eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
606 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽🕊🌼 🌼🕊﷽ ⛅ «صبحم» شروع می شود آقا به نامتان 🌼 «روزی من» همه جـا «ذکـر نـامتـان» صبح علی الطلوع «سَلامٌ عَلی یابن الحسن» مـن دلخـوشـم بـه «جـواب سلامتـان» ...!!❤️ ✋ السلام علیـک یا اباصالحَ المهــدی •┈┈••✾•✨⁦⁩🌸🌺🌸✨•✾••┈┈•
❄️🍃🌹🍃❄️ 🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی وتعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
🍃🌸🍃 هر شهید نشانی ست از یک راه ناتمام و حالا تو مانده ای و یک شهید و یک راه ناتمام. فانوس را بردار و راه خونین شهید را ادامه بده.. با این ستاره ها می توان راه را پیداکرد @khademe_alzahra313
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • ✨ هر موقع در مناطقِ ‌جنگی راھ گم کردید نگاھ‌ کنید آتش‌ دشمن♨️ کدام‌ سمت را مۍکوبد،✊ هَمان جبهھ‌یِ خودۍ است...❗️ 🌹 @khademe_alzahra313
بسم‌الله‌الذّی خلق مِنَ 🌟 و خداوند فاطمه "س" را از نور خویش آفرید! تا او مادر من است ؛ هراس گم شدن، لطیفه‌ای کودکانه است! "س" @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدی که پیکرش ۹سال پس از دفن سالم مانده بود   عبدالنبی یحیایی (شهیدی که پیکرش ۹سال پس از دفن سالم مانده بود ) در سال ۱۳۴۲در روستای تنگ ارم شهرستان دشتستان استان بوشهر به دنیا آمد. و در نهایت به فرمان رهبرش روح الله لبیک گفت و به جبهه های جنگ حق علیه باطل اعزام شد تا دفاع از خاک و  ناموس را پیشه خود قرار دهد . عبدالنبی فردی بود که در در نوجوانی چوپانی می‌کرد و در کنار کار چوپانی دستی هم در کشاورزی داشت .و دراوج  جوانی هم تصمیم گرفت راه مولایش حسین (ع) را در پیش گیرد و  رزمندگی در راه حفظ  اسلام  را پیشه گرفت .
👇👇👇👇 پدر شهید : « وقتی که عبدالنبی ۱۲ سال داشت، من برای کار به بوشهر رفتم و او را با خودم بردم، بچه زحمتکشی بود و از همان کودکی کار می‌کرد. هرچه می‌گرفت خرج نمی‌کرد و نگه می‌داشت. وقتی که می‌خواستیم به روستایمان برگردیم، با دسترنجش که از کار در گرمای طاقت‌فرسای بوشهر تهیه کرده بود، وسایل آشپزخانه خرید و برای مادرش هدیه آورد. همسرم هنوز با برخی از این وسایل آشپزی می‌کند و آنها را مثل یادگاری نگه داشته است… عبدالنبی صدای خیلی خوبی داشت. چون مدرسه نرفته بود، شب‌ها که از بیرون می‌آمد تا دیر وقت می‌نشست زیر نور چراغ فانوس، می‌خواند و می‌نوشت. می‌گفتم بابا! خسته‌ای چرا خودت را اذیت می‌کنی‌‌؟ می‌گفت می‌خواهم خواندن و نوشتن یاد بگیرم تا روضه‌خوان امام حسین(ع)‌ بشوم. آخر هم به آرزویش رسید. محرم که می‌شد مردم را جمع می‌کرد و برایشان نوحه می‌خواند. عبدالنبی هر چه دارد از امام حسین(ع) دارد.