بنویسید که سردار به مهمانی رفت
مثلعباسبدون یَد و قربانیرفت💔
شکر خدا که
عقیق سرخ تو را ساربان نبرد😭
#حاج_همت این روزا مهمون بزرگی و عزیزی داری؛ #حاج_قاسم، سردار دلها مهمونت هست، رفیق و همرزمت...
حاجی از حاج قاسم حسابی پذیرایی کن و سلام ویژه مارو به حاج قاسم برسان✋
و دعای شهادت برامون کنید😔
#شهیدسپهبدحاجقاسمسلیمانی🕊
#شهيدحاجمحمدابراهیمهمت🕊
🌷 #رازانتخابمحلدفنسردارسلیمانی
#سردارسلیمانی می گوید: قبل از عملیات بدر می خواستیم در منطقه شلمچه در زید، عملیاتی انجام دهیم. خیلی مراقبت می کردیم که عملیات لو نرود. خط شلمچه متروکه بود، فعال نبود. یک طرفِ خاکریزِ دژِ ایران آب بود.
بچه ها با مسئولیت #محمدحسینیوسفاللهی، مشغول شناسایی بودند. چند شب پشت سر هم می رفتند شناسایی. اولین تیم شناسایی که رفت، #اکبرموسایی و #حسینصادقی بودند که برنگشتند. نمی دانستیم که اسیر شده اند یا شهید. من خیلی نگران و ناراحت بودم که آیا دشمن فهمید، عمليات لو رفت
روز بعد #حسین من را صدا زد، گفت: "بچه ها فردا برمی گردند. " گفتم:"از کجا این را می گویی؟"
گفت: در عالم خواب، #اکبرموسایی به من گفت که ما اسیر نشدیم، شهید شدیم و خواهیم آمد. من فردا می آیم و #صادقی روز بعد. "
#حسین پیش بینی کرد که روز دوازدهم یا سیزدهم این دو شهید باز خواهند گشت. قدری با حسین شوخی کردم و گفتم:"مگر تو علم غیب داری؟"
گفت:"حسین، پسرِ غلام حسین این را می گوید. " این تکیه کلامش بود.
من توی خط بودم. همین خط شلمچه. بچه ها صدا زدند و گفتند یک سیاهی روی آب است. با این که آب کم عمق بود و احتمال اینکه جنازه ها را بیاورد در حقیقت کم بود، ولی همین اتفاق افتاد و روز دوازدهم ، آب #اکبرموسایی را به لب ساحل، جایی که بچه ها کنار نهر زیارت عاشورا می خواندند، آورد. این اتفاقی نبود که (درست) جنازه ها در همان زمان که حسین گفته بود و همان جایی که بچه ها زیارت عاشورا می خواندند، به ساحل بیایند.
روز سیزدهم هم جنازه #حسینصادقی به ساحل رسید.
بعد که جنازه ها آمد، حسین به من گفت:" می دانی چرا #اکبرموساییپور اول آمد و #صادقی روز بعد؟" گفتم:"نه" گفت:"چون نماز شبش در آب هم قطع نشد. "
حسین به من گفت که حضرت زینب(س) گفته است که شما در این عملیات پیروز می شوید. حسین در ظاهر و باطن یک عبد به معنای حقیقی کلمه بود. او بنده حقیقی خدا بود.
✍ حاج قاسم بدون هدف محل دفن جسد مطهرش را مشخص نکرده، شاید این انتخاب حاکی از ارادت سردار به شهید یوسف اللهی بوده باشد.
📚حاج قاسم، علی اکبر مزدآبادی، ص٤٩_٥٠
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان حیرت انگیز شهید حاج قاسم سلیمانی و توصیه برای روز تشییع پیکر پاکش.....
عاشَ سَعيداً و ماتَ شَهيداً😭😭😭😭😭
@khademe_alzahra313
الماس شهدا:
مختصر زندگینامه شهیدی که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی وصیت کردند کنار مزار او دفن شود.
شهید محمد حسین یوسف الهی سال 1340 در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند.
علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان در شهر کرمان بود.
آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر 41 ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال 1364 در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید.
شهید «محمّد حسین یوسف الهی» عارفی است که در در واحد اطلاعات عملیات لشکر 41 ثارالله، مراتب کمال الی الله را طی کرد و کمتر رزمنده ای است که روزگاری چند با محمد حسین زیسته باشد اما خاطره ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد.
محمد حسین، مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده حضرت روح الله رحمت الله علیه، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت زده قطره ای از دریای بی انتهای خود کردند.
خاطراتی خواندنی از این شهید عزیز را با هم مرو می کنیم:
*به من گفته بود در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت می شود بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد.
نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط 25 دقیقه.
بعداً برای این فاصلة زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: تو شهید نمی شوی.
با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و گفت: چرا آن 25 دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود.
در آن شب و در آن جا هیچ کس جز خدا همراه من نبود!
* با مجروح شدن پسرم محمّد حسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمی دانستم در کدام اتاق هست. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.
وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّد حسین من! امّا به خاطر مجروح شدن هر دو چشمش بسته بود! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چه طور مرا دیدی؟! مگر چشمانت ...
امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد ...
* پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال 62 بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.
