eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
614 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 خادم. @Amraei0 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت‌الله بهاءالدینی ره: سعی کنید پایتان را از کشتی حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) بیرون نگدارید و دائما به امری از امور دستگاه امام حسین(علیه السلام) مشغول باشید. آشپزی، چای دادن، سینه زدن، کفش جفت کردن و ... تا بواسطه آن، از همه شیعیان دستگیری شود و إلا حساب و کتاب آن طرف، دقیق تر از این حرفهاست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• • • 🏴 [ ] [ {سݪام‌الله‌عݪیہا} ] ره گشایید ڪہ ظرف عسݪے مےآید عاشق و تشنہ‌ۍ خیراݪعمݪے مےآید پسر ڪوچڪ شیـر جمـݪے مےآید نـوه‌ۍ حیـدر ڪـرار عݪـے مےآیـد...! ♥️ 🚩
باعرض سلام خدمت عزیزان✋ ❤️پیامبراکرم(ص):هرکس دل مومنی روشادکند،مراشادنمایدخداراشادنموده است مامیخواهیم به کسانی که یتیم،کسانی که مشکل مالی دارندونیازمندهستند... کمک کنیم ✅شماره کارت به اسم مصطفی عساکره بانک رفاه: ۵۸۹۴۶۳۱۵۷۶۴۳۶۳۲۳ هرچقدرکه درتوان دارید میتونید کمک کنید اجرت با مادرسادات
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
مرحوم حاج آقا دولابی : 🌷سجده ی طولانی ، اخلاق را عوض میکند. 🌷در هر شبانه روز لااقل یک سجده طولانی
میگفت دیدی گاهی نصفه شب یهو ناخواسته از خواب می‌پَّری؟ می‌دونی چرا؟! میگفت؛ اونموقع دلِ خدا برات تنگ شده! یعنی اونموقعی که همه خوابیدن، بیدارت کرده که باهاش حرف بزنی که بگی الهی که بگه عبدی . . . یه عاشقونه، بین خودت و خدات برای همین، اگر از این به بعد نیمه های شب یهو بیدار شدیم، پاشیم یه دو رکعت نماز بخونیم یا یه مناجات انتخاب کنیم و معنیش رو بخونیم، اگر نماز شب باشه که خیلی هم عاالی! قطعاً خیلی با ارزش و دلچسبه، سعادت پیدا کنیم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَلامُ عَلى من جَعَل الله الشفآء فی تُربَته🌿 سلام بر آن کسى که خداوند شفا را در خاک قبر او قرار داد السلام علیٰ الحسین وعلىٰ على‌بن الحسين وعلىٰ اولاد الحسين وعلىٰ الاصحاب الحسين❤️ ❤️🍃 ... @khademe_alzahra313
❄️🍃🌹🍃❄️ 🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی وتعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹 @khademe_alzahra313
قسم به عصمت زهرا که تا زمان ظهور عزای غربتِ مهـدی کم از محرم نیست ▪️سلام داغ دارترین ▫️امام عصر علیه السلام @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🥀🌸🌻🥀🌹🌼🌸🌻🥀🌹🥀 این قسمت دشت های سوخته فصل ششم قسمت1
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌺🌹🥀🌸🌻🥀🌺🌹🌸🥀🌺🌹 فصل ششم قسمت2⃣2⃣1⃣ پیراهن نمدار و لباس کهنه ی فرم و بدنی لاغر و نحیف و چشم هایی که از شدت بی خوابی سرخ شده بود ،توی کلاس نشسته است و به حرف های این و آن گوش می دهد.😢 ژیلا که از شنیدن این حرف ها ناراحت شده بود ، بلند شد و رفت کنار ابراهیم نشست و گفت :می بینی این ها چه می گویند ابراهیم ؟؟😢 بله می بینم.بیرون هم همین حرف ها و حدیث ها هست .دیروز رفته بودم چهار باغ،چیزهایی می دیدم و حرف هایی می شنیدم که قلبم آتش می گرفت.😔 راستی تو کی برگشتی ابراهیم؟چرا اومدی این جا؟...چرا نرفتی خونه؟😢😢😞🤔 می رفتی یه کم می خوابیدی اقلا.😢 ژیلا!ژیلا!😢 زهرا بود که داشت صدایش می زد. ژیلا به خودش آمد و پرسید:چیه ؟چی شده؟😢 چی داری می گویی با خودت؟😢🤔 ژیلا به جای خالی ابراهیم در کلاس نگاه کرد و با تعجب پرسید:ابراهیم کی رفت بیرون؟نفهمیدی کجا رفت؟🤔😢 ژیلا جان پاشو، پاشو بریم بیرون. مثل این که مریض شده ای .😢هذیون میگی. هذیون چیه؟ابراهیم اون جا_روی اون صندلی_دم در_نشسته بود به خدا.😢😔 پاشو بریم بیرون..پاشو.😢 ژیلا و زهرا با هم از کلاس بیرون رفتند.😔 چی شد یکهو دختر؟؟!😢 و یکهو نبود که ژیلا این گونه ناراحت می شد . مدت ها بود که این طور شده بود.😔😢 هر وقت به اصفهان می آمد و چند روزی،چند هفته ای می ماند از این جور حرف ها می شنید.به هم می ریخت.😢 این آقای شما چه جور فرمانده جنگی یه که خودش هیچ وقت یک خراش هم برنمیداره؟😢....🌺 ادامه این داستان ان شاالله فردا در کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.... از هر شهیدی یک نشانه دارد: از عباس(علیه السلام) دستش را، از قاسم(علیه السلام) اسمش را ، از علی اکبر(علیه السلام) پیکرش را، سید و سالار شهیدان مدافع حرم.. 🕊 @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
