🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
.✅نیت نماز شب👇 رسول اکرم (ص): بنده ای که تصمیم می گیرد ( برای نماز شب) از خواب برخیزد و خواب می ما
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
✨ آیت الله جوادی آملی :
🌱 در سفر آخرت ، تقوا زادراه است ، با پیاده رفتن می رسیم ، ولی دیر...
🌸چاره ای جز گرفتن مَرکب نداریم. مرکب این جاده #نمازشب است.
﷽
صل الله علیک یا حجت الله فی ارضه
خوشا لبی که دم زد از نوای صاحب الزمان
خوشا دلی که پر شد از ولای صاحب الزمان
خوشا بحال عاشقی که هر سحر دقایقی
کند کبوتر دلش هوای صاحب الزمان
خوشا به دیده ای که تر. شود به یاد منتَظَر
خوشا سری که می رسد به پای صاحب الزمان....
قسم به لحظه ی سحر قسم به شمس والقمر
رضایت خداست در رضای صاحب الزمان ...
اللهم عجل لولیک الفرج
#حسینجان♥️
صبحگاهان که خیالت
✨ به سرم می آید
دست برسینه دلم سمت حرم می آید
بعد هر ذکر سلامی که
✨ به تو می گویم
عطرسیب است که از دور و برم می آید
#صبحمبهنامشما
#ازدورسلام🌱
ماجرا
قصہ ے دلے است...
ڪہ میان رمل هاے فڪہ...
یا خاکـــــ شلمچہ
یا آبهاے اروند...
جامانده استـــــ...
#جامانده را قصہ اے نیست...
جز دلدادگے...
خدایا من جا مانده ام💔
اَللّٰــــھُم عَجَّل لِوَلیِــڪَـ اَلْفرَجْ
﷽
#غریب_مادر_حسن
دوشنبه ها حَسَنیّه بپاست در قلبم
سلام میدهم از عمق جان به سمت بقیع✋
#حسین_مرادی
#دوشنبه_های_امام_حسنی💚
#قناعت
من کباب بخورم درحالیکه بسیجیها نان خالی هم گیرشان نمیآید
پدر حاج همت نقل میکند «حاجی مدتها بود که سری به ما نزده بود، برای همین، به اندیمشک رفتیم. صبح زود با ابراهیم به محل کارش رفتم. ظهر که برگشتیم خانه، مادر ابراهیم برای بچهاش کباب درست کرده بود. کباب را جلوی ابراهیم گذاشت، ولی ابراهیم نخورد. گفتم: چرا نمیخوری؟ گفت: من کباب بخورم، درحالیکه بسیجیها نان خالی هم گیرشان نمیآید. نخورد. کمی استراحت کرد و رفت سر کارش.» پدر شهید ادامه میدهد «کفشهایش آنقدر پاره بود که قابلاستفاده نبود. نهتنها از کفشهای دولتی استفاده نکرد، بلکه کفشی که خودم برایش خریده بودم هم نپوشید، آن را به یک بسیجی داد که کفش گیرش نیامده بود. میگفتم آخر پسر، مثلاً تو فرماندهای، کمی به خودت برس، اما انگار نه انگار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
ای تکیه گاه علی
تکیه به دیوار نکن...
#حضرت_زهرا{س}
#فاطمیه
دوروز تا فاطمیه
✍حاج حسین کاجی می گفت:👇
رفتم سر مزار رفقای شهيدم
فاتحه خوندم ،اومدم خونه،
شب تو خواب رفقای شهيدم رو ديدم...😴
رفقام بهم گفتند :🙄
فلانی ، خيلے دلمون برات سوخت
گفتم : چرا؟
گفتن:
وقتی اومدی سر مزار ما فاتحه خوندی🙂
ما شهدا آماده بوديم هر چی از خدا می خوای برات واسطه بشيم..