ساعت 10 شب به بیمارستان رسیدیم. با اصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم.
نمی¬دانستیم کجا برویم.
جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّد حسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله!
جوان ادامه داد: حسین گفت: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا!
وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین سوخته ولی می تواند صحبت کند.
اوّلین سؤال ما این بود: از کجا دانستی که ما آمدیم؟
لب¬خندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم!
محمّد حسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و ... را گفت!
* دو تا از بچّه های واحد شناسایی ازما جدا شدند. آنها با لباس غوّاصی در آب-ها جلو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ بر گشتیم.
محمّد حسین که مسؤول اطّلاعات لشکر ثارالله بود، موضوع را با برادر حاج قاسم سلیمانی ـ فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت.
حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر می شود.
امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص می کنم.
صبح روز بعد حسین را دیدم. خوش حال بود. گفتم: چه شد؟ به قرارگاه خبر دادید؟
گفت: نه. پرسیدم: چرا؟!
مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را.
با خوش حالی گفتم: الآن کجا هستند؟
گفت: «در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهرة اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟
اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی شد. در ثانی اکبر نامزد داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود.
اکبر در خواب گفت که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می گردیم.»
پرسیدم: چه طور؟!
گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل.
من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت وگفت: یک چیزی روی آب پیداست، وقتی رفتم دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد پیکر اکبر
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
عرض سلام وادب
شهادت جانسوز سردار حاج قاسم سلیمانی وهمرزمانش خدمت صاحب عصرو زمان عج الله، همه ی ملت ایران
تسلیت عرض میکنیم
درنظرداریم ان شاءالله ختم قرانی برگزارکنیم،برای تسلای دل امام زمان عج الله وهدیه به شهیدسردار حاج قاسم سلیمانی وهمرزمانش...ان شاءالله شفاعت کننده مارو روز محشرباشند
بزرگوارانی که مایلند در ختم شرکت کنند به ایدی زیر رواعلام کنند👇👇👇👇👇
@shahadat_a_f
🖤 توجه: تا پایان جز ۱۸ وجزهای ۲۸/۲۹/۳۰ برداشته شده....
🖤مهلت تا هروقت بتوانید....
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
💕🕊💕
💌#وقت_سلام ✋
نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه میخواهد
کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه میخواهد
عطش دارم،تو درجریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد
💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐
☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸
#التمــاس_دعـا
❤️زندگیتون امام رضایی❤️
#لطفا_نشر_حداکثری
👈 #فوروارد_یادتون_نره 🌹
🍃🌺@khademe_alzahra313 🌺🍃
سلام علیکم 💐
هفدهمین روز از 🌟 چله🌟 مهمان سفره سردار شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی 🌷هستیم.
سلام بر آنانی که با پیروی و اطاعت از نائب بر حق امام زمان(ارواحنافداه) برای تحقق ظهور✨ آخرین حجت حق تلاش کردند و خود را در خیل انصار المهدی قرار دادند.
عزیزانی که سینه هایشان♥️ را سپر بلا کردند و با کاروانی از جنس #شهادت، راهی ابدیت شدند🕊 کسانی که مرگ به کامشان "احلی من العسل" بود...
و هر صبح زمزمة ⚜اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه. .. و المستشهدین بین یدیه⚜ از زبان دلشان جاری بود.
#حاج_قاسم_سلیمانی
🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥من پاسدار قاسم سلیمانی، عضو کادر سپاه پاسداران هستم!
✅مروری بر زندگی سراسر افتخار و حماسه حاج قاسم...
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
🌹 سیدالعرفا سید علی قاضی (ره): در دنیا به صاحبان خانه دوهزارمتری و ریاست و... میگویند اشراف مملک
نمازشب مستحب موکد
نماز صبح واجب
مستحب یعنی انجام کاری که محبوب می پسندد و انسان را مورد محبت محبوب قرار می دهد.
مومن دانا ده دقیقه تا اذان صبح مانده بیدار می شود و هم نماز شب (شفع و وتر) و هم نافله صبح از لحظه گفتن اذان تا انتهای آن و بعد از آن نماز صبح را میخواند.
بهشت و رضایت و محبوب خدا شدن سخت نیست.
کمی مهر و کمی همت.
التماس دعا فرج و شهادت
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 آیین تشییع پیکر مطهر سردار سلیمانی در کرمان آغاز شد
🔘آیین تشییع پیکر مطهر سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و سردار حسین پورجعفری
در میدان آزادی شهر کرمان آغاز شد
@khademe_alzahra313
#نهج_البلاغه
✨وَ لَئِنْ أَمْهَلَ [اللَّهُ] الظَّالِمَ فَلَنْ يَفُوتَ أَخْذُهُ وَ هُوَ لَهُ بِالْمِرْصَادِ عَلَى مَجَازِ طَرِيقِهِ وَ بِمَوْضِعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِيقِهِ.
💠اگر خداوند ، ستمگر را چند روزی مهلت دهد , از بازپرسی و عذاب او غفلت نمی کند ، و او بر سر راه ، در کمین گاه ستمگران است. و گلوی آنها رادر دست گرفته تا از فرو رفتن آب دریغ دارد.
📚 #خطبه ۹۷
@khademe_alzahra313