🖇#سلامامامزمانم
🖇#السلامعلیڪیامولاۍ
، الإمام الشَّرِید الطَّرِید الْفَرِید الْوَحِید
💚سلام بر عزیزے ڪه در میانِ دوستدارانش نیز فرید وغریب مانده است همه...:(
💚سلام بر آن سرورِ بزرگوارے ڪه از ڪرسیِ قضاوت و جایگاهِ وصایتش رانده شده است.
أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا به
#حسینجان♥️
صبحگاهان که خیالت
✨ به سرم می آید
دست برسینه دلم سمت حرم می آید
بعد هر ذکر سلامی که
✨ به تو می گویم
عطرسیب است که از دور و برم می آید
#صبحمبهنامشما
#ازدورسلام🌱
✨✨✨
#سلام_بر_شهیدان🤚
خنده هاشان
خاڪی بــود...
گریه هاشان
آسمـــــانے...
بےریا و #خاڪے
ڪہ باشـــــی ،
آسمــــــــانےها
خـاطرخواهت مےشونـد ...
نگاهی کن به دلم
حال دلم خوب شود
حال و احوال رفیقتــ
بخدا جالب نیستــ
#نگاهش_را ...
#شهید_ابراهیم_همت🍃
#جانم_امام_رضا_ع
برضامن غربت غریبان صلوات
بر پادشه ملک خراسان صلوات
یارب به رضای تو رضا بود رضا
خشنودی جمله اهل ایمان صلوات
💚 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و
💚 آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ 🌱
ابراهيم مصداق حديث نورانــي امام رضا(؏)بود كه ميفرمايند: هر كس براي مصائب ما گريه كند و ديگران را بگرياند، هر چند يك نفر باشد اجر او
با خدا خواهد بود.
"هر كه در مصيبت ما چشمانش اشكآلود شود و بگريد، خداوند او را با ما محشور خواهد كرد."
در عزاداريها حال خوشــي داشت. خيلي ها با وجود ابراهيم و عزاداري او شور و حال خاصي پيدا ميكردند.
ابراهيم هر جايي که بــود آنجا را كربال ميكرد! گريه ها و ناله هاي ابراهيم شــور عجيبي ايجاد ميكرد.
🌷۱۲ آبان سالروز #اسارت شهيد "تندگويان" وزير نفت دولت شهيد رجايي توسط مزدوران بعثي عراق (١٣٥٩ش)
✍️ محمدجواد تندگويان در سال ١٣٢٩ در تهران به دنيا آمد. پس از پايان تحصيلات وارد مبارزات سياسي شد و با پيروزي انقلاب نيز در خط نظام قرار گرفت تا اينكه در دولت شهيد رجايي به وزارت نفت انتخاب شد.
✅ كمتر از دو ماه بعد، وي در يكي از بازديدهايي كه از صنعت نفت در جنوب داشت به اتفاق چند نفر ازمسئولان وزارت نفت به اسارت نيروهاي متجاوز بعثي عراق درآمد.
✅ شهيد تندگويان در طول مدت اسارت تحت سخت ترين شكنجه هاي بعثيان قرار گرفت تا اينكه به فيض شهادت نائل آمد.
✅ سرانجام بعد از گذشت ١١ سال، پيكر مطهر اين آزاده مجاهد در ۲۶ آذرماه ١٣٧٠ به ايران انتقال يافت و در قطعه ٧٢ بهشت زهرا به خاك سپرده شد.
🔴 تندگویان شهید نشده، کاش شهید میشد!
🔷🔹گفت: به خاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد پله از زمین فاصله داشت، بردند آنجا شبیه یك مرغدانی بود وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، میبایست به حالت خمیده در آن قرار میگرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر(یک متر در دو متر) بود شب فرا رسید و كلیههایم از شدت سرما به درد آمده بود. به هر طریق كه بود، شب را به صبح رساندم. تحملم تمام شده بود...با پا محكم به در سلول كوبیدم... نگهبان كه فارسی بلد بود، گفت:چیه؟... چرا داد میزنی؟... گفتم: یا مرا بكشید یا از اینجابیرون بیاوریدكه كلیهام درد میكند. اگر دوایی هست برایم بیاورید! دارم میمیرم... او در سلول را باز كرد و چندمتر جلوتر در یك محوطه بازتر مرا كشاند و گفت: همین جا بمان تا برگردم... در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زدو بیمقدمه پرسیدایرانی هستی؟... جوابش را ندادم. دوباره تكرار كرد. گفتم: آره، چه كار داری؟ پرسید: مرا میشناسی؟ گفتم: نه از كجا بشناسم؟ گفت: اگرایرانی باشی، حتما مرا میشناسی... گفتم: اتفاقا ایرانیام؛ ولی تو را نمیشناسم. پرسید: وزیر نفت ایران كیست؟ گفتم: نمیدانم. گفت: نام محمد جواد تندگویان را نشنیدهای؟ گفتم: آری، شنیدهام. پرسید:كجاست؟... گفتم: احتمالاً شهید شده سری تكان داد و گفت: تندگویان شهید نشده و كاش شهید میشد گفت من تندگویان هستم و یازده سال است که ازاین سیاه چال به اون سیاه چال در رفت و آمد هستم وفعلا در این سیاه چال، که 4طبقه زیر زمین در پادگان هوا نیروزعراق به نام الرشید استمحبوس هستم دیگر همه چیز را فهمیدم. بغض گلویم را گرفته بود. فقط نگاهش میكردم. نگاه به بدنی كه از بس با "اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود"گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو... گفت: پیـام من مرزداری از وطن است... صبوری من است... نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد... نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند... استقامت، تنها راه نجات ملت ماست... بگذارید كشته شویم، اسیر شویم؛ ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد...گفتم: به خدا قسم... پیامت رابه همه ایرانیان میرسانم خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت...
🔺کتاب خاطرات دردناک ناصر کاوه
📚منبع : راوی: عیسی عبدی، کتاب ساعت به وقت بغداد، ج1، ص89
‼️خوشا به حال آن كس كه مسووليتهای واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده، و در راه خدا هرگونه سختی و تلخی را به جان خریده... (آنان حزب خداوندند، و همانا حزب خدا رستگار است.)
📜 #نهج_البلاغه، بخشی از نامه۴۵