eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
605 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 از در جمع پیشمرگان کرد مسلمان پاوه خاطره‌ای شنیده نشده از 👇 یک شب که در مقر بودیم یکی از بچه ها با عجله خودش را به ما رساند و گفت: یک نفر از بالا صدا می زند که من می خواهم بیایم پیش شما🙁. کیست ؟! سریع بلند شدیم و خودمان را به محل رساندیم تا ببینیم قضیه از چه قرار است.گفتیم که شاید کلکی در کار است و آن ها می خواهند کمین❌ بزنند.وقتی به محل رسیدیم فریاد زدیم:اگر می خواهی بیایی !بیا جلو! گفت:من را می خواهم!🙁 گفتیم:بیا تا ببریمت پیش با ترس و دلهره و احتیاط جلو آمد. وقتی نزدیک رسید و دید که همه پاسدار هستیم جاخورد.فکر کرد که دیگر کارش تمام است😢 ولی وقتی برخورد خوب بچه ها را دید کمی آرام گرفت.او را پیش بردیم.پرسید: شما هستید گفت بله خودم هستم☺️.آن مرد کرد پرید جلو و دست را گرفت که ببوسد😘. دستش را کشید و اجازه نداد.آن مرد دوباره در کمال ناباوری پرسید:شما ارتشی هستید یا سپاهی؟ گفت: ما پاسداریم✌️.او گفت:من آمده ام پیش شما پناهنده شوم قبلا اشتباه می‌کردم.رفته بودم طرف ضدانقلابها و با آنها بودم ولی حالا پشیمانم. گفت:قبلا از ما قهر کرده بودی. حالا هم که آمدی خوش آمدی.ما با تو کاری نداریم و به تو امان نامه می‌دهیم🙂.و بعد او را در آغوش کشید و بوسید و گفت:فعلا شما پیش سایر برادرهایمان استراحت کن تا بعد با هم صحبت کنیم🍃.آن مرد مسلح بود. اجازه نداد که اسلحه اش را از او بگیریم و او با خیال راحت در میان بچه ها نشست.شب با او صحبت کرد از وضعیت ضد انقلاب🚷 گفت و سعی کرد تا ماهیت آنها را برای او فاش کند. ادامه دارد ....❤️ 🕊 ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮ @khademe_alzahra313 ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
بين نماز ظهر و عصر، قرار شد كه برای بسيجيان صحبت كند🎤. بعد از صحبت به سمت محل ستاد حركت مي‌كند. چون سابقه هم داشت كه بسيجيان، براي ابراز محبت بعد از صحبت های مي‌ريختند و مشكلاتی را ايجاد مي‌كردند🍃، با توجه به اين مطلب ، بين نماز ظهر و عصر را انتخاب كرده بود كه از اين فرصت بتوانند استفاده كند🙊. وقتي كه حركت كرد، بسيجيان متوجه مي شوند كه حركت كرده است به سمت محل ستاد. به سمتش هجوم مي‌آوردند😱. وقتی كه اين وضع را دید، شروع کرد به دويدن به سمت محل ستاد و بسيجيان هم بدنبالش.!😂🏃 شهيد رمضان گفت، ايشان آمدند وارد ستاد كه شدند بسيجيان از در و پنجره محل ستاد بالا مي رفتند كه مي خواستند ايشان را ببينند😩. هرچه از برادران خواهش مي‌كرديم كه ايشان كار دارند بايد سريع برگردند به منطقه و بايد فرماندهان گردان‌ها را توجيه كنند، بسيجيان راضي نمي‌شدند😂. در اين بين، پيرمردي اصرار زياد داشت كه حتما بايد را ببينند. میگفت با ایشان کار واجبی دارد، خوب هرچه ما به اين پيرمرد بسيجی عرض كرديم كه كارت را بگو، گفت: نه كاري است كه بايد حتما به ايشان بگويم😞! اجازه دادیم وارد شود و به محض اينكه وارد شد رفت و را بوسيد!