"شهدا غرق دریای وجودند
کاش ما نیزغرق این دریا می شدیم ...
#شهیدابراهیمهادے ❤
[_🦋❤_]
"ای شهیدان داستان شما یکی بود و یکی نبود نیست ! داستان شما واقعیتیست از جنس آسمان …
#شهیدابراهیمهادے
#بࢪادࢪشھیدم 🌱
"شهدا غرق دریای وجودند
کاش ما نیزغرق این دریا می شدیم ...
#شهیدابراهیمهادے ❤
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
نفس عميقي كشــيد وگفت:
خيلي دوســت دارم شــهيد بشــم. اما،
خوشگلترين شهادت رو ميخوام!
بــا تعجب نگاهش كــردم. منتظر ادامه صحبت بودم که قطرات اشــك از گوشه چشمش جاري شد. ابراهيم ادامه داد: اگه جائي بماني كه دســت احدي به تو نرســه، كسي هم تو رو نشناســه، خودت باشي وآقا، موال هم بياد سرت رو به دامن بگيره، اين خوشگلترين شهادته.
#سلام_بر_ابراهیم۱
#شهیدابراهیمهادے ❤میکنی
7.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر زيبا يکي يکي بچه ها را جــذب ورزش ميکرد، بعد هم آنها را به مسجد و هيئت ميکشاند و به قول خودش ميانداخت تو دامن امام حسين ( علیه السلام ) . ياد حديث پيامبر به اميرالمؤمنين افتادم كه فرمودند: «. يا علي، اگر يک نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن ميتابد بالاتر است«.
#سلام_بر_ابراهیم۱
#شهیدابراهیمهادے ❤
چقدر زيبا يکي يکي بچه ها را جــذب ورزش ميکرد، بعد هم آنها را به مسجد و هيئت ميکشاند و به قول خودش ميانداخت تو دامن امام حسين ( علیه السلام ) . ياد حديث پيامبر به اميرالمؤمنين افتادم كه فرمودند: «. يا علي، اگر يک نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن ميتابد بالاتر است«.
#سلام_بر_ابراهیم۱
#شهیدابراهیمهادے ❤
#شهیدانھ 🌹
من شنیدم ...
سرعشاقبهزانویشماست❤
وازآنروزسرممیلبریدندارد!
#شهیدابراهیمهادے 🌱
934.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•🦋🌙•°
آه شهدا …"
چقدر جنگیدن ما باشما فرق دارد
ما برای دنیا و شما برای آخرت …"
#معلم_شهیدم ❤
#شهیدابراهیمهادے 🌱
#پیامڪۍازبهشٺ 🕊
اگر انسان ڪارهایش را براۍ رضاے خدا انجام دهد مطمئن باش زندگیش عوض میشود و تازھ معنی زندگۍ ڪردن را مے فهمد .
#شهیدابراهیمهادے 🌱
...................................................
🍃ࢪفیقشہیدمابراهیمهادے🍃
°•❤🌿•°
هر ڪھ دلاࢪام دید از دلش آࢪام ڕفت ...
چشم نداڕد خلاص هࢪکہ دڕ این دام ڕفت !
#سلام_ࢪفیقشھیدم 🌱
#شهیدابراهیمهادے 🦋
عشقتان را برای خودتان نگه دارید!
شب تاسوعا بود و در مسجد، عزاداری باشکوهی برگزار شد، ابراهیم در ابتدا خیلی خوب سینه می زد اما بعد، دیگر او را ندیدم در تاریکی مجلس، در گوشه ای ایستاده و آرام سینه می زد، سینه زنی بچه ها خیلی طولانی شد، ساعت دوازده شب بود که مجلس به پایان رسید، موقع شام همه دور ابراهیم حلقه زدند گفتم: عجب عزاداری باحالی بود، بچه ها خیلی خوب سینه زدند، ابراهیم نگاه معنی داری به من و بچه ها کرد و گفت:
عشقتان را برای خودتان نگه دارید!
وقتی چهره های متعجب ما را دید، ادامه داد: این مردم آمده اند تا در مجلس قمر بنی هاشم «علیه السلام» خودشان را برای یک سال بیمه کنند، وقتی عزاداری شما طولانی می شود، اینها خسته می شوند شما بعد از مقداری عزاداری، شام مردم را بدهید، بعد هرچه قدر می خواهید سینه بزنید وعشقبازی کنید، نگذارید مردم در مجلس اهل بیت احساس خستگی کنند.
#محرم
#عزیزبرادرم
#شهیدابراهیمهادے