eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
605 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابراهیم؟! برادر جاویدالاثرم؟❤️ 🍂راز گمنامیت در چیست که این چنین در اوج گمنامی میدرخشی و در قلب‌های دوستانت عشقی آتشین بر پا میکنی؟! دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام غافل از اینکه فاطمه(س) گمنام میخرد شهدایی 🌺شادی روحش صلوات🌺 @khademe_alzahra313
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • 🔸حالا وسط این گیر و دار، از بیماری سینوزیت هم رنج می برد. طوری که دو سه روز از شدت چرک گلو، قادر به حرف زدن هم نبود، با این حال 24 ساعت شبانه روز خودش را پای تیپ گذاشته بود!!😞 از دوندگی برای تامین آب آشامیدنی نیرو ها گرفته، تا سرکشی مستمر به فعالیت تیم های شناسایی واحد اطلاعات-عملیات.✌️ خلاصه خیلی همت در عملیات رمضان سختی کشید.🙁 یادم هست یک بار هم، این موضوع را به زبان آورد. قبل از شروع مرحله آخر عملیات رمضان بود که از خودش شنیدم که می‌گفت :«خدایا! آخر ما چه گناهی به درگاه تو مرتکب شدیم که نمی‌توانیم از این امانت های تهران به خوبی محافظت کنیم؟!» مقصود حاجی از تعبیر امانت های تهران، ``نیرو های بسیجی اعزامی از تهران`` بودند. با آنکه میزان تلفات و مجروحین ما💔، در عملیات رمضان خیلی نسبت به حمله فتح خرمشهر کمتر بود، اما باز هم وجدانش حاضر به قبول این امر نبود و خیلی خودش را می‌خورد و سرزنش می‌کرد😢 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@khademe_alzahra313
یار وفادار حاج قاسم ... رزمنده و جانباز دفاع مقدس مسئول دبیرخانه محرمانه لشکر۴۱ثارالله محرم‌ ترین فرد به سردار سلیمانی نمونه‌ ی کامل یک سـرباز ولایت ؛ و ۴۰سال وفادار به فرمانده خویش بود و حاج قاسم را تا لحظه‌ی شهادت و حتی خاکسپاری رها نکرد ...
او باوجود این که سال ۹۵ بازنشسته شده بود و می‌توانست در خانه بنشیند و استراحت کند ولی با سردار شهید سلیمانی همراه ماند و با فرمانده خود نیز شهید شد.   این شهید بزرگوار از دوران دفاع مقدس همراه سردار سلیمانی بوده است و در سال ۷۶ با سردار سلیمانی وارد نیروی قدس سپاه شد و در سال‌های اخیر نیز دستیار ویژه شهید سلیمانی بوده است
✍حاج‌قــاســم‌ مردم را با محبت جذب کرد. حتی می‌خواست کسانی را که از روی غفلت و جهالت مسیر اشتباه را طی کرده بودند، به مسیر بیاورد و به جریان انقلاب بازگرداند. بارها به من گفت دوست دارم وقتی سوار هواپیما می‌شوم، در کنار من کسی بنشیند و از من سؤال کند و من به سؤالات او جواب دهم. احساس خستگی نمی‌کرد و با همه مشغله‌هایی که داشت، جذب و توجیه مردم را هم دنبال می‌کرد. در یکی از سفرهایش به سوریه و لبنان که تقریباً 15 روز طول کشیده بود، وقتی برگشت شهید پورجعفری که همراه همیشگی حاج قاسم بود به من گفت حاج قاسم در این 15 روز شاید ۱۰ ساعت هم نخوابیده است، با این حال وقتی سوار هواپیما می‌شد اگر کسی در کنارش بود دوست داشت با او هم صحبت کند و پاسخ‌های او را بدهد. به خانواده شهدا سر می‌زد. من خودم با ایشان چند بار همراه بودم. بعضی وقت‌ها که اولین بار به خانه شهیدی می‌رفتیم، رفتارش طوری بود که انگار سال‌هاست آن‌ها را می‌شناسد. تحویل‌شان می‌گرفت و درد دل بچه‌ها را می‌شنید. به آنها هدیه می‌داد و با آنها عکس می‌گرفت. خیلی خودمانی بود، نصیحت‌شان می‌کرد. از کوچک‌ترین چیزی هم غفلت نداشت؛ مثلاً وقتی در جلسه‌ای دخترخانمی کمی از موهایش بیرون افتاده بود، روی کاغذ می‌نوشت و به او می‌داد تا حجابش را درست کند. به حجاب بچه‌های خود و بچه‌های شهدا حساسیت داشت. مرام او حرکت در مسیر امر به معروف و نهی از منکر بود. 📚خاطرات «حجت‌الاسلام علی شیرازی» از حاج‌ قاسـم‌ سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌🌹آرامش حاج قاسم سلیمانی در مواجهه با جنگنده‌های آمریکایی ✍خاطره شهید شهید حسین پورجعفری : بین زمین و آسمان بودیم، توی هواپیما داشتیم می‌رفتیم سوریه. نگاهم به حاجی بود، سرش را تکیه داده بود به صندلی و چشم‌هایش را بسته بود، انگار که خوابیده باشد. از شیشه هواپیما دو جنگنده آمریکایی را دیدم که مثل لاشخور دورمان می‌پلکیدند. دلم هری ریخت، ترس برم داشت، فکرم پیش حاجی بود، یک دقیقه گذشت، دو دقیقه، همانطوری که سرش را به صندلی تکیه داده بود چشم‌هایش را باز کرد. خون‌سرد گفت: نگران نباش چند دقیقه دیگه میرن، دوباره چشم هایش را بست. چند دقیقه گذشت و رفتند. هواپیما می‌خواست توی فرودگاه سوریه بنشیند که از چپ و راست تیر سمت ما حواله شد. حاجی رو کرد به خلبان و گفت: ما سریع پیاده می‌شیم، تو دوباره تیکاف کن. تا چرخهای هواپیما به زمین خورد و سرعت کم شد پریدم پایین، خلبان دوباره سرعت گرفت و هواپیما از زمین توی چشم به هم زدن از آسمان فرودگاه دور شد و ما تغییر موضع دادیم و آمدیم یک کنج امن. تا خودمان را پیدا کنیم چند خمپاره درست خورد همان جایی که پیاده شده بودیم، خدا بخیر گذراند.
🌱 : در زندگی،آدمی موفق تر است که دربرابر عصبانیت دیگران صبور باشد و کار بی منطق انجام ندهد... @khademe_alzahra313
23.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹🚩 بامداد امروز ؛ مداحی فارسی-عربی دکتر میثم مطیعی در اجتماع عظیم مردم عراق در محل شهادت شهیدان والامقام و
در روايات آمده: هر شب و روزی كه می‌آيد، ندا می‌دهد و می‌گويد: من ديگر تكرار‌شدنی نيستم. بهره خودت را از من ببر. فردا شب، فردا شب است. نگو من فردا شب، نمازشب می‌خوانم! من ديگر نيستم! من روز قيامت كه شهادت می‌دهم، صفحه وجود من از نور نافلهٔ شبِ تو خالی است.