بلّغ سلامنا ...
.
پرواز کردن سخت نیست...
عاشق که باشی بالت میدهند؛
و یادت میدهند تا #پرواز کنی...
آن هم عاشقانه... ♥️
ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــ
امروز ۲۴ آبان سالروز شهادت
🌷شهید #صالح_حسن_زاده
🌷شهید #جلیل_خادمی
🌷شهید #بهزاد_سیفی
🌷شهید #محمدرضا_ابراهیمی
🌷شهید #خیرالله_صمدی
السلام علیکم ایها الشهدا ورحمة الله وبرکاته
هدیه کنیم صلواتی نثارارواح مطهرشان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_سی_یک #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا برای مقابله با فقر فرهنگی منطقه اهتمام چشمگیری
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_سی_دوم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
صفحه های گوگول تمام شد و من اشکام پشت سر هم میبارید
حاج ابراهیم همت مردی بود که واقعا کل زندگیمو عوض کرد
یاد قدیما تداعی شد،
پارتی
گناه
هوس
قهقهه های مستانه
حالا به کمک یه شهید از همه چی بریدم
باید آدرس مزارش پیدا کنم
گوشی تلفن برداشتم و شماره خونه زینب گرفتم
-الو سلام زینب جان
خوبی؟
زینب: ممنون تو خوبی ؟
چرا صدات میلرزه ؟
چی شده ؟
-میای بریم مزار شهدا ؟
زینب : مزارشهدا رفتن مگه گریه داره ؟
-خوب میام میریم
تند و زود بیا بریم
زینب:باشه
باشه
من تاکسی میگیرم میام گریه نکن
تا زينب بیاد حاضر شدم
روسریمو لبنانی بستم
مانتوی بلندی پوشیدم
چادرمو سرم گذاشتم
کیف پولم گذاشتم تو کیفم
صدای زنگ در بلندشد
در که باز کردم نذاشتم زینب بیاد تو
زینب: توروخدا چای ،شربتی نیاریا
- زینب شوخی نکن حالم خوب نیست بریم
زینب :باشه بیا بریم
من با ماشین داداش اومدم بیا بریم
بازم مثل همیشه رفتیم قطعه سرداران بی پلاک
خیلی بی تاب بودم
زینب:حنانه چته ؟
باهق هق گفتم :میخام برم حاج ابراهیم ببینم
زینب: یعنی چی؟
-آدرس مزارش میخام
برام پیداش کن
زینب:باشه باشه
آروم باش
زینب بعداز یک ساعت گفت :بیا پیدا کردم
امامزاده شهرضا ، قطعه ۲۴
ردیف۷۷،شماره۲۷
#ادامه_دارد..
نام نویسنده: بانو.....ش
📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_سی_دوم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا صفحه های گوگول تمام شد و من اشکام پشت سر هم
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_سی_سوم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
-پاشو پاشو زینب
زینب:إه کجا دیونه شدی
-میخام برم شهرضا 😭😭😭
زینب:ای خدا این دختر جنی خولی شد چرا یهویی؟
تو اصلا میدونی شهرضا کجاست؟
-خب میرم پیدا میکنم
زینب:الله اکبر
حنانه جان سخته اینهمه راه طولانی را دوتایی بریم بذار زنگ بزنم داداشم
منو زینب باهم رفتیم خونم
داداش زینب یه ساعته خودش رسوند
زینب پشت ماشین، پیش من نشست سرمو به بغل گرفت
اشکام میومدن
بعداز ۷-۸ساعت رسیدیم ورودی اصفهان
حسین آقا ورودی شهر از یه نفر آدرس جاده شهرضا را گرفت
یک ساعتی با سرعت متوسط طول کشید برسیم
تو حیاط امامزاده شهرضا مزار شهدا بود
بخاطر بدبودن حالم سرم گیج میرفت
ک یهو پیداش کردم
دویدم سمت مزار
خودم انداختم رو مزار.....
#ادامه_دارد..
نویسنده: بانو.....ش
📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده
@khademe_alzahra313
✨صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین✨
روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح
بردن نام حسین بن علی (ع) 💚می چسبد
🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
@khademe_alzahra313
🌷
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_179
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
❄️🍃🌹🍃❄️
@khademe_alzahra313
⭕️ یا حجه بن الحسن
نکند این روزها خدا میهمان ویژه ای دارد که کعبه را اینگونه خلوت کرده است
ویژه تر از شما برای خدا مگر داریم!