سلام علیکم💐 سی وچهارمین روز از چله 🌟 ششم 🌟 مهمان سفره شهید🌷حسین ایرلو🌷 هستیم.
سلام علیکم💐 سی و پنجمین روز از چله 🌟 ششم 🌟 مهمان سفره شهید🌷علیرضا محمودی پارسا 🌷 هستیم.
آیا 13 ساله ها توبه نامه دارند؟ متن زیر بخشی از توبه نامه ی شهید علیرضا محمودی ، شهید ۱۳ ساله که هنوز مکلف نبود ولی در پیشگاه خدا توبه می کند از ترک اولی ها...   بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله : از این که حسد کردم… از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم… از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم…. از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم…. از این که مرگ را فراموش کردم…. از این که در راهت سستی و تنبلی کردم…. از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم….. از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم…. از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند…. از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم…. از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم…. از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم…. از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم…. از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم…. از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید. از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند…. از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود…. از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری….. از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم…. از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند…. از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم…. از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم…. از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم…. از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم…. از این که ” خدا می بیند ” را در همه کارهایم دخالت ندادم…. از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا … به نشنیدن زدم
دانش آموز شهید «علیرضا محمودی پارسا» از کوچک ترین شهدای کشور می باشد که در حمله مقدماتی والفجر در منطقه فكه به شدت زخمی شد و پس از تحمل 2 روز درد در نیمه‌شب جمعه 29 بهمن ماه  با جمله السلام علیك یا اباعبدالله به سوی معشوق حقیقی اش شتافت و به هدف والایش رسید.
شروع جنگ تحمیلی شور و هیجانی عجیب در دل این دو دوست ایجاد نمود. اما به علت كمی سن به آن ها اجازه حضور در جبهه های جنگ را نمی دادند. در نوروز سال 61 بود كه برای بازدید به همراه دوستان و اهل مسجد به جبهه مهاباد رفت. بعد از بازگشت دیگر طاقت نداشت. در فروردین همان سال به همراه رضا جهازی به جبهه كامیاران رفت بعد از 3 ماه برگشت و مشغول امتحانات شد و با موفقیت كامل آن را به پایان رساند و به كلاس سوم راهنمایی ارتقاء یافت و در اول تیرماه، بار دیگر عازم جبهه سومار گردید و در حمله مسلم ابن عقیل با رمز یا اباالفضل علیه السلام از ناحیه سر و گردن و صورت مجروح گردید. خبر شهادت همسنگر و هم پیمانش او را به شدت متاثر ساخت و دیگر تحمل ماندن را نداشت. پس از تلاش شدید مبنی بر رفتن به جبهه در 26 دی ماه عازم جبهه اندیمشك گردید. در حمله مقدماتی والفجر در منطقه فكه با اصابت تركش و تیر به دست و پا بخصوص بر روده و شكم او را به شدت زخمی ساخت و در اصفهان بستری گردید. طی 2 روز جراحت درد سختی را بر جان پذیرفت و در ساعت 30/2 دقیقه نیمه ‌شب جمعه 29 بهمن ماه  با جمله «السلام علیك یا اباعبدالله» به سوی معبود شتافت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا