💠تواضع
🍂 رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف می زدند. پیرمرد می گفت «جوون! دستت چی شده؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟» حاج حسین خندید. آن یکی دستش را آورد بالا. گفت «این جای اون یکی رو هم پر می کنه. یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم. »پیرمرد ساکت بود. حوصله ام سر رفت. پرسیدم «پدر جان! تازه اومده ای لشکر؟» حواسش نبود. گفت «این، چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟ اسمش چیه این؟» گفتم «حاج حسین خرازی» راست نشست. گفت«حسین خرازی؟ فرمانده لشکر؟»🍂
#درس_اخلاق
#شهید_حاج_حسین_خرازی
@khademe_alzahra313
+یه کار بگم ، میکنی؟
- چیکار؟...
+مثل #شهدا باشی!؟
حتی چند دقیقه ...☺️
🍃🌹
@khademe_alzahra313
#تلنگر
✍صیاد برای گرفتن ماهی ، قلاّب بکار میبرد. بر سر قلاّب ، طعمهای که ماهی دوست دارد میگذارد. ماهی قلاب را همراه طعمه میبلعد.
قلاّب که بلعیده شد ، تکانی به نخ قلاب وارد میشود ؛ اگر ماهی کم وزن باشد ، صیاد با یک ضرب آن را بالا میکشد و اگر سنگین باشد ، صیاد بطور متناوب آن را میکشد و رها میکند تا خسته و بیجان شود. وقتی مطمئن شد که ماهی دیگر توانی ندارد آن را بیرون میکشد.
️ شیطان گاهی قلاّبش به انسانی گیر میکند. طعمه سر قلاّب ، آرزوی دراز ، رابطه با نامحرم ، ریاست طلبی و در یک کلمه علاقه به دنیا است.
بعد از اینکه انسان را به دنیا علاقه مند کرد ، قلاب را شل و سفت میکند. ولی مواظب است بند قلاب پاره نشود. چندین بار او را میآورد و میبرد تا بالاخره او را اسیر خود کند.
🔸️مواظب وسوسه های شیطان باشیم
@khademe_alzahra313
#سیره_شهدا 🌺🍃
آنجا هم ( عراق ) دست از کار فرهنگی برنداشته بود.
بچه های حشد الشعبی (بسیج عمومی عراق) حدود هشتاد میلیون پول به او داده بودند تا برایشان چفیه ، پرچم و اقلام فرهنگی تهیه کند ، به او اطمینان داشتند.
حدود چهل هزار چفیه برای حشد الشعبی خریده بود ، آخرین باری که آمده بود خانه ، ماه مبارک رمضان بود.
مقدار زیادی پارچه زرد آورده بود و ما کمکش کردیم و آنها را در ابعاد 20 سانتیمتر برش دادیم ، هادی اسامی معصومین را با خط زیبا نوشت و با خودش به نجف برد.
یکی از اساتید اخلاق هادی در نجف بعد از شهادتش گفته بود ، به مادر هادی سلام برسانید و بگویید او یک شبه ره صد ساله را پیمود ،
من به حال او غبطه می خورم..
#شهیدهادی_ذوالفقاری
📕 پسرک فلافل فروش
@khademe_alzahra313
🍃✨🍃✨🍃
🕗 ساعت دوباره هشت
دلم می تپد عجیب ❤️
مثل کسی که گم شده درغربتی غریب 💚
🌹 اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌹
🌹 علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌹
🌹 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌹
🌹 و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌹
🌹 و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌹
🌹 الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌹
🌹 صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌹
🌹 زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌹
🌹 کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ 🌹
@khademe_alzahra313
+ باردار بود. همسرش بهش گفت بيا نريم كربلا؛ ممكنه بچه از دست بره.
كربلا رفتند، حالش بد شد و دكتر گفت بچه مرده!
مادر با آرامش تموم گفت: " درست می شه. فقط كارش اينه كه برم كنار ضريح امام حسين (ع)؛ بعد خودشون هوای ما رو دارند. "
كنار ضريح امام حسين (ع) یه مدت گريه كرد.
خواب ديد كه بانویی يه بچه رو توی بغلش گذاشته.
از خواب كه بلند شد دكتر گفت اين بچه همون بچه ایه كه مرده بود نيست؛ معجزه شده!!...
مادر حاج ابراهيم همت وقتی سر بچه اش جدا شد و خواست جنازه بچه اش رو داخل قبر بذاره به حضرت زهرا (س) گفت:
خانم! امانتی تون رو بهتون برگردوندم...
#...
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
@khademe_alzahra313