#داستانک
مسعود پای کامپیوتر نشسته است که ناگاه بغضش میترکد و اشک میریزد.میپرسم چه شده است؟
میگوید: نتایج قبولشدگان رشتهی پزشکی را دیدم که من با اختلاف جزئی از آنها قبول نشدهام. اگر من یک سؤال در زیستشناسی درست زده بودم الآن یکسال دیگر پشت کنکوری نبودم. تازه از قبولشدن امسال هم ناامیدم، فقط یک سؤال زندگی مرا تغییر داد.
به یاد آیهای میافتم:
🌼فأَمّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ (6 - قارعه)
☘اما کسى که (در آن روز) ترازوهای (اعمالش) سنگین است.
🌼فهُوَ فی عیشَة راضِیَة (7 - قارعه)
☘در یک زندگى خشنودکننده خواهد بود.
واقعاً دنیا هم آزمون آخرت است. مبادا از انجام کوچکترین عبادت و ذکر و کار نیک غفلت کنیم.
چه بسا همین یک کار نیک خرد که دادنِ سیب کوچکی دستِ یتیمی باشد، باعث شود وزنهی اعمال صالحمان سنگینتر شود و بهشتی شویم.
مسعود یکسال و سالهای دیگر میتواند پشتِ کنکور باشد و غفلت و کسری یک سؤال را جبران کند ولی بعد از مرگ، دیگر فرصتی برای جبران نیست.
🕊
╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮
@khademe_alzahra313
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
یه تعداد ایده برای کارهای خوب متفاوت تو روز غدیر. شما هم ایده بدید و به ادمین کانال بفرستید🙂
✅ یکیو مجانی سوار می کنم
✅ تو کسب و کارم آفر مجانی میگذارم یا تخفیف ویژه می دم
✅ ویزیت مجانی می کنم
✅ برای امواتم خیرات می دهم
✅دو نفر رو با هم آشتی می دم
✅خونوادم رو سورپرایز می کنم
✅به کسی که دوستش دارم یه هدیه خاص می دم
✅ فقیر رو مهمون می کنم
✅به رفقام سور می دم
✅پول قرض می دم
✅بدهی دوستام رو می بخشم
✅یه حدیث قشنگ از مولا پخش می کنم
✅به ایستگاه صلواتی محلمون کمک کنم
✅یه یتیم رو تحت تکفل می گیرم
✅برای همه تو شرکت یا اداره شیرینی می گیرم
✅به ؟ تا کودک کار هدیه می دم یا می برمشون رستوران
✅برای کارگر ساختمون در حال ساخت بغلمون غذا میفرستم
✅یه شاخه گل به مادرم و پدرم می دم
✅چند نفر رو به این پویش دعوت می کنم
✅این پویش رو در پیج و کانالم می گذارم
✅به دوستام کتاب هدیه می دم
✅عشق نامه رو چاپ می کنم، به بقیه می دم یا تو خونه کسایی که دوستشون دارم میندازم
✅لباس خوشرنگ می پوشم
✅عطر جدید می زنم
✅اطرافیان مجردم را به ازدواج ساده تشویق میکنم
✅سنگین رنگین تر لباس می پوشم
✅به همه لبخند می زنم
✅یه نفرو که ازش دلگیرم می بخشم
✅به امواتم سر می زنم
✅اگه پسردار شدم اسمشو علی می گذارم
♡ اینجا صحبت #عشق در میان است.
🕊
╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮
@khademe_alzahra313
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
ب_وقت_رمان🕰 #عاشقانه_دومدافع💛♥️ • • •
ب_وقت_رمان🕰
#عاشقانه_دومدافع💛♥️
•
•
•
[ #عاشقانہ_دو_مدافع♥️]
#قسمت_بیستم
خیلے دوست داشتم تو مراسم تشییع شهدا شرکت کنم تا حالا نرفتہ بودم براے همیـن قبول کردم.
کتاب هایے رو کہ زهرا دوستم داده بود و شروع کردم بہ خوندن،خیلے برام جذاب و جالب بود.
