🌺🍀🌺 ترتیل کل قرآن كريم به صورت جزء به جزء با نوای استاد عبدالباسط
👇👇👇👇👇
#جزء دوم
https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1395/3/18/4649821_793.mp3
🌺💫💐🌟💐💫🌺
🔹معارفی از جزء دوم قرآن کریم🔹
💫حرکت، سرعت، سبقت💫
: فَاسْتَبِقُواْ الْخَیرَْاتِ (148- بقره)
🔸توصیه قرآن کریم در انجام امور خیر و عمل صالح، ابتدا حرکت است و بعد سرعت است و سپس سبقت.
☘️آنچه که ما با آن امتحان میشویم؟
جهان، صحنه آزمون الهی است. کسی وارد بهشت نمیشود مگر آنکه با موفقیت این آزمونها را که پیشینیان هم به آن آزموده شدند یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته و سربلند بیرون آید.
💫تقوا مهمترین اثر و شاخص قبولی روزه💫
. هر کس به خود مراجعه کند و با توجه به تأثیری که روزه در تقوا سازی او داشته است به روزه خود نمره دهد و بداند که این کار، عمل به توصیه امیرالمؤمنین علیهالسلام است که فرمود: حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عملکرد جان خود را محاسبه کنید قبل از آنکه در قیامت آن را به حساب کشند
🔻دو شرط مهم در اجابت دعا🔻
یکی اینکه دعا باید حقیقتاً دعا باشد. «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» مانند آن است که بگوییم: عالم را احترام کن در صورتی که عالم باشد. این جمله یعنی آن عالمی را احترام کن که حقیقتاً عالم باشد و به علم خود عمل کند. جمله إِذا «دَعانِ» نیز میفهماند که وعده اجابت در مورد دعایی است که حقیقتاً دعا باشد یعنی قلب دعاکننده آن با زبانش موافق باشد؛ چون دعای حقیقی آن دعائی است که قبل از زبان سر، زبان قلب و فطرت که دروغ در کارش نیست آن را بخواهد.
دوم اینکه فرمود «دَعَانِ؛ مرا بخواند». دعایی وعده اجابت دارد که دعاکننده واقعاً آن را از خدا بخواهد؛ پس اگر کسی به زبان، خدا را خواند و در دل، امیدش به اسباب عادی و امور وهمی بود چنین کسی خدا را به دل نخوانده و شرط اجابت دعا را رعایت نکرده است.
🔵 جنگ تا کی ادامه خواهد داشت؟
شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که این جنگ افروزی های دشمنان بر علیه اسلام و مسلمانی از هر دو نوع، نرم و سخت یا گرم و سردش تا به کی ادامه خواهد داشت؟ آیا این نظریه درست است که اگر ما دست دوستی به سوی آنان دراز کنیم و بر سر میز مذاکره به هم لبخند بزنیم و در مقابل دوربینهای خبری دست یکدیگر به محکمی بفشاریم این فشارها بر داشته میشود؟
ی مسلمانان بدانید جنگ دشمن با شما پایانی ندارد؛ هدف دشمن، گرفتن دین شماست و او به کمتر از این راضی نیست؛ البته اگر بتواند. پس باید به هوش بود و فریب دستهای مخملین و حرفهای رویایی او را نخورد.
مگر آنکه دست از دشمنی بردارد و بر تمام قراردادهایی که بین دو طرف بسته میشود به واقع پایبند باشداینجاست که جنگ خاتمه یافته اما بیداری و حفظ آمادگی ادامه مییابد.
#فوروارد_یادتون_نره
🍃🌺 🌺🍃
🌺💫💐🌟💐💫🌺
🌷 #شهید_سید_احمد_پلارک
(شهیدی که از مزارش بوی #گلاب می آید)
🔰فرمانده آرپی چی زنهای گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسول الله
🍂شهادت: ۶۶/۱/۲۲ - #عملیات_کربلای۸
✅یکی از آشنایان خواب #شهید_سید_احمد_پلارک را میبیند.
او از شهید تقاضای شفاعت میکند که شهید پلارک به او میگوید:
🔴👈«من نمیتوانم شما را #شفاعت کنم. تنها وقتی میتوانم شما را شفاعت کنم که شما #نماز بخوانید و به آن توجه وعنایت داشته باشید. همچنین زبانهایتان را نگه دارید. در غیر اینصورت هیچ کاری از دست من برنمیآید».
#شهید_سید_احمد_پلارک
#سالروز_ولادت
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
🌷 #شهید_سید_احمد_پلارک (شهیدی که از مزارش بوی #گلاب می آید) 🔰فرمانده آرپی چی زنهای گردان عمار لشک
🔸او فرمانده آر پیچیزنهای گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد.
🔹 خدمت به رزمنده ها را دوست داشت. مثل همیشه برای سرکوبی و مبارزه با نفس داوطلبانه مشغول نظافت دستشویی ها بود برایش مهم نبود که بدنش همیشه بوی بد توالتها را بدهد.
🔸او همیشه مشغول نظافت توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود.
🔹بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند، متوجه میشوند که بوی شدید "گلابی" از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود.
🔸هنگامی که پیکر آن شهید را در بهشت زهرا تهران، در قطعه 26 به خاک میسپارند، همیشه سنگ قبر این شهید نمناک میباشد بهطوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید، از آن طرف سنگ از گلاب مرطوب می شود.
میگویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر (ص) در صدر اسلام، «غسیل الملائکه» بوده است. «غسیل الملائکه» به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده باشند و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است
#شهید_سیداحمد_پلارک🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۴۴/۲/۷ تهران
شهادت : ۱۳۶۶/۱/۲۲ شلمچه ، عملیات کربلای ۸
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
مراقبتهای این چله ✅ 1-خواندن دعای افتتاح به نیابت از شهید روز ✅ 2-نماز استغاثه به امام زمان عج ✅3
سلام علیکم
دومین روز از 💫 چله چهارم 💫 مهمان سفره شهید 🌷 مسعود ملا 🌷هستیم.
مسعود عارفی صاحبدل و جوانی شاعر مسلک بود. شوخ طبعی و معرفت او سبب میشد، زبانزد همگان باشد. یگانگی نابی میان شهید «مسعود ملا» و شهید «علیرضا افتخاریپور» شکل گرفته بود، به نحویکه پس از شهادت علیرضا، شوخیهای مسعود روز به روز کمرنگتر شد و بیتابی او برای وصال به دوستانش بیشتر. هیچگاه هق هق گریههای نیمه شب و نمازهای عاشقانه او را از خاطر نمیبرم.
وی ارادت بسیاری به حضرت رقیه (س) داشت و در مداحی و مناجاتهای خود، روضه دُردانه امام حسین (ع) را میخواند.
نوجوانی ۱۵ ساله بود که مداحی در مسجد «جعفر طیار» در محله نظامآباد را آغاز کرد. به خاطر دارم در یکی از صحنهای حرم امام رضا (ع) جمعیت زیادی گرد جوانی که مداحی میکرد، ایستاده بودند و به سینه میزدند. زمانیکه این صحنه را دیدم، به سختی از میان جمعیت عبور کردم تا ببینم صدای آشنا، متعلق به چه کسی است! مسعود بود! مداحی سوزناک برادر من سبب شده بود، چنین جمعیتی در حرم امام رئوف (ع) گردهم جمع بشوند. وی به همراه تعدادی از دوستان مسجد برای زیارت به مشهد مقدس آمده بود.
مسعود فرزند ششم خانواده ملا فروردین ماه ۱۳۴۴ در یک خانواده پرجمعیت متولد شد. او پسری خوش اخلاق، صبور و دوست داشتنی بود که قلب تکتک همرزمان و دوستان خود را فتح کرد. این مداح شهید به شدت بیقرار پیوستن به رفقای شهیدش بود. ارادت خود به اهل بیت (ع) و به خصوص حضرت زهرا (س) و حضرت رقیه (س) را با مداحیهای ماندگار خود نشان میداد و مجروح شدن او از ناحیه پهلو مهر تاییدی بر این علاقه و ارادت بود. او مزد سالها حضور خود در جنگ را سرانجام ۲۵ تیر ۱۳۶۷ با شهادت در یکی از آخرین و شجاعانهترین عملیاتها، در تنگه ابوقریب کسب کرد، جایی که اگر مسعود و همرزمانش قهرمانانه با لبهای تشنه و دستهای خالی مقاومت نمیکردند، سرنوشت جنگ به نفع دشمن بعثی تغییر پیدا میکرد.
مسعود پیش از شهادت خواب عجیبی دیده بود که، تعدادی از دوستان شهید او در آسمان نشستهاند و یک صندلی خالی کنارشان باقی مانده. مسعود به سمتشان میرود؛ اما آنها فاصله میگیرند. با التماس میگوید، «من را هم ببرید!» شهید افتخاریپور صندلی خالی را نشان میدهد و میگوید، «این جایگاه توست، اما نه حالا! به زودی به ما ملحق میشوی!» این چنین در روزهایی پایانی جنگ، علیرضا نوید شهادت را به مسعود داده بود.