💫شب زنده دار و سحر خیز باشید💫
حدیث داریم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : « اَشرافُ أُمَّتی أصحاب اللّیل » ؛ « اشراف امت من نـماز شب خـوان ها هستند . »
در دنـیا اشـراف چـه کـسانی هستند؟ آنهایی که خانه ی دو هزار متری دارند و ریاست و ماشین چه و چه ... به اینها می گویند اشراف مملکت ، اما در قیامت ، اشراف آن کسانی هستند که نماز شب خوان هستند. الان شب ها بلند است خودتان را عادت بدهید که شب ها زودتر استراحت کنید تا سحرها بلند شوید .
البته من به غیر طلبه ها مےگویم .
طلبه ها که بلند مےشوند.
مےگویند : در زمان قدیم استادی از شاگردش پرسید : « سحرها کی بلند می شوی ؟»
شاگرد گفت : « دوساعت مانده به اذان » استاد فرمود : « کم است ! » قدیم این طور بودند . حالا ما اگر نیم ساعت یا سه ربع پیش از اذان هم بلند شویم خوب است .《هر که سحر ندارد از خود خبر ندارد》
" از بیانات آیت الله مجتهدی (ره) "
@khademe_alzahra313
"به سلیمان جهان از طرف مور سلام"
به شه تشنه لب از بنده ی رنجور سلام
نشدم لایق وصل تو در این مدت عمر
دلخوشم اینکه دهم باز هم از دور سلام
#شــــــاه_ســــــلامــ
#صبحــتوݩکــربـلاییـ
059_Page.MP3
1M
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
❄️🍃🌹🍃❄️
@khademe_alzahra313
پرده از چشمهایت ڪنار بزن
تا خورشید بار دیگر
در جغرافیای من طلوع ڪند✨
صبح من
با چشمهای تو 😍
بخیر مےشود ای شهیـد🕊
#روزتون متبرک به
#نگاهشهیدهمت🌹
#شنبه_های_نبوی💚
خواهی که درپناه کرامات سرمدی
ایمن شوی ز فتنه وایمن زِ هر بدی
لبریز کن زِ عطر گل نور سینه را🌸
با ذکر یک صلوات بر نبی وآل نبی📿
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُــم✨
@khademe_alzahra313
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
✨ روز شنبه تون پر از خیر و شادی و برکت
☀️امروز متعلق است به حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم❤️
🌄روزمان را با سلام و درود و صلوات بر پیامبر اکرم رحمت للعالمین❤️ شروع می کنیم و بی نهایت خوشحالیم که درین روز مهمان ایشان هستیم و تصمیم ها و کارهای امروزمان را به ایشان هدیه می دهیم🎁
✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا شرکت در این طرح ، خواندن ادعیه امروز، لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و...
✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح)
💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله
دعای روز شنبه:
https://eitaa.com/womanart2/73
زیارت روز شنبه:
https://eitaa.com/womanart2/75
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌻☘🌻☘🌻☘🌻☘🌻☘🌻☘ فصل دوم قسمت 9⃣4⃣ درد می آمد،درد گاه و بی گاه
زندگینامه شهید حاج محمد
ابراهیم همت
🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻
فصل دوم
قسمت 1⃣5⃣
ابراهیم دست هاے او را نوازش کرد و گفت:
((خب آره،اگه چیزی می خوای ،هر چیزی که دلت می خواد بگو،همین الان بدو میروم میگیرم،
می آورم))😊😊
ژیلا لبخند زد وگفت:تو را می خواستم که الحمدلله رسیدی!☺️☺️
بعد هم به ابراهیم گفت:((احوال بچه را نمی پرسی؟؟))😞😞
ابراهیم گفت:((تا خیالم از تو راحت نشود نه))😞😞
و به بچه که غرق خواب بود،نگاه کرد.دست های کوچولو و لطیف او را گرفت و نوازش کرد.😊
لطافت دست هایش به او احساسی داد که تا آن وقت هرگز آن را تجربه نکرده بود.زیر لب دعایی خواند.😊☺️
ابراهیم یک شال مشکی انداخته بود دور گردنش.چشم هایش همیشه مهربان و نگران بود.😥😥
موهایش روی پیشانی اش ریخته بود و در نگاه ژیلا از همیشه زیباتر شده بود و از نگاه دیگران هم زیبایی آن روز ابراهیم،شگفت انگیز بود😊☺️
و ژیلا محو شده بود.محو روی و موی و چشم و جمال و کمال او.😊😊
محو تماشای او ،چنان که وقتی نصرت،مادر ابراهیم آمد و در اتاق کناری برایش رختخوابی انداخت و از او خواست که برود بخوابد😊😊
ابراهیم اما متوجه آمدن مادرش نشد .اصلا انگار او را ندید او را دیر دید.دیرتر دید.😞
نصرت رو به ابراهیم گفت:
((خسته ای،بیا برو اتاق بغل بخواب!برات جا انداختم!))😥😥
ابراهیم که حالا غرق تماشای پسرش شده بود گفت:جا انداختن لازم نبود مادر😊😊
نصرت با تعجب پرسید:😳😳
چرا ننه؟؟😥😥
و ابراهیم گفت:بعد از چند وقت دوری ،دوست دارم امشب را پیش زن و بچه ام باشم!))😥😞
نگرانشان نباش!من مواظبشان هستم .تو خسته ای.بیا برو استراحت کن😥😥
ابراهیم اما نرفت.مادر رفت و ابراهیم همان جا روی زمین،کنار ژیلا و مهدی اش نشست.نگاهشان می کرد و حرف میزد. حرف هایی که دیگر مفهوم نبودند😥😥😞
🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