تاریکْ خانهی نفسم را سراج، #تـو
🍃دنیای ما بدون حضورت جهنم است
🌸دردم تویی، علاج تویی، احتیاج #تـو
#یـامهــدی 💕
⚘أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج⚘
@khademe_alzahra313
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_175
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
❄️🍃🌹🍃❄️
@khademe_alzahra313
زندگــی
از #شہادت آغاز میشود ✨
آنانڪہ یڪ عمر مرده اند ، 🍁
یڪ لحظہ هم شهید نخواهند شد☝️
#شهیدمحمدابراهیمهمت
روزتون متبرک با #یادشهید🌹
@khademe_alzahra313
سلام
✨صبح روز سه شنبه تون پر از خیر و شادی و برکات
☀️امروز متعلق است به امام سجاد، امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهم السلام
🎁مهمانشون هستیم ان شاء الله با آگاهی ، کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگواران هدیه می دهیم
✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا شرکت در این طرح ، خواندن ادعیه امروز، لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و...
✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح)
💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله
دعای روز سه شنبه:
https://eitaa.com/womanart2/82
زیارت روز سه شنبه:
https://eitaa.com/womanart2/83
✨✨✨✨✨✨✨@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
🌹 سلام و صبح بخیر به همراهان عزیز از امروز چله همراهی با شهدا رو خواهیم داشت یکی از اساتید میفرمودن
سلام علیکم 💐
سیزدهمین روز از چله 🌟 💫
سر سفره 🌷 شهید مصطفی خلیلی بلوطکی 🌷 هستیم.
وقتی گفت میخواهد برود از شنیدن حرفهایش تعجب کردم!!
گفتم اصلاً به شما نیاز نیست که بخواهید به آنجا بروید.
شما روحانی هستید و میتوانید همینجا بمانید و مردم خودمان را هدایت کنید😊
اما میگفت رفتن به جمع #مدافعان_حرم برایم تکلیف است.
چطور من روی منبر میروم و به مردم میگویم این کار را بکنید و این کار را نکنید بعد وقتی از منبر پایین میآیم خودم این کارها را انجام ندهم.⁉️
میگفتم الان پسرمان حسین کوچک است و دوست دارم شما در خانه کنارش باشید. میخواهم همیشه شما را ببیند و شما را الگوی خودش قرار دهد و شبیه شما شود.😌
اما شهید میگفت من الگوی خوبی برای حسین نیستم و حسین الگویش باید #امام_زمان(عج) و #امام_حسین(ع) باشد نه من☝️ پسرم الان نزدیک به چهار سال دارد.
به هرحال مخالفت کردم و گفتم الان برای رفتنتان خیلی زود است.
الان ما اول راه و زندگیمان هستیم اگر میشود چند سال دیگر بروید.🌸
ایشان اینگونه توضیح میداد که فکر کن الان امام حسین(ع) به ما نیاز دارد، من میتوانم بگویم #امام_حسین(ع) الان صبر کنید چون من اول زندگیام هستم و چند سال دیگر میآیم❗️
اصلاً شاید چند سال دیگر به من نیاز نداشته باشند. وقتی گفتم بچهمان کوچک است گفت امام حسین(ع) هم بچه کوچک داشت و شما میخواهید فردا به حضرت فاطمه(س) بگویید به وظیفهام عمل نکردم چون بچهام کوچک بود.❗️
«شاهدان عینی میگویند مصطفی پس از شهادت چشمانش را باز میکند و به همرزمانش لبخند میزند🕊»
راوی: همسر محترم شهید مدافع حرم مصطفی خلیلی🌹
از خصوصیت بارز شهید اهتمام فراوان او به نماز اول وقت بود. به نماز شب اهمیت می داد و همسرش در این زمینه می گوید: «از صدای قرآن خواندن و گریه کردنش می فهمیدم که برای نماز شب بیدار شده است».
همیشه بیش از سخن گفتن، با عمل خود بر دیگران تأثیر می گذاشت. به پدر و مادرش بسیار احترام می گذاشت. شهید اهل صله رحم بود و اگر کسی مریض می شد، به عیادتش می رفت.
همسر شهید می گوید: «هیچ وقت انتظار کمک از شخصی را نداشت و توکلش فقط به خدا و امام زمان(عج) بود. همیشه در کارهای خانه به من کمک می کرد و خیلی برای پسرمان وقت می گذاشت».