😘 گفت: كار من تمام شد. همين كار را داشتم ، چطور میخواستید به جای من انجامش دهید!؟!😂😒 اين خاطره درست بعد از عمليات خيبـر، 6 و 7 شب مداوم عمليات كردن در منطقه طلاييه و بسياري از اين بسيجيان يا برادرشان ياخويشاوندانشان و يا دوستانشان را از دست داده بودند💔. اين نشان ميدهد كه اينها چقدر به علاقه‌مند بودند. از طرفي اين هم نشانه از علاقه شديد به بسيجيان بود. چون به اين برادران عزيز بسيار علاقه‌مند بود.☺️ هميشه به فرماندهان گردان‌ها تأكيد مي‌كرد كه از نظريات و از موارد مختلف و از تجربيات اين برادران استفاده كنند👌🌹 ♥️ 🕊 ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮ @khademe_alzahra313 ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
🌼⇜مأموریتم که تموم شد، رفتم با حاج درباره‌ی برگشتنم صحبت کردم. شهید همت بهم گفت: یه خاطره برات بگم گفتم بگو 🌸⇜حاجی‌گفت: وقتی‌توی مأموریتم تموم شد ، به شهید ناصر گفتم: مأموریتم تموم شده و می خوام برم. ناصر پرسید: ؟ از سوالش تعجب کردم وگفتم: منظورت رو نمی فهمم، حکمم سه ماهه بوده و حالا تموم شده... 🌼⇜ناصر کاظمی گفت: مأموریت و مدت زیاد مهم نیست! اگه بریدی بیا کن و برو، اگر هم نبریدی بمان و کار کن، اینجا کار زیاده و بهت احتیاج داریم...منصرف شدم و دیگه باهاش درباره برگشتن حرف نزدم... ❣ ❣ شادی روحش 🕊 ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮ @khademe_alzahra313 ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
🔴خانم کاملیا برزیلی، خانم تازه مسلمان از برزیل و روایت اولین آشنایی با #شهید_همت👇 🔸یکی از دوستان همسر من در برزیل، عکسی بر روی صفحه موبایلش📲 قرار داده بود، من آن عکس را دیدم و فکر کردم که عکس خودش است. وقتی به همسرم گفتم، او گفت این عکس شهیدی است در ایران، او #شهید_ابراهیم_همت است. بعد از آن بدنبال شناخت این شهید بزرگوار رفتم. الان هم بسیار شوق دارم که در کنار او هستم.😍 مردم شهرضا باید به فرزندان خود افتخار کنند.🌹 #شهید_ابراهیم_همت #فرمانده_دلها❤️ @khademe_alzahra313
🌼⇜مأموریتم که تموم شد، رفتم با حاج درباره‌ی برگشتنم صحبت کردم. شهید همت بهم گفت: یه خاطره برات بگم گفتم بگو 🌸⇜حاجی‌گفت: وقتی‌توی مأموریتم تموم شد ، به شهید ناصر گفتم: مأموریتم تموم شده و می خوام برم. ناصر پرسید: ؟ از سوالش تعجب کردم وگفتم: منظورت رو نمی فهمم، حکمم سه ماهه بوده و حالا تموم شده... 🌼⇜ناصر کاظمی گفت: مأموریت و مدت زیاد مهم نیست! اگه بریدی بیا کن و برو، اگر هم نبریدی بمان و کار کن، اینجا کار زیاده و بهت احتیاج داریم...منصرف شدم و دیگه باهاش درباره برگشتن حرف نزدم... ❣ ❣ شادی روحش @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✉ #پست_ویژه 📨 . . در مکتب #حاج_همت 🌸 . منتخبی از فرمایشات #سردار_خیبر #شهید_محمد_ابراهیم_همت 🚩 . . قسمت دوم: نه به سازش با کفار - اخلاص در راه خدا ⚘ . 📷 جالبه بدونید محل فیلم برداری قرارگاه سپاه ۱۱ قدر هست و در تاریخ ۱۲ بهمن ۶۱ توسط ابراهیم حاتمی کیا فیلم برداری شده..😇👌 #شهید_همت #حاج_ابراهیم_همت #دفاع_مقدس @khademe_alzahra313
