┏☁️☀️━━━━━☀️☁️┓
🌕امروز #یک_شنبه
✨ متعلق است به
⚜مولایمان #امیرالمؤمنین #حضرت_علی علیه السلام و بانوی دو عالم #حضرت_فاطمه زهرا سلام الله علیها⚜
🔆روزمان را با هدیه ۵شاخه گل #صلوات به محضر مبارکشان معطر میکنیم.🔆
#ذکرروزیک_شنبه (💯 مرتبه)
موجب🔻
🔹فتح و نصرت میشود🔹
🔶یٰا ذَالْجَلاٰلِ وَ الٌاِکْرامْ
🔸ای صاحب جلال و بزرگواری
🕊 #اللّهُمَّ_صَلِّ_عَلي_مُحَمَّد_و_َآل_ِمُحَمَّد_وَ_عَجِّل_فرَجَهُــم🕊
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀سخنانی از فرماندهء مخلص ، مدافع وطن ، "شهید همت" که تابحال نشنیده اید...
ببینید کسیکه سر و دستش و جانش را برای حفظ اسلام و وطن داده و خدا او را قبول کرده ، به شما چه میگوید...
@khademe_alzahra313
#زیارت_عاشورا
#شهید_حاج_یدالله_کلهر_قائم_مقام_لشکر10_سیدالشهدا
⏳سفارشش نماز اول وقت بود. بعدازنماز هم کارهمیشگی اش خوندن زیارت عاشورا؛
◼️حتی اگه مهمونی بود یا کارداشت یاموقع غذا بود تا زیارت عاشورا نمی خوند،نمی اومد.
◾️شب عاشورا یا توی مراسم دعا گریه هاش دیدنی بود.طوری گریه می کرد که همه بدنش می لرزید.
◾️توعزای امام حسین سیاه می پوشید وصف اول سینه می زد .خیلیاعاشق عزاداریش بودند.
▪️وقت نوحه خوانی وعزاداری کارشون نشستن کنارحاجی ؛بلکه از حالت های معنویش تاثیر بگیرند...
@khademe_alzahra313
#خاطرات_شهید 🍂🌸🍂
عباس در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی (ره) رسیدند
و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمیخورد ، مرخصی خواستند .
وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه جنگ پرسیدند ، عباس عرض کرد ،
من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم ، مرخصی را برای آن میخواهم ،
امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند ،
به یک شرط اجازه مرخصی می دهم ، که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی....
#شهیدعباس_بابایی
@khademe_alzahra313
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️
❤️#زندگی_به_سبک_شهدا❤️
بهش گفتیم:
"نمیخواے زن بگیرے؟"🙄
گفت:
"چرا نمیخوام؟"😕
فڪر نمیڪردم به این راحتے قبول ڪنه ازدواج ڪنه...!!!😦
مادرم گفت:
"خب ننه...ڪیو میخواے...بگو تا واست بگیرمش..."😍
.
"من یه زن میخوام ڪه بتونه پشت ماشین باهام زندگے ڪنه..."😊
مادرم گفت:
"واااا...این دیگه چه صیغه ایه...!!!😳
آخه ڪدوم دخترے حاضره میشه همچین زندگے اے داشته باشه...؟!"😒
گفت:
"اگه میخوای من زن بگیرم،شرطش همینه...🤗
زنی میخوام ڪه #شریڪ_و_همدم زندگیم باشه...👌
هرجا میرم دنبالم بیاد..."☺️😉
حرفش یه ڪلام بود...
بعد مدتی از پاوه برگشت...
"کسی رو ڪه دنبالش بودم پیدا کردم...😌
برام ازش خواستگارے میڪنین یا نه...؟😐😃
بهش گفتم:
"به همین سادگے!!!!؟"😁
"نه...همچین ساده هم نبود...😞
بیچاره م کرد تا بعله رو گفت...😒😂
با تعجب گفتم:😕
"یعنی...🤔
قبول کرد که پشت ماشین باهات زندگی کنه...؟!!!"😑
خندید و گفت:😅
"تا اون ور دنیام برم دنبالم میاد..."🙂
گفتم:
"مبارکه..."😉
چن بار ازش خواستگارے ڪرده بود...
اما هربار جواب رد شنیده بود...
عروس خانوم نیت چله روزه و دعاے توسل ڪرده بود...
با خودش عهد ڪرده بود ڪه بعد چله...
به اولین خواستگار،جواب مثبت بده...😌
درست شب چهلم،دوباره #ابراهیم ازش خواستگاری ڪرده بود و بعله رو گرفته بود…🤗😀
(محمد ابراهیم همت
منبع:برای خدا مخلص بود...)
🍁همســـر یعنے همسفـــرتابهشــــت🍁
@khademe_alzahra313
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید فرصت آخر باشه
خیلی زیبا ❣️❣️
#استادمحمدشجاعی
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مردم عراق و موکبداران اربعین هر آنچه داشتند در طَبق اِخلاص نهادند؛ ماهم برحسب وظیفه با هشتگ #شكرا_للعراق از میهماننوازی آنان قدردانی میکنیم
أنتمُ الشُّرفاءْ/ أنتمُ الکُرماء
خِدمَةً للحُسینْ/ تَبذُلُونَ العَطاء
زادَکُمْ ربُّنا/ نِعمةً و هَناء
شاکِرونَ لکمْ/ کُلَّ هذا السَّخاء
#شكرا_للعراق
@khademe_alzahra313
⚜ حجة الاسلام پناهیان:
🌼 سَحر هنگام بیداری است و سرآغاز زندگی.
🌼 اگر بیداری خود را از سحر آغاز نکنیم، در طول روز با تمام وجود زنده نخواهیم بود و در بیداری هم شبیه خواب، تمام مشاعرمان کار نمیکند.
🌼 سحر هنگام اندیشیدن است و اگر اولیاء خدا در سحر گریه میکنند، این اشک نتیجۀ اندیشههایشان است.
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀ ️روزی دیگراست
و عطر کــــربلا 🕌
عجب شش گوشه نابت 💚
بوسیدن دارد آقا..😘
✋ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یــــا
اَباعَبْدِاللهِ الْحُسَیْن(ع)
✋ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ
یَابْنَ رَسُولِ اللَّه 💚
اللهم ارزقنا زیارت کربلا
@khademe_alzahra313
❤️🍃❤️
سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت))
گردنش را راست گرفت و با غرور گفت:«محال است تو شهید شی!»💔😒 و زیر چشمی نگاهش کرد👀، #حاجی کنار علاءالدین نشسته بود و آستین هایش را می کشید پایین.🙁
دسته نازکی از موهایش که از آب وضو خیس بود چسبیده بود به پیشانیش و به صورتش حالتی بچه گانه می داد🙂.
پرسید «چرا؟»😒
گفت : «برا این که تو همه کس منی😢 پدرم ، مادرم ، برادرم،... خدا دلش نمی آد همه کس آدم رو یک جا از او بگیره»😔🕊
راوی:همسرشهید
@khademe_alzahra313