وقتے میخوندم کہ با وجود تمام عشق و علاقہ اے کہ بیـن یہ شهید و همسرش وجود داشتہ با ایـن حال بہ جنگ میره و اونو تنها میزاره و در مقابل همسرش صبورانہ منتظر میمونہ و شهادت شوهرشو باعث افتخار میدونہ قلبم بہ درد میومد.
یا پسرے کہ بہ هر قیمتے کہ شده پدر و مادرشو راضے میکرد کہ به جبهہ بره
پسر بچہ هایے کہ تو شناسنامہ هاشون دست میبردند تا اجازه ے رفتـن بہ جبهہ رو بهشون بدن.
دختر بچہ هایے کہ هر شب منتظر برگشت پدرشون،چشمشون بہ نور بود و شهادت پدرشون و باور نمیکرد.
و...
واقعا ایـن ارزش ها قیمت نداره،هر کتابے رو کہ تموم میکردم در موردش یہ نقاشے میکشیدم
یہ بار عکس همون شهید و بر اساس عکسایے کہ تو کتاب بود ، یہ بار عکس دختر بچہ اے منتظر ، یہ بار عکس مادر پیرے کہ قاب عکس پسرش دستشہ و منتظره کہ جنازه ے پسرے رو کہ 20سال براش زحمت کشیده و بزرگش کرده رو براش بیارن.
هوا خیلے گرم بود قرار بود با زهرا بریم بهشت زهرا براے مراسم تشییع شهدا.
خیلے چادر سرکردن برام سخت بود با ایـن کہ چند ماه از چادرے شدنم هم میگذشت ولے بازم سخت بود دیگہ هر جورے کہ بود تحمل کردم و رفتم.
بهشت زهرا خیلے شلوغ بود انگار کل تهران جمع شده بودن اونجا فکر نمیکردم مردم انقدر معتقد باشـن،جدا از اون همہ جور آدم و میشد اونجا دید پیر و جوون،کوچیک و بزرگ،بی حجاب و باحجاب و...
شهدا دل همہ رو با خودشون برده بود.
پیکر شهدا رو آوردن همہ دویدن بہ سمتشون ،یہ عده روے پرچم ایران کہ روی جعبہ رو باهاش پوشونده بودن،یہ چیزایـے مینوشتـن،یہ عده چفیہ هاشونو تبرک میکردن،یہ عده دستشونو گذاشتہ بودن رو جعبہ و یہ چیزایے میگفتـن،در عین حال همشون هم اشک میریختـن
پیرزنے رو دیدم کہ عقب وایساده بود و یہ قاب عکس دستش بود و از گرما بے حال شده بود
رفتم پیشش و ازش پرسیدم:
مادر جان ایـن عکس کیہ؟؟
لبخند زد و گفت عکس پسرمہ منتظرشم گفتہ امروز میاد،بطرے آب و دادم بهش و ازش پرسیدم شما از کجا میدونے امروز میاد؟!
گفت:اومد بہ خوابم خودش بهم گفت کہ امروز میاد،بهش گفتم خوب چرا نمیرید جلو?!
گفت:بهم گفتہ مادر شما وایسا خودم میام دنبالت،اشک تو چشام جم شد،دلم میخواست بهش کمک کنم،بهش گفتم:
مادر جان اخہ ایـن شهدا هویتشون مشخص شده اگہ پسر شمام بود حتما بهتون میگفتـن، جوابمو نداد.
بهش گفتم:
مادر جان شما وایسا اینجا مـن الان میام
رفتم جلو زهرا هم پیشم بود قاطے جمعیت شدیم و هولمون داد،جلو نفهمیدم چیشد سرمو آوردم بالا دیدم کنار جنازه ے شهدام،یہ احساسے بهم دست داد دست خودم نبود، همینطورے اشک از چشام میومد دستمو گذاشتم رو یکے از جعبہ ها یاد اون پیرزن افتادم زیر لب گفتم:خودت کمک کـن بہ اون پیرزن خیلے سختہ انتظار
جمعیت مارو بہ عقب برگردوند با زهرا گشتیم دنبال اون پیرزن،پیداش نکردیم نیم ساعت دنبالش گشتیم اما نبود دیگہ نا امید شده بودیم گفتیم حتما رفتہ داشتیم برمیگشتیم کہ دیدیم یہ عده جمع شدن و آمبولانس هم اومده رفتیم ببینیم چیشده پیرزن اونجا افتاده بود...
