🕊🍂🍂🕊
همسر شهید 👇 👇
هر سفر زیارتی که میرفتم از خدا میخواستم حتی یک ثانیه بعد از آقا موسی نباشم. یاد زیارت #جامعه_کبیره که نذرش کردم افتادم. بارها در این دعا میخوانیم بأبي أنت و امي و .. دعای من مستجاب شده بود. جنس گریههایم بعد از #شهادت موسی حسابی فرق کرد.
از ناحیه گردن و پهلو ترکش خورده بود و میشد چهرهاش را دید. هیچ شکی نیست که مصیبت ما در برابر مصیبت آقا اباعبدالله (علیهالسلام) هیچ است. اما وقتی صورتش را دیدم همهاش این جمله #امام_حسین (علیهالسلام) بعد از شهادت حضرت #علیاکبر (علیهالسلام) بر زبانم جاری میشد؛ بعد از تو خاک بر سر این دنیا ....
اسم من را در گوشیاش پرتو فاطمه ذخیره کرده بود. وقتی پرسیدم چرا؟ گفت: «آخر ما شیعیان شعاعی از نور #حضرت_زهرا (سلامالله علیها) هستیم».
🌹 #شهید #موسی_جمشیدیان
#معرفی_کتاب
چشم روشنی
کتابب به تازگی توسط نشر دارخوین اصفهان چاپ شده روایتگر داستان زندگی شهید مدافع حرم «موسی جمشیدیان» است. این کتاب را «کبری خدابخش دهقی» به رشته تحریر درآورده است.
شهید موسی جمشیدیان سال 86 با یکی از همشهریان خود که حافظ قرآن بوده است ازدواج میکند. البته ناگفته نماند که موسی خودش هم حفظ قرآن کار میکرده و بهصورت موضوعی بسیاری از آیات قرآن را حفظ بود. حاصل ازدواجش یک دختر به نام «فاطمه زینب» است. از سال 90 جزو اولین نفراتی بود که برای اعزام به سوریه ثبت نام کرد و در طول این چند سال تلاش زیادی برای اعزام انجام داد تا بالاخره در مهر 94 برای اولین بار به سوریه اعزام شد و در همان اعزام اول هم به شهادت رسید.
✍بخشی از کتاب
🌷«قرار بود شهر «الحاضر» را به کلی تصرف کنند، تصمیم برآن شد که از دو محور، یک محور پیاده و یک محور هم با تانک پیشروی کنند. فرماندهان بر سر این موضوع تصمیم میگرفتند.
پنجشنبه صبح، موسی به همراه یکی از دوستانش به خانوادههایشان زنگ زدند.😍 وقتی برگشتند، موسی به یکی از نیروهایش گفت:
- یه کمی به نظافت تانک برس.🌴
خودش با همان قمقمة کوچکی که داشت، وضو گرفت. رو به قبله کنار تانک نشست. شروع کرد آرام آرام قرآن خواندن. 🌺چند دقیقهای از قرآن خواندنش نگذشته بود که بیسیمها یکی یکی به صدا درآمدند.
- خودتون رو برسونید.
هر کسی در هر قسمت دور یا نزدیکی بود، خودش را نفسزنان رساند. هرکدام از نیروها یک گوشه افتاده بودند. به سر و صورت خود میزدند. پاهای آنها که نفسزنان آمده بودند، دیگر رمق نداشت. همه بغض در گلویشان بود. صدای گریه😭 نیروها در فضا پر شده بود.
هیچکس دوست نداشت این صحنه را ببیند. موسی به سجده رفته و محمد جواد قربانی دچار مجروحیت شدیدی شده بود😔. خون نصف سنگر را گرفته بود. هرکس از راه میرسید، احساس خفگی میکرد. اختیار اشکهایشان دست خودشان نبود و از چشمانشان جاری میشد.😭 موشک کرنت اسرائیلی کار خودش را کرده بود.
قرآنش کنارش افتاده بود. همان قرآنی که همیشه به دست میگرفت، نیروها را از زیرش رد میکرد و میفرستاد به میدان جنگ.
حفظ قرآنش را هم با همین قرآن انجام داد. صفحه 72 قرآنش و آیه «وَلَاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِی سبیلِ اللّهِ أَمواتاً بَلْ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یرزقونَ» پر از خون شده بود.
19.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : اخلاص شگفت انگیز آیت الله العظمی بروجردی
#حجت_الاسلام_حسینی_قمی
@khademe_alzahra313
.
.
میگفت:
سر نماز مثل حرم امام رضاست،
ڪفشاتو میدے به ڪفشدارے تا برے
زیارت،
بدونِ فڪرِ ڪفش، برے دیدار!
[فَاخلَع نَعلَیڪ]
سر نماز ڪفشاتو یعنے
غصههاے دنیاتو از ذهنت دربیار بده به
خدا، فقط دیدار!
بعد از نماز میبینے خدا ڪفشاتو واڪس
زده بهت تحویل داده!
#استاد_پناهیان🍃
@khademe_alzahra313
سه دقيقه در قيامت 03.mp3
19.57M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه سوم
📅98/08/17
#مشهد
#بهشت_رضا
8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬛️◼️◾️▪️
#السلام_علیک_یاامام_رئوف❣️
#یاامام_رضاجانم😍
🕊 اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ❣️
قرار_عاشقی #پنجره_فولاد
🌷🌾🌷🌾
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@khademe_alzahra313
#طنز_جبهه😊
🔻هوا خیلی سرد بود.
از بلندگو اعلام کردند جمع شوید جلوی تدارکات و پتو بگیرید.
فرمانده گردان با صدای بلند گفت: «کی سردشه؟» همه جواب دادند: «دشمن» فرمانده گفت: «احسنت، احسنت.
معلوم میشود هیچکدام سردتان نیست. بفرمایید بروید دنبال کارهایتان. پتویی نداریم که به شما بدهیم».😰
داد همه رفت به آسمان...!😩
(البته شوخی میکردند جناب فرمانده)😁
#شهیدانه
@khademe_alzahra313
از جوانی پرسیدم که چقدر به صبح مانده برای نماز شب بیدار میشوی؟
جواب داد: دو ساعت.
گفتم: برای تو خیلی زیاد است!
آیت الله حق شناس با حال تأثر و گریه نقل مینمودند
که آن جوان جواب داد:
آقای میرزا ما با خدا خیلی کار داریم...
#عمریستجاماندیم