ولی تو هيچی طلب نکردی و رفتی
خيلی دلمون برات سوخت..😞
سر مزار شهدا حاجتهاتون رو بخواهید
برآورده میشه 🤲
○•🌹
💚سلام امام زمانم💚
هر صبح،
به شوق عهد دوباره با شما
چشمم را باز میکنم🌿
#عهدمیکنمباشما،
هر روز که میگذرد،
عاشقانه تر از قبل
چشم به راهتان باشم...🧡
✨السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ✨
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
صبحتبخیرمولایمن
🏝ما در پیچ و تاپ دلواپسیها
اسیر تنهایی و بیکسی شدهایم
و دستان اضطرارمان
در طوفان هراسناک آخرالزمان
به سوی هر تخته پارهای
دراز است
تا از هلاکت برهیم...
ای کاش یادمان بیاید که
کشتی نجات و ساحل امن
و پناهگاه آرامی
جز ساحت بهشتی شما
در جهان نیست...
ای کاش یادمان بیاید
که برای آمدنتان کاری کنیم،
دعایی...قدمی...
ای کاش...🏝
صبحتون مهدوی🌼
🌹🥀🕊🌴🕊🥀🌹
#حالمخرابِ
منو #درگیر خودت کن #شهیدم
گاهی نگاهی!!!
نه نه نه
#لحظهبهلحظه نگاهی
مرا #غرق در خویشتنت نما
من از #آزادی بیزارم
من #اسارتِ در تو را میخواهم
مرا درگیر خودت کن
#حالمخراباستخراباستخراب
🌹 #شهدا
🌹🕊 #همیشه
🌹🕊🌹 #نگاهی
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷
#در_محضر_شهدا
#شهید_والامقام
#محمدابراهیم_همت
از طرف من به #جوانان بگویید
چشم #شهیدان و تبلور #خونشان به شما دوخته است .
بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید
نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی شود
#نه_شرقی
#نه_غربی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
وقتی شیخ حسین انصاریان دور از چشم حاج همت به خطرمقدم میرفته است 🤭
💠 «...آنروزها بیشتر منابر سخنرانی من، یا در پادگان #دوکوهه ی اندیمشک برگزار میشدند، یا در پادگان ابوذر و اردوگاه #قلاجه #لشکر۲۷ در غرب کشور. مثلاً آن ایّامی که در قلّاجه بودیم، #حاج_همت با من جلسهای گذاشت و گفت که نیاز است برای کدام گردانها و در زمینهی چه مسائلی سخنرانی بکنم. گاهی اتّفاق میافتاد ظرف یک شبانهروز؛ در چادرهای رزمندگان گردانهای #لشکر۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ ، ده تا سخنرانی میکردم. حتّی در رزمهای شبانه بچّهها هم که اطراف قلّاجه برگزار میشدند، شرکت میکردم. گاهی هم به صورت پنهانی و دور از چشم فرماندهان لشکر۲۷، میرفتم سمت خطوط مقدّم. چون آنها نمیگذاشتند بروم.😊
حاجهمّت و عبّاس کریمی وقتی از این جیمزدنها مطّلع شدند، خیلی باادب، امّا قاطع به من گفتند:
ما برای تغذیهی روحی بچّهها در لشکر به شما نیاز داریم؛ مطمئن باشید حتّی حضرت امام (ره) هم راضی نیستند اشخاصی مثل شما که برای ارشاد و هدایت معنوی رزمندهها به جبههها میآیند، به خطوط مقدّم بروند. حرفشان؛ حرفِ حساب بود، با این حال ما هر وقت میتوانستیم، قِسِر درمیرفتیم. لباس روحانی را درمیآوردیم، رخت بسیجی میپوشیدیم و با بچّهها میرفتیم سمت خط...»😅
🔰 برگرفته از کتاب ارزشمند و فوقالعاده خواندنیِ #کوهستان_آتش ، صفحه ۱۹۵ 🌹