🕊
╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮
@khademe_alzahra313
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
[ #عاشقانہ_دو_مدافع🌿]
#قسمت_بیست_و_یکم
_پیرزن اونجا افتاده بود...
_با زهرا دوییدیم سمتش،هر چقدر صداش میکردیم جواب نمیداد،اعصابم خورد شده بود گریہ میکردم و بلند بلند صداش میکردم اما جواب نمیداد،تموم کرده بود.
_مامور آمبولانس اومد سمتمون و گفت خانم ایشون تموم کردن،چیکار میکنید؟!
_نسبتے با شما دارن؟!
_زهرا جواب داد:نسبتے ندارم،بلند شدم با صداے بلند کہ عصبانیتم قاطیش بود از آدمايے کہ اطرافموݧ بودن علت ایــن اتفاقو میپرسیدم.
_یہ عده میگفتـن کہ گرما زده شده یہ عده میگفتـن زیر دست و پا مونده و...
_هرکی یہ چیزی میگفت،کلافہ شده بودم،یہ نفر اومد دستشو گذاشت رو شونم و صدام کرد:خانم؟!
_برگشتم یہ خانم میان سال محجبہ بود کہ چهره ے مهربونے هم داشت،ازم پرسید:ایـن خانم باهاتون نسبتے دارن؟
_گفتم:نه چطور؟
_گفت:مـن شما رو دیدم کہ کنارشون وایساده بودید و حرف میزد بعد از رفتـن شما ایـن پیرزن از جاش بلند شد،در حالے کہ لبخند بہ لب داشت بہ سمت جمعیت میدویید فریاد میزد و میگفت بالاخره اومدے؟محمد جان اومدی؟
_بعد قاطے جمعیت شد و زیر دست و پا موند،مـن دوییدم طرفش کہ نزارم بره اما بهش نرسیدم و این اتفاق افتاد
_متاسفم واقعا...
_اشک از چشام جارے شد رفتم سمت پیرزن،هنوز قاب عکس تو بغلش بود قاب عکس و برداشتم پشتش نوشتہ بود "محمد جعفرے"
_یاد حرفاش افتادم پس واقعا پسرش اومد دنبالش و اونو برد پیش خودش.
_آمبولانس پیرزن رو برد،قاب عکس دست مـن موند حال بدے داشتم وقتے برگشتم خونہ هوا تاریک شده بود.
_تو خونہ همش یاد اتفاق امروز میوفتادم و اشک میریختم،قاب عکس و همراه خودم آوردم خونہ،شیشش شکستہ بود،داشتم عکس و از داخل قاب در میوردم کہ متوجہ شدم یہ کاغذ پشتشہ.
_کاغذ و برداشتم یہ نامہ بود:
🍃🌹یاهو🌹🍃
_مادر عزیز تر از جانم سلام
_مرا ببخش کہ بدون اجازه ے شما بہ جبهہ آمدم فرمان امام بود و من مجبور بودم از طرفے چطور میتوانستم ببینم دشمن جلوے چشمانم بہ خاک وطنم تجاوز کرده و بہ نوامیس کشورم چشم دارد.
_اگر مـن بہ جبهه نمیرفتم در قیامت چگونہ جواب مادرم حضرت زهرا را میدادم،چگونہ در چشمان مولایم سید و الشهدا نگاه میکردم.
_مطمعـنم خداوند بہ شما و پدر جان صبر دورے و شهادت مـن را خواهد داد.
_مادر جان بعد از مـن بہ جوانان کشور بگو کہ محمد براے حفظ عزت کشور جنگید بگو قرمزي خون و خود را داد تا سیاهے چادر هایشان حفظ شود.