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
@khademe_alzahra313
✨✨✨
🔹 إِعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعایَه لاعَقْلَ رِوایَه، فَإِنَّ رُواهَ الْعِلْمِ کَثیرٌ، وَ رُعاتُهُ قَلیلٌ
🔸 هر گاه #حدیثی را شنیدید آن را با دقّت عقلی فهم و رعایت کنید، نه بشنوید و روایت کنید!
که راویان _علم بسیارند و #رعایت_کنندگانِ آن اندک در شمار.
🌹✨🌹
🍃✨السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِين(ع)
َ
🍃✨ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا مَوْلاتی یا فاطمَة الزَهرا(س)
💕یکشنبه های
#علوی #فاطمی
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴افشای کمکهای نظامی فرانسه به عراق توسط #شهیدهمت
جنایت آنجایی است که تلویزیون دولتی فرانسه این خبر را میدهد و میگوید: تحویل این هواپیماها به خاطر کمک به صدام و جلوگیری از سقوط آن و جلوگیری از رشد انقلاب اسلامی در منطقه است، نگاه کنید نکته را❗️
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
سلام علیکم 💐 هفدهمین روز از چله 🌟 💫 سر سفره 🌷 شهید حسین هریری 🌷 هستیم.
سلام علیکم 💐
هجدهمین روز از چله 🌟 💫
سر سفره 🌷 شهید داوود تهمتن 🌷 هستیم.
🔰 تازه دامادی که چند روز
پس از عروسی ساده اش
در اسفند ۶۳ در عملیات بدر به شهادت رسید ،
و پیکر مطهرش یازده سال طول کشید تا به زادگاهش برگردد؛
🌷شهید داوود تهمتن🌷
معاونت گردان انصارالرسول(ص)
لشگر ۲۷
از فرماندهان بزرگ تیپ المهدی(عج) و گردان فجر
و از دوستان صمیمی و نزدیک
شهیدان مرتضی جاویدی، جلیل اسلامی
این بزرگواران خیلی به شهید تهمتن ارادت داشتند..
او آدم عارف و بزرگی بود و اهل ذکر و نماز شب بود..
نفس حقی داشت و بی اندازه عاشق گمنامی بود..
ایشان بعدها به لشگر ۲۷ تهران آمد
( برادرش علیرضا هم چند ماه پس از خودش به شهادت رسید)
شهید قهرمان داود تهمتن در سال 1338 در خانواده ای مذهبی در روستای اسلام آباد(میانده) پا به عرصه وجود نهاد وی که سومین فرزند خانواده بود در اوان کودکی پدر بزرگوارش را از دست داد و از همان اول دست محبت خدای متعال را به سر خویش احساس کرد و دلگرم شد که اگرچه به عنوان واسطه فیض الهی از دست داده ولی از هم اکنون باخدا در ارتباط است و با امیدی به بلندای کوه ها در مسیر پرورش آن مبداٌ خیر و کمال رشد کرد در سن شش سالگی وارد دبستان گردید و سپس دوران راهنمایی را پشت سر گذاشت و تحصیل خود را در دبیرستان ادامه داد در این هنگامه از زندگی او بود که حرکت پر خروش مردم جهت سرنگون کردن طاغوت زمان آغاز شد و وی که کمتر از هیجده سال داشت با یاران وفادارش دل بیاد الله را به عنوان قطره ای از دریای خروشان امت به سیل جوشان اسلام سپرد و با آنها حرکت کرد وی از تشکیل دهندگان راهپیمائی ها بود و قدرت و شهادمتش دل های مبارزان را گرم می نمود اوائل انقلاب در یک حرکت جسورانه برای اولین بار در برابر چشمان پلیس شاه و دید صدها نفر مجسمه طاغوت را از بلندی به زیر انداخت در شهر و روستا برای سرعت بخشیدن به این حرکت الهی ظاهری شد و برای پخش پیام های حضرت امام (ره)و نوارها تلاش داشت