راستی بخشنامه سنگ را شنیده اید!! حاج همت در جبهه هابخشنامه📜کرده بود اگر لنکروزها🚌بسیجی ها👱 را در راه سوار نکنند بسیجی ها حق دارندبا سنگ💥 شیشه ماشین را بشکنند...👊 کاش💭 حاجی بود و امروز هم دستور میداد تا شیشه ماشین🚗مدیران👲بی لیاقتی👹که پشت به راه شهدا کرده اند بشکنیم💥هرچند که مدیران امروز👲 به ماشین های ضد گلوله🚔 عادت کرده اند شاید از این واقعه ها می ترسند.🙌 👌 ((خدا کند با دیدن عکس شهدا،عکس شهدا عمل نکنیم))😔 @khademe_alzahra313
⭕️روایت #سردار_سلیمانی از آخرین دیدار با #شهید_همت ‌ 💢جزیره مجنون تحویل لشكر ۲۷ محمد رسول‌ا...(ص) بوده و حالا بعد از دو هفته هر چه زده بود به در بسته خورده و چند گردانش هم منهدم شده بودند.😞 💢همین هم باعث شد بنشیند پشت موتور🏍 و برود مقر لشكر ۴۱ ثارالله(ع) و صحبت با فرمانده‌شان #قاسم_سلیمانی. روایت حاج قاسم از این جلسه جالب است:👇 ‌ 💢«بعدازظهر ۱۷ اسفند بود كه دیدم #حاج_همت با سر و وضعی كاملا خاك‌آلود و ژولیده به سنگر آمد🙁. از من درخواست تعدادی نیرو كرد تا بتواند خط خودش را نگه دارد! گویا بیشتر نیروهایش #شهید و مجروح شده بودند💔. یك گردان در انتهای جنوبی جزیره مجنون داشتیم. به مسؤول اطلاعات عملیات لشكر گفتم با #همت برود و یك گروهان را در اختیار #همت قرار دهد.» و این آخرین دیدار #همت بوده.🕊 ‌‌ @khademe_alzahra313
❣ #خاطرات_شهدا #شهید_همت 🌼⇜مأموریتم که تموم شد، رفتم با حاج #همت درباره‌ی برگشتنم صحبت کردم. شهید همت بهم گفت: یه خاطره برات بگم گفتم بگو 🌸⇜حاجی‌گفت: وقتی‌توی #پاوه مأموریتم تموم شد ، به شهید ناصر #کاظمی گفتم: مأموریتم تموم شده و می خوام برم. ناصر پرسید: #بریده_ای؟ از سوالش تعجب کردم وگفتم: منظورت رو نمی فهمم، حکمم سه ماهه بوده و حالا تموم شده... 🌼⇜ناصر کاظمی گفت: مأموریت و مدت #مأموریت زیاد مهم نیست! اگه بریدی بیا #تسویه_حساب کن و برو، اگر هم نبریدی بمان و کار کن، اینجا کار زیاده و بهت احتیاج داریم...منصرف شدم و دیگه باهاش درباره برگشتن حرف نزدم... ❣ #شهید_ابراهیم_همت ❣ شادی روحش #صلوات @khademe_alzahra313
📌"شهیدان زنده اند" فقط یک است؟! 🔸خداوند در آیه 169 سوره آل عمران که از معروف ترین آیات هست، میفرماید: « وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» 🔹و ما چه میدانیم که چه جایگاهی دارند؛ ما فقط میدانیم جایگه ایشان، مایه حسرت همه هست. واقعا شهدا زنده اند و این موضوع تعارف نیست؛ شهدا در زندگی دنیایی حضور می یابند و برخی از نمونه هایش را دیده ایم. 🔸در کتاب که موسسه شهید به چاپ رسانده، 40 نمونه از حضور شهدا در زندگی دنیایی و زنده بودن آنها را بیان کرده است. یکی از آنها، جریان شهید حجت الاسلام صالحی خوانساری است. 🔹بعد از ایشان و برگزاری مراسم در قم، خانواده شان برای برگزاری مراسم به خوانسار میروند اما دخترشان بخاطر مدرسه اش در قم می ماند؛ در همان روز، معلم شان از دانش آموزان میخواهد که برگه امتحانات را به والدین شان بدهند تا کنند. 🔸دختر شهید به خانه میرود، با دلی شکستع جلوی عکس پدرش گریه میکند و میگوید: بابا مگر نمیگویند شهدا زنده اند؟ بیا برگه مرا امضا کن... و با حالت گریه خوابش میبرد. 🔹شب پدرش را درخواب میبیند و به او میگوید «برگه ات را بیار تا امضا کنم»؛ روی میز خودکار قرمزی بوده، دخترشهید برای آوردن خودکار آبی از اتاق میرود و وقتی بازمیگردد میبیند بابایش نیست. 🔸وقتی از خواب بیدار میشود، سراغ کیفش میرود و میبیند که برگه امضا شده و پایین آن: «اینجانب نظارت دارم، سید مجتبی صالحی». 🔹نامه را خدمت امام میبرند، اداره آگاهی امضا را بررسی میکند و میگوید امضا مربوط به خود شهید است و در آن از هیچ جوهری استفاده نشده است. این نامه الان در موزه است و این ماجرا، یک نمونه از بازگشت شهداست. ✅شهدا زنده اند و عندربهم یرزقون... شاهد کسی است که دیده و دیده های خود را میگوید؛ شهدا ناظر کار ما هستن و یک روزی بر ما شهادت میدهند. 🔹ماجرای دیگری در کتاب «شهیدان زنده اند» نقل شده که استاد دانشگاهی، را درخواب میبیند و درخواب با هم ، به محله ای میروند، درب خانه ای را میزنند؛ ناگهان از خواب بیدار میشود. 🔸آن استاد دانشگاه، نیمه شب با حالت خاصی از خواب میپرد؛ ماجرا را برای همسرش تعریف میکند و خانمش میگوید شاید شهید با شما کاری داشته، آدرس را بلدی؟ به همان جا برو. 🔹او هم به درب همان خانه ای که در خواب دیده بود میرود و با تردید در میزند، جوانی در را باز میکند. این استاد دانشگاه میگوید: شما با شهید همت کاری داشتین؟ 🔸جوان متعجب میشود! و پس از نقل ماجرا، به ایشان میگوید: شما درست خواب دیدی، من تصمیم داشتم خودکشی کنم، امروز که از اتوبان همت می گذشتم، چشمم به عکس شهید همت افتاد و با خود گفتم: مگر نمیگویند شما زنده اید؟ اگر زنده ای، بیا به من بگو خودکشی نکنم! ✅ شهدا، عند ربهم یرزقونند... @khademe_alzahra313
⭕️روایت #سردار_سلیمانی از آخرین دیدار با #شهید_همت ‌ 💢جزیره مجنون تحویل لشكر ۲۷ محمد رسول‌ا...(ص) بوده و حالا بعد از دو هفته هر چه زده بود به در بسته خورده و چند گردانش هم منهدم شده بودند.😞 💢همین هم باعث شد بنشیند پشت موتور🏍 و برود مقر لشكر ۴۱ ثارالله(ع) و صحبت با فرمانده‌شان #قاسم_سلیمانی. روایت حاج قاسم از این جلسه جالب است:👇 ‌ 💢«بعدازظهر ۱۷ اسفند بود كه دیدم #حاج_همت با سر و وضعی كاملا خاك‌آلود و ژولیده به سنگر آمد🙁. از من درخواست تعدادی نیرو كرد تا بتواند خط خودش را نگه دارد! گویا بیشتر نیروهایش #شهید و مجروح شده بودند💔. یك گردان در انتهای جنوبی جزیره مجنون داشتیم. به مسؤول اطلاعات عملیات لشكر گفتم با #همت برود و یك گروهان را در اختیار #همت قرار دهد.» و این آخرین دیدار #همت بوده.🕊 ‌‌ @khademe_alzahra313