_مادر جان براے شهادتم دعا کـن...
_میگویند دعاے مادر در حق فرزندش،میگیرد
_حلالم کـن...
_پسر خطا کارت "محمد جعفری"
_با خوندن نامہ از گذشتم شرمنده شدم تازه داشتم مفهوم چادرے کہ روسرمہ رو درک میکردم،طرز فکرم کاملا عوض شده بود دیگه اسماء قبلے نبودم بہ قول مامان داشتم بزرگ میشدم
_از طرفے هم جدیدا همش برام خواستگار میومد در حالے کہ مـن اصلا بہ فکر ازدواج نبودم و هنوز زمان میخواستم کہ خودمو پیدا کنم و بہ ثبات کامل برسم.
_اون سال کنکور دادم با ایـن کہ همیشہ آرزوم بود مهندسے برق قبول شم ولے عمرا قبول شدم چاره اے نبود باید میرفتم.....
🕊
╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮
@khademe_alzahra313
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
4_5780542989868729601.mp3
24.75M
🎙حجت الاسلام دارستانی
💠بچه شیعه؛ برا روز غدیر چکار کردی؟
وهابیت داره رو حدیث غدیر
کار می کنه
شیعه حواست کجاست؟؟؟؟
🕊
╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮
@khademe_alzahra313
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ایوان نجف عجب صفایی دارد
#فقط_به_عشق_علی
👤 غدیری ام... 🙏
اشهد ان علیا حجه الله
🕊
╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮
@khademe_alzahra313
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
✨روز ظهورتو چه سرافکنده می شوند،آنان که درخواندن دعای فرج تو کم گذاشتند✨😔
🌹مابرانیم که این ذکر جهانی بشود🌹
✅ ما را به دعا کاش فراموش نسازند
رندان سحرخیز که صاحب نفسانند
🔸🔸🔸🔸
💠السلام علیک یا اباصالح المهدی عج💠
🔔قرار دل به رسم هرشب ساعت
🌺دعایی که درزمان غیبت بایدهرروز خوانده شود 👇🌺
اللهم عَرِفنِی نَفسَک،فَاِنَک اِن لَم تُعَرِفنِی
نَفسَک لَم اَعرِف رَسُولَک،،،،
اللهم عَرِفنِی رَسُولَک،فَاِنَک اَن لَم
تُعَرِفنِی رَسُولَک،لَم اَعرِف حُجَـتـَک،
اللهم عَرِفنِی حُجـَتـَک فَاِنَک اِن لَم تُعَرِفنِی حُجَـتَک،ظَلَلتُ عَن دِینِی،،،
یااَللهُ،یَا رَحمـٰنُ،یَارَحیم،یَامُقَلِبَ القُلُوب،
ثَبِت قَلبِی عَلیٰ دِینـِک،اِنَّهُم یَرَونَه بَعیدًا وَ نَـرَاهُ قَـرِیبَا،،،،،
🌸دعای فرج🌸
🌿🌹بِسْمِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ🌹🌿
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاء،ُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ
وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ
فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب،ُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ، يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ، اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
يا اَرْحَمَ الرّاحِمين بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرين..
✨وبراي سلامتي حضرت ولیعصر روحی و ارواحنا لتراب مقدمه الفداء✨
اَللّـهُمَّ كُنْ لِّوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه، في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة، وَلِيّاً وَحافِظاً
وَقائِداً وَناصِراً، وَدَليلاً وَعَيْنا
، حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً، وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
اَللَّهُــــمَّ صَلِّ عَلـــَی مُحَمـّــــــَدٍ وَآلِ مُحَمـّـــــَدٍ وَعَجّـــِــلْ فــَرَجَهُــــــمْ وَالــْعَــنْ أعْدائــَهــُــمْ أجْمَعیـــــــنْ
🌿 اللهم عجل لولیک الفرج🌿
🌿واحفظ قائدنا الامام الخامنه ای🌿
دعا برای رزمندگان و مدافعان حرم فراموش نشه.🌹
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
@khademe_alzahra313