❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_233
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
@khademe_alzahra313
یا_زهرا_س💔
فردا نجاٺ شیعہ فقط دسٺ فاطمہ سٺ
انگار از شفاعٺ ما حرف مےزنند
چادر بہ سر میآیے و محشر بپا ڪنے
وقتے ڪه ازعذاب گدا، حرف مےزنند
#هرچہ_داریم_همہ_از
مادر_ساداٺ_داریم
یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی 🌹
#سلام_ودرود_برشهیدان
‹🌻🌤›
چهارشنبہاستودلـمسمتشماافتاده
عطـرصحـنرضـوۍڪلفضاافٺاده
درو دیواردلـمآینہڪارۍشدهاست
روۍبابالحرمـشنامرضـاافتاده
اَلْسَلٰامعَلَیڪَیٰاعَلےاِبْنِموسَیاَلْرِضٰا✨
#تسلیتآقاجان🖐🏻🖤
#چہارشنبہهایرضوے🌱
#سلام_ودرود_برشهیدان
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
◾️فاطمیه
🥀بانویپهلوشکسته
بین قبرم دو ملک تاسینه ام رابو کنند
پیش خود گویند:«به به، این گدای فاطمه است
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
سیمین روز از 🌟💫چله مهمان سفره شهید🌷 محمد حسین بشیری 🌷 هستیم.
سی ویکمین روز از 🌟💫چله مهمان سفره شهید🌷 محمد حسین بشیری 🌷 هستیم.
ارادت خاصی به حضرت زهرا(س)داشت
به نمازاول وقت اهمیت خاصی میدادند
ودرهمه حال نماز را اول وقت بجا می اوردندواحترام زیادی به والدین خودمی گذاشتند
⚪️عاشق ولایت بود حضور همیشگی چفیه او بردوشش نشان از همرنگی بامقام معظم رهبری داشت.
متولی اموزش تخریب وانفجارات درحزب الله لبنان/عراق/افغانستان/سوریه و….بود.
به دلیل علاقه ی زیادایشان به شهیدعمادمغنیه وشال سبزرنگی که همیشه همراه ایشان بودنام جهادی (سیدعماد) برای ایشان انتخاب شد.
استاد به تمام معنا در رشته های جودو،تکواندو،دفاع شخصی ،انواع سلاح های سردوگرم،غواصی،صخره نوردی،یخ نوردی،کوه نوردی،برف نوردی بود و در طب سنتی تبحر خاصی داشت..
وسرانجام در اعزام اخر به سوریه در اثر انفجار تله به همراه دیگر همرزم هایش پرواز کرد و حسینی شد.❤️
شهید مدافع حرم محمد حسین بشیری
یک روز جمعمان ،جمع بود وهر کس سخنی می گفت وتعریفها به سمت ایران وخانواده والدین کشیده شد هرکس مطلبی ونکته ای گفت،تا رسید به محمد حسین، محمد حسین مکثی کرد وبه صورت سئوال وجواب از جمع ما که همگی چشم به دهان اودوخته بودیم پرسید،؟بچه ها شما کدامتان تا بحال دست وپای پدر ومادرتان را بوسیده اید؟
جمع ما عده ای جوابشان سکوت و عده ای مثبت بود.
با افتخار فرمودند من دست وپای والدینم را بوسیده ام،ونگاهی با آه وحسرتی که از عمق وجودش در می آمد،رو کرد به جمع وگفت :«بچه ها تا وقتی پدر ومادرتان زنده و در قید حیات هستند قدرشان را بدانید، من پدرم را از دست دادم ای کاش زنده بود پاهایش را بوسه باران می کردم.»
محمد گرچه محبت اهل بیت را به همه چیز ارجعیت می داد ولی به هر مسئله ای در جای خودش عمل می کرد.
یک روز توی مسیر ی از منطقه داشتیم بر می گشتیم که تعدادی دختر وپسر سوری آواره، از تهاجم حرامیان به کشورشان،داشتند برای ما دست تکان می دادندودنبال خودروی ما دویدند،محمد حسین به راننده گفت: بایست
وقتی خودر ایستاد هر آنچه خوردنی وتنقلات داشتیم داد به آنها وحرکت کردیم وموقع حرکت گفت بچه نگاه کنید این دختروپسرهای چقدر زیبا و قشنگ ومثل عروسک هستند، آهی کشید ازش پرسیدم چی شده؟گفت:«یادعلیرضا افتادم ،دلم برایش تنگ شده و ادامه داد،دیشب زنگ زدم ایران واحوال علیرضا را بپرسم ومادر علیرضا گفت علیرضا عکست راگذاشته کنارش وخوابیده.
یکی دور روز بعد ماموریت پیش آمد ،وقتی داشتیم به منطقه می رفتیم جیره غذایی جنگی واگر آماده بود ناهار ویا شام را هم با خودمان می بردیم.
توی مسیری داشتیم می رفتیم که باز بچه های سوری را دیدیم که با حرکات دستهای خودشان از ما تشکر می کردند وبعضی هم دنبال خوردنی بودند،محمد حسین به راننده گفت بایست،راننده ایستاد ومحمد حسین اول سهم خود را داد به آنها، وباز دلش نیامد وسهم ما راهم داد،یکی از بچه ها گفت داری چکار می کنی خودمان گرسنه می مانیم.
محمد حسین گفت :«طاقت ندارم ،اینها رااینطوری گرسنه ببینم،یاد علیرضا پسرم افتادم».
این روزهای آخر که ما نمی دانستیم محمد حسین می خواهد پرواز کند محبتش به یاد والدین و خانواده ، همه اش درس اخلاقی و زندگی ، در کنار رزم بود و اینطوری شد که محمد حسین بشیری حسینی شد.
راوی:همراهان مدافع شهید حرم محمد حسین بشیری