پس از پیروزی انقلاب اسلامی از تشکیل دهندگان کمیته اجرای فرامین امام(ره) بود پس از گذشت زمانی از پیروزی انقلاب عظیم اسلامی با سرنگونی شاه خائن و بر آب شدن نقشه ابرقدرت ها جنگ را به کشور اسلامی تحمیل کردند در این زمان بود که داوود عزیز قلمش را به اسلحه تبدیل نمود و راهی جبهه گشت تا در آنجائی که قبول شده آن مدرسه یکی پس از دیگری مدرک نورانی خود را در حالی که آذین بندی به آیه:(ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون) گردیده اخذ می کنند و با آرامش به زندگی ابدی خود در جنت رضوان ادامه می دهند دریافت کند او روانه دیار عشق شد با جوش و خروش کم نظیری که در وی بود همچنین گرمی و صفای دلش موجب شد که بزودی به عنوان چهره ای آشنا با سایر رزمندگان ما نوس گردد و برای افراد مشوقی باشد برای اعزام به جبهه داوود عزیز پس از مدتی تلاش از سنگرها مانند آهنی آب دیده شد چه از نظر تجربه نظامی و هم از نظر معنویت عاشق خدا بود و فدائی امام و طرفدار روحانیت٬ دائم الوضو بود و نماز شب خوان٬ آرام بود و محکم و در یک کلمه شهید بود او در اغلب عملیات های نظامی که موجب فتح های بزرگ گردید شرکت فعلانه داشت چند بار در مصاف با کفار بعثی پس از یورش شجاعانه زخمی شد و در بیمارستان بستری گردید ولی شوق او به ماندن در کنار رزمندگان باعث شد که با پیکر مجروح و پای شکسته و تیر خورده عصا به دست در جبهه ظاهر گشته و با یاران فعالیت نماید او خانه را درجبهه ها می دانست
شب عروسی لباس بسیجی به تن داشت
هرکاری کردیم که لباسش رو عوض کنه ، راضی نشد و با همان لباس به حجله رفت.
مادر برای عروسی داود لباسی نو برایش گرفته بود
خیلی اصرار کرد آن را بپوشد
آخر به این شرط که زیر لباس بسیجی اش باشد ، پذیرفت.
هنوز چند روزی از عروسی داوود نمیگذشت که راهی جبهه شد ، و تا 11 سال بعد که پیکرش را آوردند ، بازنگشت...
وصیتنامه شهید «داوود تهمتن»
«بسم الله الرحمن الرحیم
مادر جان
به خدا قسم هنگامی که به مرخصی میآیم و چشمم به خانواده شهدا میافتد انقدر پیش این خانوادهها شرمنده میشوم که از خدا میخواهم که مرا در این عملیات سرنوشتساز از این همه درد و رنج نجات دهد و شهادت را نصیب این بنده حقیر بکند، هر چند لایق آن نیستم. این دنیا برای من حکم زندان را پیدا کرده و در نبود همرزمانم هر روز این حصار تنگتر و تنگتر میشود.
اگر پاهایم از پیکرم جدا نشده بود آنها را به حالت دو بگذارند تا ببینند چگونه با جهش سریع و حرکت شتابد، به سوی معشوق روان بودم.
و اگر شهید گمنام شدم روزهای پنج شنبه (شبهای جمعه) که میآیید گلزار شهدا، رو به سوی کربلا کنید و برایم فاتحه بخوانید.
خدایا به حق محمد و آل محمد (ص) همه ما را مقام رفیع شهادت اعطا بفرما. خدایا به حق محمد و آل محمد (ص) قلب نازنین امام زمان (عج) حجت ابن الحسن [را] از ما خشنود بگردان.
خدایا به حق محمد و آل محمد (ص) رزمندگان اسلام را هر چه سریعتر به کربلای حسین(ع) برسان.
الهی آمین یارب العالمین»
مداحی_آنلاین_خدا_به_قلب_شما_نگاه.mp3
2.86M
♨️خداوند به قلب شما نگاه می کند
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
🌹🍃🌹🍃
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مراسم تشییع پیکر سه شهید پر افتخار مرزبانی در محوطه هنگ مرزی ارومیه
💢 سه نفر از نیروهای مرزبانی به نامهای استوار دوم "مسلم جهانآرا"، استوار دوم "مالک طاهر" و سرباز وظیفه "کامران کرامت" بعدازظهر جمعه در درگیری با عناصر تروریستی بهدرجه رفیع شهادت نائل آمدند.
