eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
608 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه سردارشهید حاج محمد ابراهیم همت 💐🍀🌷🍀💐🌷🍀💐🌷🍀💐🌷 فصل چهارم قسمت 7⃣8⃣ -ژیلا این را گفت و سرش
زندگینامه سردارشهید حاج محمد ابراهیم همت 💐🍀🌷🍀💐🌷🍀💐🌷🍀💐🌷 فصل چهارم قسمت 8⃣8⃣ -حق دارند هجده کیلومتر پیاده روی هرکسی را از پا می اندازد!🤕 _خود شما که خبر داشتید،حاجی جان؟! _نه ، شما راه را اشتباه رفته اید .آن مسیر، مسیری نبوده که من مشخص کرده بودم.!😞 _حالا چه کار باید بکنیم با اینها؟! حاج همت گفت: _بگذارید پاهایشان کمی باد بخورد.بعد آرام آرام حرکت شان بدهید! _کار ما نیست حاج آقا.مگر این که شما خودتان نماز مغرب را بیایید این جا، با این ها حرف بزنید.🤗 ابراهیم گفت: _جمع کردن نیرو ها در ضمن عملیات، خطرناک است.فعلا شما بگذارید یک ساعتی استراحت کنند ،بعد حرکت کنید. _چشم حاجی جان. *عباس ورامینی این را گفت و حاج همت خداحافظی کرد و رفت.عباس ورامینی به سوی نیرو ها برگشت تا کم کم راهشان بیندازد.🚶‍♂️🚶‍♂️ ...... دوباره به اسفند ماه رسیده بودند.دوباره زیر فشار توپ و تانک و خمپاره و موشک ،طبیعت در حال جوشیدن و روییدن بود.🌱 اسفند ماه از نیمه که گذشت، دشت و صحرا بوی گل و لاله گرفتند و شهرها هم جان و رونقی دوباره و دل های مردم هم زیر معجزه ی این تغییر و تحول به تپش افتاد.🌷🌹🌺💓 همه به جنب و جوش افتادند و هر کسی به طریقی خود را برای خانه تکانی آماده میکرد🙃 ژیلا هم به کمک فاطمه خانم، خانه را مثل یک دسته گل تمیز و آراسته کرد.طوری که وقتی ابراهیم آمد از تعجب خشکش زد؟!😮😊 _چه حوصله ای داری ژیلا جان؟!😉 ادامه دارد.... 🌷🍀💐🌷🍀🌷🍀💐🍀💐🌷🍀 ادامه ی این داستان ان شاالله فردا در کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام عزیزان خوش آمدگویی به اعضای جدیدو سپاس و تشکر از همراهان همیشگی 🌹🥀🌺🌸🌼💐🌷🌻 کانال خودتون روبه دوستانتون معرفی کنید☺️
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
سلام همسنگران 🌸 🥀به یاری خدا چله شهدایی جدید رو از امروز شروع میکنیم 🥀
سلام علیکم💐 دهمین روز از چله 🌟 ششم🌟 مهمان سفره شهید 🌷محسن درخشان 🌷 هستیم.
خلبان به شهيد ايستاده معروف مي‌شود. خلبان درخشان از تيزپروازان جنگنده هوانيروز بود كه شهادتش پس از انقلاب و چهارماه قبل از جنگ ايران و عراق مي‌باشد
شهید محسن درخشان در سال 1334 در شهر سرپل‌ذهاب به دنیا آمد. پس از دوران تحصیل وارد هوانیروز شد و گواهینامه خلبانی گرفت. او در عملیاتی که برای رساندن مردم به نقطه امن شرکت کرده بود، توسط تروریست‌ها اسیر می‌شود آنها  او را ايستاده و تا گردن در خاك قرار دادند و با ماليدن عسل به سر و صورت رهايش کردند تا مورد حمله حشرات قرار گیرد. او در3 اردیبهشت1359 به شهادت رسید.
هنگام رفتن چند درخت در داخل حیاط منزل و بیرون کاشت و گفت: " درخت ها رشد خواهند کرد و ثمر خواهند داد. هر وقت که ثمر دادند از من یاد کنید." دلسوز و مهربان بود و در غم و شادی اقوام و دوستان شرکت می نمود. نسبت به حجاب بی نهایت حساس بود و در این مورد به خانواده فامیل و دوستان تأکید می کرد که از دختر پیامبر بزرگ اسلام ( ص ) درس عفت فراگیرند. ایشان گفتند: " ای زن به تو از فاطمه ( س ) اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است." ایشان چندین بار داوطلبانه به مأموریت های محوله در کردستان رفت تا ضد انقلابیون را که خود را طرفدار خلق کرد می شمردند و در حقیقت هدفی جز نابودی خلق و تجزیه ایران اسلامی نداشتند سرکوب کند و به قدری فعالیت هایش زیاد شد که دیگر زندگی و ازدواج را به فراموشی سپرد و توصیه می کرد: " اگر در این موقعیت حساس که ملت مسلمان ایران با دادن بیش از صد هزار شهید، انقلاب اسلامی را زنده کرده اند، ما آن را مفت از دست بدهیم و در راه خدا مبارزه نکنیم، در برابر خدا و ملت ایران مسئول و شرمنده خواهیم شد و من تحمل این ننگ را ندارم.
پیکر مطهرش را در میان انبوه مردم شهید پرور استان کرمانشاه و بر دوش همرزمان شهید طی مراسم خاص نظامی آنطور که شایسته اش بود در باغ فردوس کرمانشاه به خاک سپردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه‌ی ما در حق خیانت کردیم! و باید برای جبرانش، به اندازه‌ی تمام وُسع‌مان تلاش کنیم ! ⭕️رسالت ما، امروز در قبال چیست؟ استادشجاعی ،رائفی پور،پناهیان