🌷🌷🌷🌷🌷
#ما_ملت_شهادتیم @khademe_alzahra313
🔻استوری تامل برانگیز همسر شهید مدافع حرم ناجا مهدی نوروزی پیرامون شهادت شهدای مرزبانی ارومیه
🌷🌷🌷🌷🌷
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕امروز روز تولد شهید ابومهدی المهندس هست.
ولادتت مبارک سردار
🔹او عراقی بود اما در دفاع مقدس حق و باطل را شناخت و در مقابل رژیم بعث برای ایران جنگید.
🔹️ در سیل خوزستان شبانه روز برای رفع مشکلات مردم تلاش کرد و تجهیزات و نفرات حشدالشعبی را در اختیار مردم ایران گذاشت.
🔹️ او فرقی بین ایران و عراق نمیدید و یک امت میدانست و به ایران و عراق خدمت های بزرگی کرده است.
ما همه مدیون تو هستیم.
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_سی_سوم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا -پاشو پاشو زینب زینب:إه کجا دیونه شدی -می
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_سی_سوم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
-پاشو پاشو زینب
زینب:إه کجا دیونه شدی
-میخام برم شهرضا 😭😭😭
زینب:ای خدا این دختر جنی خولی شد چرا یهویی؟
تو اصلا میدونی شهرضا کجاست؟
-خب میرم پیدا میکنم
زینب:الله اکبر
حنانه جان سخته اینهمه راه طولانی را دوتایی بریم بذار زنگ بزنم داداشم
منو زینب باهم رفتیم خونم
داداش زینب یه ساعته خودش رسوند
زینب پشت ماشین، پیش من نشست سرمو به بغل گرفت
اشکام میومدن
بعداز ۷-۸ساعت رسیدیم ورودی اصفهان
حسین آقا ورودی شهر از یه نفر آدرس جاده شهرضا را گرفت
یک ساعتی با سرعت متوسط طول کشید برسیم
تو حیاط امامزاده شهرضا مزار شهدا بود
بخاطر بدبودن حالم سرم گیج میرفت
ک یهو پیداش کردم
دویدم سمت مزار
خودم انداختم رو مزار.....
#ادامه_دارد..
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_سی_سوم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا -پاشو پاشو زینب زینب:إه کجا دیونه شدی -می
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_سی_چهارم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
باهاش حرف میزدم یه نیم یا چهل پنج دقیقه بعدش زینب اومد بلندم کرد پاشو بسه حنانه
همون جا کنار مزارش نشستم
گریه کردم
دختری که شهید را مرده می نامید و اونا را چهارتا استخوان میدونست و همش تمسخر میکرد
حالا کاملا دیدگاهش عوض شده و شهید دستشو گرفته
-میخام بمونم پیشش زینب
زینب: حنانه میزنمتا
-زینب از تنهایی خسته شدم ۲ ساله مامان و بابام ندیدم
دلم تنگه آغوش بابامه
ززززینب دلم میخاد مامان و بابام همقدمم باشن
زینب :درست میشه عزیزم غصه نخور
حسین آقا زینب رو صداش کرد
زینب رفت و برگشت
حنانه بهتره برگردیم تهران
توکل بخدا و شهدا کن
-باشه
زینب همیشه همه جا توی ۲سال کنارم بود
اما جای خالی خانواده کنارم معلوم بود
برگشتیم خونه
زینب رفت خونشون
تا کلید در انداختم وارد خونه شدم بازم دلم گرفت و اشکام جاری شد
رفتم تو اتاقم همون جوری با گریه خوابم برد
#ادامه_دارد..
نویسنده: بانو.....ش
📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده و منبع مجاز است
@khademe_alzahra313
برای بیداری سحر روی کمک "خدا "حساب باز کن .
در برنامه ريزي ها اگر به طور جدی روي" خدا" حساب باز كني .....
من حيث لا يتحسب مي رسد
از جایی ک حتی فکرش را همنمی کنی
@khademe_alzahra313
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_180
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
❄️🍃🌹🍃❄️
@khademe_alzahra313